۱۳۹۳ شهریور ۱۷, دوشنبه

آیا چنین چیزی بنام نصفة دیگر وجود دارد؟ آیا خدا برای ازدواج هر کس یک نفر مخصوص دارد؟

آیا چنین چیزی بنام نصفة دیگر وجود دارد؟ آیا خدا برای ازدواج هر کس یک نفر مخصوص دارد؟

جواب: 
عقیدة عمومی از " نصفة دیگر" این است که برای هر کس، یکنفر وجود دارد که "نصفة کامل" است، که اگر با کس دیگری بغیر از آن نصفه ازدواج کند هرگز خوشحال نخواهد بود. آیا این عقیدة نصفة دیگر کتاب مقدسی است؟ نه، نیست. این عقیده معمولاعذری است برای موجه نشان دادن طلاق. آنهایی که در ازدواجشان خوشحال نیستند، گاهی ادعا می کنند که با نیمة دیگرشان ازدواج نکردند، بنابراین باید طلاق بگیرند و دنبال نصفة دیگرشان بگردند. این تنها یک عذر است، عذری که کتاب مقدسی نیست. اگر ازدواج کرده اید، کسی که با او ازدواج کرده اید نصفة دیگرتان است. مرقس 10: 7-9 می گوید "از اینجهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش بپیوندد و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند بلکه یک جسد. پس آنچه خدا پیوست انسان آنرا جدا نکند." یک زن و شوهر "پیوند" شده "یک تن" می شوند و دیگر دو نیستند، بلکه یک و مثل دو نصفه بهم می پیوندند.

یک ازدواج شاید همراه با یکی شدن و شادی که یک زوج انتظار دارند نباشد و یک زن و شوهر ممکن است از نظر جسمانی، روانی، و روحانی اتحادی را که اشتیاق آنرا دارند نداشته باشند. اما حتی در چنین مواردی، زن و شوهر هنوز نیمة یکدیگر هستند. در چنین مواردی یک زوج باید آن نزدیکی حقیقی که بین دو نیمه وجود دارد در بین خود بنا کنند. با اطاعت از آنچه کتاب مقدس دربارة ازدواج تعلیم می دهد (افسسیان 5: 22-33)، یک زوج می توانند آن نزدیکی، عشق و تعهد را ایجاد کنند که در "یک تن" شدن دو نصفة یکدیگر وجود دارد. اگر شما ازدواج کرده اید، شما با نصفة دیگرتان ازدواج کرده اید. مهم نیست چقدر در یک ازدواج ناهماهنگی وجود دارد، خدا می تواند شفا، بخشش، احیا، و عشق و هماهنگی حقیقی در ازدواج را بوجود بیاورد.

آیا امکان دارد کسی با شخص اشتباه ازدواج کند؟ اگر ما خودمان را به خدا بدهیم و هدایت او را بطلبیم، او به ما قول می دهد ما را هدایت کند. "بتمامی دل خود بر خداوند توکل نما و بر عقل خود تکیه مکن. در همة راههای خود او را بشناس و او طریقهایترا راست خواهد گردانید" (امثال سلیمان 3: 5-6). کاربرد امثال سلیمان این است که اگر با تمام قلبت به خداوند اعتماد نکنی، و به عقل خود تکیه کنی، می توانی به جهت اشتباه بروی. بله، امکان دارد، در زمان بی اطاعتی و کمبود رابطة نزدیک با خدا، با کسی ازدواج کنید که خدا نمی خواسته است. اما حتی در چنین مواردی هم خدا قادر و حاکم است.

حتی اگر ازدواجی از خدا نبود، هنوز در زیر قدرت اراده و نقشة اوست. خدا از طلاق متنفر است (ملاکی 2: 16) و ازدواج با شخص اشتباه هرگز در کتاب مقدس بعنوان دلیل موجهی برای طلاق ذکر نشده است. این ادعا که "من با شخص اشتباهی ازدواج کردم و هیچوقت خوشبخت نخواهم بود تا نصفة دیگرم را پیدا کنم"، به دو دلیل غیر کتاب مقدسی است. اول اینکه معنی آن این است که تصمیم اشتباه شما نقشه و ارادة خدا را خراب کرده است. دوم اینکه با طلاق در واقع اعتراف می کنید که خدا نمی تواند یک ازدواج در تلاطم را به ازدواجی شاد، متحد و موفق تبدیل کند. هیچ چیزی نیست که ما بتوانیم انجام دهیم که ارادة خدا را بهم بزند. خدا می تواند هر دو نفری را که بخواهد بگیرد، هر چقدر هم که بهم نخورند، و آنها را به دو نفری تبدیل کند که برای همدیگر کاملا مناسب باشند. 

اگر ما در رابطة نزدیک با خدا بمانیم، او ما را هدایت می کند. اگر کسی با خداوند راه می رود و حقیقتا ارادة او را می طلبد، خدا آن شخص را بطرف همسری که برای او می خواهد هدایت می کند. خدا ما را به نصفة دیگرمان هدایت می کند اگر از او اطاعت کنیم و او را پیروی نماییم. بهر حال، سُول مِیت بودن هم یک مقام است و هم یک تمرین. یک زن و شوهر سُول مِیت هستند چون "یکتن" هستند که از نظر روحانی، جسمانی، و احساسی با هم متحد شده اند. اما در تمرین، مراحلی است که روز به روز انجام می شود تا آنچه خصوصیت دو نیمة کاملا مناسب است واقعیت بگیرد. یکی شدن حقیقی دو نیمه تنها در صورتی اتفاق می افتد که اصول کتاب مقدسی ازدواج رعایت شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر