۱۳۹۴ اسفند ۱۰, دوشنبه

خدا محبت است



خدا محبت است اشاره به خصوصیات محبت آمیز خدا نمیکند زیرا نمیگوید خدا محبت هم دارد بلکه این هــویــت و مـاهـیـت ذاتی خداست که محبت است . . دانستن فرق مهم " خدا محبت دارد " با اینکه " خدا محبت است " توقـع و انتظار و انگیزه ما را در رابطه با خدا عوض میکند. این پیغامی بود کـه عیسی مسیح با زندگی و تعلیم و صلیب و قیامش از مردگان به جهانیان رسـانید. جلیل سپهر

تفسیر هدایای روح القدس 2

معجزه‌هاي قرن اول

پيش‌گويي

كلمه يوناني "پيامبر" به معناي فردي است كه مي تواند كلمات خداوند را قبل از وقوع بازگو نمايد – يعني فردي كه به وي الهام شده تا كلمات خداوند را به زبان بياورد، كه گاهي اوقات شامل پيش‌بيني وقايع آينده هم مي‌شد. (به دوم پطرس 21-1:19 رجوع شود) بنابراين "پيامبران، يعني آنانكه داراي هديه نبوت بودند، از بيت‌المقدس به انتاكيه آمدند." يكي از آنان كه نامش اغابوس بود، در يك مجلس عبادتي برخاست و با الهام روح خدا پيشگويي كرد كه بزودي سرزمين اسرائيل دچار قحطي سختي خواهد شد. اين قحطي در زمان فرمانروايي «كلوديوس» قيصر عارض شد. پس مسيحيان آنجا تصميم گرفتند هركس در حد توانايي خود هديه‌اي بدهد تا براي مسيحيان يهوديه بفرستند."(اعمال رسولان 29-11:27)  اين پيشگويي خاص كه ظرف چند سال تحقق پيدا كرد، در بين آنان كه اينك ادعا ميكنند داراي توان پيشگويي مي باشند ديده نمي شود. كليساهاي اوليه تاحدي اطمينان داشتند كه افرادي داراي اين هديه مي‌باشند كه براي ازبين بردن سختيهايي كه پيشگويي مي‌شد، زمان و پولشان را ميدادند. كمتر مي توان چنين نمونه‌هايي در كليساهاي به اصطلاح "سرشار از روح" امروزي يافت كرد.

شفا بخشيدن

درحاليكه رسولان در مورد بشارتهاي ظهور ملكوت كامل خداوند روي زمين صحبت مي‌نمودند، بايد براي اثبات پيامشان معجزه‌اي نيز مي‌كردند كه نشان دهد آن زمان، يعني ملكوت خداوند، چگونه خواهد بود: "وقتي او بيايد،چشمهاي كوران را بينا و گوشهاي كران را شنوا خواهد ساخت. لنگ مانند آهو جست و خيز خواهد كرد" (اشعيا 35:5.6). براي اطلاعات بيشتر در مورد شرايط ملكوت خداوند به فصل 5 رجوع كنيد. هنگاميكه ملكوت خدا روي زمين برپا شود، تحقق چنين وعده‌هايي ناقص نمي‌ماند و هيچ ابهامي در رابطه با وجود ملكوت در زمين باقي نخواهد ماند. بنابراين تأييد معجزه‌آساي پيام ملكوت از جانب خداوند به نحوي قطعي و نهائي بود كه به هيچ‌وجه قابل انكار نمي‌باشد، از همين رو بسياري از معجزاتي كه در آنها شفا بخشيدن توسط مؤمنان اوليه انجام مي‌گرفت، به نحوي بود كه عموم مردم آن را مشاهده مي‌نمودند.

يك مثال كلاسيك همان شفا بخشيدن گداي چلاق، كه هر روز صبح در جلوي در معبد دراز مي‌كشيد، توسط پطرس بود. آيه اعمال رسولان 3:2 بيان مي‌دارد كه وي را هر روز آنجا مي‌گذاشتند تا براي همه تبديل به منظره‌اي آشنا گردد. او درحاليكه توسط پطرس و با استفاده از هديه‌اي كه خدا به پطرس اعطاء كرده بود شفا يافت. "از جا پريد، لحظه‌اي روي پاهاي خود ايستاد و براه افتاد! سپس با پطرس و يوحنا داخل خانه خدا شد. اشخاصي كه آنجا بودند، وقتي او را ديدند كه راه مي‌رود و خدا را شكر مي‌كند،  و پي بردند كه همان گداي لنگي است  كه هر روز كنار دروازه «زيباي» خانه خدا مي‌نشست، بي‌اندازه تعجب كردند! پس همه بطرف «ايوان سليمان» هجوم بردند و او را ديدند كه به پطرس و يوحنا محكم چسبيده است! آنگاه با احترام ايستادند و با حيرت به اين واقعه عجيب خيره شدند."(اعمال رسولان 11-3:7) پطرس سپس بلافاصله به صحبت در مورد رستاخيز مسيح در انظار عمومي پرداخت. مردمي كه سندي قطعي و حتمي به شكل يك گداي شفا يافته را در پيش‌رويشان داشتند، مطمئناً كلمات پطرس را بعنوان كلام خدا قبول مي‌كردند. دروازه معبد در "ساعت دعا" (اعمال رسولان 3:1) لبريز از مردم ميشد، درست مثل يك مركز خريد در صبح يك روز شنبه. خداوند چنين مكاني را انتخاب كرد كه سخنانش را كه موعظه مي‌شد از طريق يك معجزه واضح تأييد نمايد. به همين شكل در آيه اعمال رسولان 5:12  مي‌خوانيم كه "حواريون در ميان مردم، معجزات زياد و حيرت‌آوري مي‌كردند." ادعاهاي معمول شفادهنده‌هاي پنجاهه و چنين افرادي اغلب در رابطه با معجزاتي بوده كه در كليساهاي دور افتاده و در جلوي چشمان مؤمناني كه به انتظار اتفاق افتادن يك معجزه معتاد بودند اتفاق افتاده، و نه در مقابل افراد عادي سخت باور كه در خيابان ايستاده‌اند.

بايد بگوييم كه اين نويسنده داراي تجربه قابل توجهي در مطرح كردن اين مباحث با مدعيان امروزي قدرتهاي الهي بوده و نيز شاهد ادعاهاي زيادي در اين رابطه مي‌باشد. با اين حال احتياج نيست كه اظهارات شخصي من در رابطه با مشاهده شفا بخشيدن‌هاي بي‌نتيجه و يا در بهترين موارد "درمانهاي ناقص" مشخصاً شرح داده شوند. هر عضو صادقي از اين كليساها معترف خواهد بود كه اين مسائل خيلي زياد ديده مي‌شوند. در بسياري از مواقع من به دوستان پنجاهه خود اينگونه گفته‌ام: "من حاضرم باور كنم كه شايد شما داراي اين قدرتهاي شگفت‌انگيز باشيد. ولي خداوند هميشه به وضوح نشان داده است كه چه كسي قدرت وي را داراست و چه كسي فاقد آن مي باشد. بنابراين غير منطقي نيست كه از شما بخواهم كه قدرتتان را به من نمايش بدهيد. تا شايد بيشتر قانع شوم كه تعاليم شما را كه درحال حاضر نمي توانم منطبق بر كتب مقدس بدانم، باور نمايم. "اما هرگز يك "نمايش واضح قدرت و روح" به من عرضه نشده است.

در رفتاري مقابل و مخالف، يهودي‌هاي ارتدكس متعلق به قرن اول نسبت به اين امر كه شايد مسيحي‌ها داراي هداياي روحي معجزه‌آساي خداوند باشند، داراي افكار بسته‌اي بودند. با اين حال حتي آنها نيز معترف مي‌شدند كه " اين شخص معجزات بسيار مي‌كند."(يوحنا 11:47) و " آنان از يكديگر مي‌پرسند:«با ايشان چه كنيم؟ ما كه نمي‌توانيم منكر اين معجزه بزرگ شويم؟، چون در اورشليم همه از آن باخبرند.»" (اعمال رسولان 4:16)  به همين ترتيب آنهايي كه تكلم حواريون را مي‌شنيدند، "مات و متحير مي‌ماندند" (اعمال رسولان 2:6). ياوه گويي‌هاي پنجاهه امروزه با چنين عكس‌العملي مواجه نمي‌شوند. اين حقيقت كه مردمي كه در معرض پنجاهه‌هاي مدرن قرار گرفتند مي‌توانند بطور منطقي وجود معجزه‌هاي واقعي در بين آنان را انكار نمايند، قطعاً نكته‌اي شاخص در اين بحث مي باشد. اگر خبر يك معجزه در سراسر بيت‌المقدس پخش مي شد، منطقي نيست كه فكر كنيم اگر يك معجزه واقعي در ميدان ترافالگار لندن و يا پارك نياهاروروي نايروبي اتفاق افتد، سراسر جهان از اينكه امروزه هداياي معجزه‌آساي خداوند در اختيار افراد قرار دارد، صحبت خواهند كرد؟

شفا بخشيدن‌هاي پنجاهه نتيجه وضعيت روحي و رواني خود ما مي باشد و نه دخالت مستقيم روح خداوند. اما برخلاف اين موضوع، پطرس قادر بود كه از هديه واقعي معجزه براي شفاي مردمي كه در خيابانها افتاده بودند، استفاده نمايد. (اعمال رسولان 5:15) معجزه‌هاي پولس علاوه براينكه توسط بسياري از مشركين شهر لستره مشاهده شده بود،( اعمال رسولان 13-14:8) توسط يك وزير دولت كه اين مسائل را باور نداشت هم مشاهده شده بود.( اعمال رسولان 12.13: 13)  همانطور كه لازمه هدف و طبيعت هداياي الهي، انجام آن در انظار عمومي بود، هيچ توضيحي براي آن نمي‌شد داد، به غير از اينكه معترف شويم كه در اينجا قدرت خداوند توسط بندگانش به معرض نمايش گذاشته شده است. اثر يكي از معجزات درماني مسيح شايد اين بود كه: "همه متعجب شدند(آنهايي كه آن صحنه را ديدند) همه خدا را شكر ميكردند و ميگفتند:«تا بحال چنين چيزي نديده بوديم.»" (مرقس 2:12)

زبانها

رسولان كه برخي از آنها ماهي‌گيران ساده‌اي بودند، اين مأموريت بزرگ را داشتند كه به سراسر دنيا بروند و انجيل را موعظه نمايند. (مرقس 15.16: 16) شايد اولين عكس‌العمل آنها اين بوده كه بگويند "ولي من تمام زبان‌هاي دنيا را نميدانم" آنها حتي نمي‌گفتند كه: "من در مدرسه درس زبانم ضعيف بود" چرا كه آنها هيچكدام مدرسه نرفته بودند. درباره همه آنها نوشته شده است كه: "آنها بيسواد و انسانهايي عامي بودند."(اعمال رسولان 4:13) و حتي براي مؤعظه كنندگان تحصيل كرده (مانند پولس) هم محدوديت زبان ترسناك به نظر ميامد. هنگاميكه تبليغ براي گرويدن به يك دين انجام مي‌گرفت، نياز به اتكاي به يكديگر براي تهذيب (در غياب عهد جديد مكتوب) بدين معنا بود كه نفهميدن زبان يكديگر يك مشكل بزرگ مي باشد.

براي غلبه براين اصل، هديه صحبت كردن به زبانهاي خارجي (زبانها) و قدرت فهم از سوي خداوند به آنها عطا شد. مشخصاً بين اين ديدگاه از "زبانها" و زبان مسيحي‌هاي "دوباره متولد شده" بسياري كه صداهاي غيرقابل فهمي را هنگام به وجد درآمدن ازخود در بياورند، تضاد زيادي وجود دارد. اين اختلاف نظر را مي‌توان با نشان دادن اينكه تعريف كتاب مقدس از "زبانها" همان "زبانهاي خارجي" مي باشد، برطرف نمود.

در ضيافت پنجاهه يهودي‌ها، درست بعداز عروج مسيح به آسمان، حواريون "از روح‌القدس پر شدند و براي اولين بار شروع به سخن گفتن به زبانهاي مختلف كردند كه با آنها آشنايي نداشتند... آن روزها، يهوديان ديندار براي مراسم عيد از تمام سرزمينها به اورشليم آمده بودند.(دوباره يك نمايش عمومي از هدايا!) وقتي شنيدند شاگردان عيسي به زبان ايشان سخن مي‌گويند، مات و مبهوت ماندند! آنان با تعجب گفتند:«اين چگونه ممكن است؟ با اين كه اين اشخاص از اهالي جليل هستند، ولي به زبانهاي محلي ما تكلم مي‌كنند(كلمه بكار رفته معادل كلمه يوناني 'languages' ميباشد) ما كه از پارت‌ها و مادها و ... هستيم، همه مامي‌شنويم كه اين اشخاص به زبان خود ما از اعمال عجيب خدا سخن مي‌گويند!... همه متحير بودند." (اعمال رسولان 12-2:4) در نتيجه لزوم تأكيد مجدد روي تعجب مردم به علت اينكه آنها فقط الفاظ نامفهومي شنيده باشند، درست به نظر نميرسد. اين امر به جاي حيرت و اطمينان از درك سخنان گفته شده كه در باب دوم اعمال رسولان تجربه شده است، نشان دهنده تمسخر و بي‌تفاوتي مي‌باشد.

جدا از ترادف واضح بين "زبانها" و "زبانهاي خارجي" در اعمال رسولان 11-2:4، به طور مشهود يافت مي شود كه در ديگر قسمتهاي عهد جديد كلمه " زبانها" به همان معناي "زبانهاي خارجي" استفاده شده است. واژه هاي "مردم، ملتها و زبانها" پنج بار در مكاشفه در سخن گفتن از تمام افراد زمين بكار برده شده است. (مكاشفه 17:15 ؛ 13:7 ؛ 11:9 ؛ 10:11 ؛ 7:9) كلمه يوناني "زبانها" در نسخه يوناني عهد عتيق (واژه Septuagint) به معناي زبانهاي خارجي بكار برده شده است. (رجوع شود به دانيال 1:4 ؛ تثنيه 28:49 ؛ پيدايش 10:5)

باب 14 اول قرنتيان شامل چندين فرمان در رابطه با استفاده از هديه زبانها مي باشد. آيه 21 اين باب با نقل قول از آيه اشعيا  28:11 در مورد چگونگي استفاده از اين هديه براي شهادت عليه يهودي‌ها مي‌گويد: "كتاب آسماني مي‌فرمايد كه خدا قوم بيگانه‌اي را خواهد فرستاد تا پيغام او را به زبان بيگانه به آنها اعلام كنند..." اشعيا 28:11 به اين اصل بازمي‌گردد كه تصرف‌كنندگان اسرائيل به زبانهايي كه نمي‌دانستند با يهودي‌ها صحبت ميكردند. ترادف بين "زبانها" و "لبها" نشان ميدهد كه "زبانها" به معناي زبان خارجي بوده است. نشانه‌هاي بسيار ديگري در باب 14 اول قرنتيان  وجود دارد. اين قسمت راجع به انتقاد تحت الهام پولس در مورد سوء استفاده از هدايايي الهي كه در كليساهاي بدوي انجام مي‌گرفت نيز مي‌باشد و البته اطلاعات بيشتري نسبت به طبيعت هداياي الهي زبان پيشگويي ارائه مي نمايد. اينك ما شرح كوتاهي در اين مورد خواهيم داد:

آيه 37 يك آيه كليدي مي باشد:

"اگر ادعا مي‌كنيد كه عطاي نبوت و يا ساير عطاياي روح‌القدس را داريد، پس بايد اولين كسي باشيد كه دريابيد آنچه مي‌گويم، احكام خود خداوند است."

اگر كسي مدعي برخورداري از هديه الهي معجزه مي‌باشد، پس بايد قبول كند كه دستورات فوق در مورد نحوه استفاده از اين قدرت توسط خداوند القاء شده است. آنانكه امروزه از اين دستورات اطاعت نمي‌كنند، بطور واضع فرامين الهام شده از جانب خداوند را زيرپا مي‌گذارند. آيه هاي 11 تا 17:

"و من از آنها سردرنمي‌آورم. اگر كسي به يكي از اين زبانها با من سخن بگويد، او براي من همچون يك بيگانه است و من هم براي او.

پس حال كه تا اين حد مشتاق عطاياي روح‌القدس هستيد، طالب بهترين آنها باشيد تا براي رشد تمام كليسا مفيد واقع شويد.

اگر كسي عطاي تكلم به زبانهاي غير را دارد، بايد دعا كند تا خدا به او عطاي ترجمه اين زبانها را نيز بدهد.

زيرا اگر به زباني دعا كنم كه آن را نمي‌فهمم، در واقع روح من دعا مي‌كند و خودم از آنچه مي‌گويم، بي‌خبرم.

پس چه كنم؟ بايد هم به زبانهاي غير دعا كنم و هم به زبان معمول: هم به زبانهاي غير سرود بخوانم و هم به زبان عادي تا همه بفهمند.

زيرا اگر شما خدا را به زباني شكر گوييد كه فقط روح خودتان مي‌فهمد، چگونه ديگران بتوانند به دعاي شكر‌گزاري شما آمين بگويند، در حاليكه نمي‌فهمند چه مي‌گوييد؟

شكي نيست كه شما بسيار عالي خدا را شكر مي‌گوييد، اما حاضرين بهره نمي‌برند."

تكلم به زباني كه حاضرين نمي فهمند، بي‌فايده است. ياوه‌گويي و ايجاد اصوات نامفهوم بيهوده است چرا كه نمي‌توان در انتهاي "دعايي" كه از سخناني نامفهوم تشكيل شده براستي يك "آمين" واقعي گفت. به ياد داشته باشيد كه "آمين" يعني "اينطور باشد" به معناي اينكه من قطعاً آنچه را كه در دعا گفته شده قبول دارم. پولس مي‌گويد: تكلم به زباني كه برادرانتان نمي‌فهمند، آنان را تقديس نمي‌كند.

آيه 19:

"اما وقتي با ديگران خدا را عبادت مي‌كنم، ترجيح مي‌دهم پنج كلمه به زباني سخن بگويم كه همه بفهمند و استفاده كنند، تا اين كه هزاران كلمه به زبانهاي غير تكلم كنم كه كسي نمي‌فهمد."

موضوع خيلي ساده است. يك جمله كوتاه در مورد مسيح و به زبان انگليسي براي من فايده بيشتري دارد تا اينكه ساعتها به موعظه فردي به زبان خارجي يا زبان غيرقابل‌فهم گوش فرا دهم.

آيه 22:

"پس مي‌بينيد كه سخن گفتن به زبانها، نشانه قدرت خدا براي ايمان‌داران نيست، بلكه نشانه‌ايست براي بي‌ايمانان. اما نبوت، يعني آوردن پيغام از جانب خدا، براي بي‌ايمانان نسيت بلكه براي ايمانداران."

بنابراين استفاده از زبان خارجي اساساً براي موعظه‌هايي از انجيل بود كه به خارج ميرفت. با اين حال امروزه اكثر ادعاها در مورد تصرف هديه زبان در ميان مؤمنان در تنهايي و تجربه‌هاي شخصي آنان مي‌باشد. مثالهايي بين اين افراد در رابطه با قدرت صحبت كردن معجزه‌آسا به زبان خارجي براي اشاعه انجيل بسيار به ندرت ديده مي‌شود. در اوايل دهه 1990 فرصت براي مؤعظه مسيح در اروپاي شرقي مهيا شد، ولي كليساهاي (اصطلاحاً) انجيلي بايد بخاطر محدوديتهاي زباني، ادبيات خود را به زبان انگليسي پخش ميكردند. مسلماً اگر هديه الهي زبان در تصرف آنان بوده است، آيا نبايد در اينجا از آن استفاده مي‌شد؟

آيه 23

"پس اگر يك بي‌ايمان يا كسي كه اين عطايا را ندارد، به جمع شما داخل شود و بشنود كه شما همه به زبانهاي غير تكلم مي‌كنيد، يقيناً تصور خواهد كرد كه ديوانه‌ايد."

دقيقاً همين اتفاق افتاد. مسلمانها و غير مسيحي‌هاي ديگر بطور مشابه رفتار عجيب آنانكه را كه در سراسر آفريقاي غربي ادعاي تصرف هديه الهي زبان را داشتند، مورد تمسخر قرار داده‌اند. حتي اگر يك مسيحي با‌شعور سري به يك گردهمايي پنجاهه بزند، قاعدتاً فكر مي كند كه اعضاي حاضر ديوانه مي باشند.

آيه 27

"اگر كساني مي‌خواهند به زبانهاي غير حرف بزنند، تعدادشان نبايد بيش از دو يا سه نفر باشد، آن هم به نوبت. يك نفر نيز بايد اين زبانها را ترجمه كند."

در هر مراسمي فقط احتياج بود كه 2 يا  3 نفر به زبانهاي خارجي صحبت كنند. بعيد است كه در هر جمعي تنوع زبان تكلم حاضرين بيش از 3 زبان باشد. اگر قرار بود كه در هر مراسمي صحبتهاي سخنران بيشتر از 2 بار ترجمه شود، هماهنگي مراسم از بين ميرفت. اگر هديه زبان در يك گردهمايي در مركز لندن كه مردم انگليسي درآن هستند و چندين توريست فرانسوي و آلماني هم حاضر مي‌باشند، تحت تصرف سخنران بود، احتمالاً سخنران اينگونه آغاز ميكرد:


طبيعتاً آنان بايد به ترتيب پشت سرهم صحبت كنند و صحبت هم زمان آنها باعث گيج‌شدن جمع مي‌شود. با اين حال بخاطر طبيعت احساسي "صحبت كردن به زبانهاي خارجي"، اين پديده از صحبت كردن هم زمان بسياري از افراد پيش مي‌آيد. من اين را مشاهده كرده‌ام كه هنگاميكه يك نفر صحبت مي‌كند بقيه به سرعت تحت تأثير قرار مي‌گيرند كه همان كار را انجام دهند.

هديه الهي زبان، اغلب به همراه پيشگويي استفاده مي‌شد تا پيام الهام شده از طرف خداوند بواسطه هديه پيشگويي از طريق يك  زبان خارجي (توسط هديه زبان) براي سخنران ارائه شود. مثالي براي استفاده از 2 هديه مذكور را مي توان در اعمال رسولان 19:6 مشاهده نمود. با اين حال اگر در يك گردهمايي در لندن، كه داراي شنونده‌هاي انگليسي و فرانسوي باشد، سخنران به زبان فرانسه صحبت كند، افراد انگليسي حاضر تعليمات لازم را نمي‌گيرند. بنابراين هديه الهي ترجمه زبانها بايد وجود داشته باشد تا همه متوجه سخنان بشوند. در مثال ما بايد گفته‌ها از فرانسوي به انگليسي ترجمه شوند. به همين شكل اگر توسط يكي از افراد فرانسوي سؤالي مطرح شود، با اينكه سخنران هديه الهي فرانسه صحبت كردن را بطور ناخودآگاه تصرف كرده، ولي بدون كمك نمي‌تواند متوجه سؤال مطرح شده بشود. و در اينجاست كه هديه الهي ترجمه لازم است.

بدون وجود فردي كه داراي هديه الهي ترجمه است، از هديه الهي زبان استفاده نمي شود: "... يك نفر نيز بايد اين زبانها را ترجمه كند. اما اگر كسي نباشد كه ترجمه كند، ايشان بايد در سكوت با خود و با خدا به زبانهاي غير سخن گويند" (اول قرنتيان 14:27.28) اين حقيقت كه بسياري از مدعيان استعداد "زبان" عصر جديد به زباني صحبتي مي كنند كه ديگران قادر به فهم آن نيستند و از مترجم هم استفاده نمي كنند، قطعاً حكم نافرماني از اين دستورات را دارد.

آيه‌هاي 32.33 :

"بعلاوه بياد داشته باشيد كه كساني كه عطاي نبوت دارند، بايد اين قدرت را هم داشته باشند كه ساكت بنشينند و منتظر نوبت خود باشند. خدا هرج و مرج را دوست ندارد، بلكه هماهنگي و نظم و ترتيب را."

بنابراين تصرف هداياي روح‌القدس نبايد با تجربه‌اي كه انسان را از واقعيتهاي طبيعي خارج مي سازد، مرتبط شود، پس: روح در اختيار كسي است كه از آن استفاده مي كند نه در اختيار قدرتي كه باعث مي‌شود آنها عملي غيرارادي انجام دهند. اغلب بطور اشتباه ادعا شده كه اهريمن يا "روحهاي شياطين" آناني را كه رستگار نمي شوند تحت تصرف خود قرار مي‌دهند (به فصل 3-6 رجوع شود)، و روح‌القدس نيز مؤمنان را تصرف مي‌نمايد. ولي قدرت روحي كه در آيه اول قرنتيان 14:32 از آن صحبت مي‌شود، براي دلايل خاصي تحت كنترل متصرف بود. علاوه براين، قبلاً هم نشان داده‌‌ايم كه اين قدرتهاي روح‌القدس در زمانهاي خاص به حواريون اهدا مي شد تا بتوانند كارهاي خاصي را انجام دهند، نه اينكه بطور دائم اين قدرت را دارا باشند.

هداياي روح القدس 1

هداياي روح القدس

خداوند در زمانهاي مختلفي به انسانها جهت استفاده از قدرت خود ("روح القدس") وكالت داده است. وليكن اين تحويل اختيارات هرگز به شكل يك "چك سفيد" نبوده و اينطور نيست كه آنها را قادر كرده باشد كه هركاري كه ميل دارند انجام دهند. استفاده از روح‌القدس همواره جهت منظور خاصي صورت گرفته است كه پس از دستيابي به هدف مورد نظر هديه روح القدس باز پس‌گرفته مي‌شد. بايد به ياد داشته باشيم كه روح خداوند در جهت پيشبرد اهداف ذهن خداوند عمل مي نمايد. اهداف خداوند در بسياري از موارد درد و رنج كوتاه مدت را براي انسانها، جهت دست‌يابي به اهداف بلند مدت مجاز مي داند (به فصل 1-6 مراجعه كنيد)، بنابراين قابل پيش بيني است كه روح القدس الزاماً در جهت كاهش درد و رنج انساني در اين زندگي عمل نمي كند. پس هرگونه كمك و تسكين احتمالي از سوي روح خداوند به منظور هدفي عاليتر، بيان خاص خداوند به ما مي باشد.

اين ديدگاه به وضوح مخالف عقيده فعلي فرقه هاي رايج مسيحيت در مورد روح‌القدس مي باشد. آنها اينطور القا مي‌كنند كه اعتقاد به مسيح به سبب فوايد آن در اين دنيا، مثل درمان بيماريها كه گفته مي‌شود توسط روح‌القدس صورت مي گيرد، ارزشمند است. به همين دليل است كه در كشورهاي محل جنگ و ستيز مانند اوگاندا تعداد بسياري از مردم ادعا مي‌كنند كه توان درمان بيماريها از روح القدس به آنها هديه شده و تاريخ نشان مي دهد كه چنين ادعاهايي معمولاً همزمان با مشكلات و نيازمنديهاي بشري بسيار بوده است. اين موضوع به تنهايي جهت شك كردن در صحت ادعاهاي حاكي از تسخير شدن توسط روح الهي كافي است. اگر كسي به دنبال تجربه اي فراتر از وضعيت فعلي بشري باشد، ادعاي دست‌يابي به چنين شرايطي ساده است.

بسياري از "مسيحيان" امروزه ادعا مي كنند كه از سوي روح خداوند توان معجزه دريافت كرده‌اند، ولي هنگامي كه هدف دقيق استعداد الهي آنها پرسيده مي شود، پاسخ آنان با ترديد‌قابل ملاحظه اي همراه است. روح خداوند همواره از جانب وي جهت دستيابي به اهداف خاص و معيني فرستاده شده است. به همين دليل است كه افرادي كه واقعاً چنين استعدادهايي از روح خداوند دريافت كرده بودند، كاربرد اين استعدادها را دقيقاً مي‌دانسته و در نتيجه هرگز موفقيت آنان در استفاده از اين استعدادها نسبي يا ناقص نبوده است. اما تجربه شكست‌هاي بسيار و درمانهاي ناقص توسط افرادي كه امروزه مدعي برخورداري از استعداد الهي درمان هستند خلاف اين را ثابت مي‌كند.

مثالهاي زير همگي حاكي از وجود اهداف و دلايل معيني براي اعطا استعدادهاي الهي مي باشند. در هيچ يك از اين موارد صاحبان استعدادهاي الهي بي هدف نبوده و هرگز قادر به استفاده از استعدادهاي خود به شكل دلخواه خود نبوده‌اند. از آنجا كه راجع به روح خداوند صحبت مي كنيم، امكان استفاده مستقيم انسان از اين قدرت قابل درك نيست. واضح است كه اين قدرت به بعضي افراد اعطا شده تا به برخي خواسته هاي معين خداوند عمل كنند و نه اينكه صاحبان موقت اين استعدادها در جهت اميال خود از آن بهره بگيرند (ارميا 40:13).

- در دوره هاي آغازين تاريخ بني اسرائيل، به آنها فرمان داده شد كه چادري مجهز ("مرقد") جهت نگهداري صندوق عهد و ديگر اشياء مقدس بسازند. دستورات مفصلي داده شد و نحوه ساخت تمام اشيائي كه براي پرستش خداوند مورد نياز بود، كاملاً شرح داده شد. خداوند به منظور دستيابي به اين هدف روح خود را به بدن چند انسان فرستاد. به كساني "كه استعداد و مهارت در زندگي داده‌ام دستور بده لباسهاي هارون را تهيه كنند" (خروج 28:3).

- يكي از آن مردان به نام بصل‌ئيل "را از روح خود پر ساخته‌ام. او در كار خراطي  وجواهرسازي و هر صنعتي استاد است."(خروج 31:3).

آيه 17-11:14 اعداد اظهار مي دارد كه بخشي از روح و قدرت فرستاده شده براي موسي از او گرفته شد و به بزرگان قوم بني اسرائيل داده شد تا بتوانند شكايات مردم را بررسي و عادلانه قضاوت كنند و در نتيجه موسي فشار كاري كمتري را تحمل نمايد. اين هديه الهي لحظه اي قبل از مرگ موسي از او به يوشع منتقل شد تا او نيز بتواند بندگان خدا را  آنطور كه مي‌بايد هدايت كند (تثنيه 34:9).

- قوم بني اسرائيل از زمان ورود به سرزمين خود تا زمان حكومت اولين پادشاهشان (شائول)، تحت حاكميت مرداني كه داور ناميده مي‌شدند، زندگي مي كردند. در اين دوره زماني، آنها بارها مورد ظلم و ستم دشمنانشان قرار گرفته اند، اما كتاب داوران نشان ميدهد كه روح خداوند به بدن بعضي از داورها فرستاده شد تا به طور معجزه‌آميزي قوم بني اسرائيل را از تجاوز دشمنان نجات دهد. – عتن‌ئيل (داوران3:10)، جدعون (داوران6:34) و يفتاح(داوران 11:29) نمونه هايي از اين مورد هستند.

- روح الهي به داور ديگري به نام سامسون نيز جهت كشتن يك شير (داوران 14:5.6) ، كشتن30 مرد (داوران 14:19) و پاره‌كردن طنابهايي كه با آن بسته شده بود (داوران 15:14) نيز اعطا شد. "روح القدس" در جسم سامسون باقي نماند بلكه به منظور دستيابي به اهدافي معين به بدن او فرستاده شده و سپس بازگرفته شد.

موارد فوق به وضوح نشان مي دهد كه استعداد و توانايي بكاربردن روح  خداوند جهت هدفي معين به هيچ يك از معاني زير نيست:

- تضمين رستگاري

- چيزي كه تا پايان عمر شخص باقي بماند

- نيرويي اسرار آميز كه درون آنهاست

- چيزي كه از راه يك "تجربه شخصي" بدست بيايد.

لازم به ذكر است كه ابهام‌هاي زيادي در مورد استعدادهاي الهي و هداياي روح‌القدس وجود دارد. بسياري از مردم مدعي "دريافت روح القدس" بوده‌اند و در بسياري از كليساها كشيش نزد آناني كه در فكر "پذيرش مسيح" هستند، آواز وعده "دريافت هداياي الهي" را سر مي دهد. اما پرسشي كه بايد مورد تأكيد قرار گيرد اين است كه كدام هدايا؟ شكي نيست كه انسان دقيقاً نمي داند كه داراي چه استعدادهايي است. به سامسون استعداد و توانايي كشتن يك شير داده شد (داوران 14:5.6)،  او زماني كه با يك شير غرش‌كنان روبرو شد دقيقاً مي دانست كه روح الهي به چه منظور در اختيارش قرار گرفت. قطعاً شكي در ذهن او وجود نداشت. اما در مورد بسياري از افراد كه امروزه مدعي دريافت هداياي روح القدس هستند، اما قادر به انجام هيچ عمل خاصي نمي‌باشند، و نمي‌دانند كه چه هديه و استعدادي به آنها داده شده است، وضع كاملاً متفاوت است.

دلايل هداياي الهي اعطايي قرن اول

آخرين فرمان مسيح به حواريون عزيمت آنان به سراسر جهان به منظور موعظه كتاب مقدس بود (مرقس 16:15.16). آنها نيز به اين فرمان عمل كردند و مرگ و رستاخيز مسيح را محور اصلي پيام خود قرار دادند. ولي به ياد داشته باشيد كه در آن زمان، عهد جديد آنچنان كه امروزه آن را ميشناسيم، وجود نداشت . داستاني كه آنها در بازارها و كنيسه ها از مردي به نام مسيح  كه اهل نزارت بود تعريف مي كردند، احتمالاً عجيب به نظر مي رسيد. داستان نجاري از قوم بني اسرائيل كه داراي كمال بوده، در راستاي تحقق دقيق پيشگويي عهد عتيق جان سپرده و سپس مورد رستاخيز قرار گرفته و اكنون از آنان مي خواهد كه تعميد شده و راه او را دنبال كنند.

در آن روزها افراد بسياري سعي در بنا نهادن مكاتب و آيين‌هاي مختلف مي‌نمودند. در نتيجه بايد به شكلي به دنيا ثابت ميشد كه پيام مسيحيان از جانب شخص خداوند بوده و فلسفه يك گروه ماهيگير از شمال اسرائيل نيست.

ما امروزه جهت اثبات اين امر كه پياممان همان پيام خداست، از نوشته‌هاي عهد جديد در مورد اعمال و آيين مسيح كمك مي گيريم. اما در آن روزها كه عهد جديد مكتوب و موجود نبود، خداوند به واعظين اجازه داد جهت تأكيد بر حقيقت و صحت گفته‌هايشان از روح‌القدس كمك بگيرند. هدف و دليل معين استفاده از هداياي الهي در مقابل چشم جهانيان همين مسئله بود. فقدان نسخ كتبي عهد جديد تقويت ايمان دسته هاي جديدي از مؤمنين را نيز با مشكل روبرو مي كرد. راه حلي براي مشكلات عملي متعددي كه در جمع آنان پيش مي‌آمد وجود نداشت و مراجع بسيار كمي براي ارشاد آنان جهت تقويت ايمانشان به مسيح در دسترس بود. به دلايل فوق‌الذكر هداياي روح القدس در اختيار اولين دسته از مؤمنين قرار گرفته و با الهام پيامهايي براي آنان فرستاده شد تا اينكه اين پيامها و تعليمات مسيح در عهد جديد مكتوب و منتشر شد.

كما في‌السابق دلايل اعطا روح القدس با وضوح فراوان بيان شدند:

-  "وقتي او (مسيح) ظفرمندانه به آسمان بازگشت، به مردم هدايا بخشيد...مسيح اين هدايا را با اين هدف به ما بخشيد كه ايمانداران مجهز شوند تا بتوانند بهتر او را خدمت كنند و باعث پيشرفت كليسا يعني بدن او گردند و كليسا به رشد و كمال لازم برسد." (افسسيان 4:8.12).

- پولس نيز نامه اي به مؤمنين رم نوشت: "زيرا بسيار مشتاق ديدارتان هستم تا بتوانم شما را از بركات خدا برخوردار سازم و باعث تقويت ايمانتان شوم." (روميان  1:11).

در مورد استفاده از استعدادهاي الهي جهت تأييد نصايح كتاب مقدس آمده است كه:

- "زماني كه پيغام انجيل را به شما اعلام نموديم، آن را كلمات و سخناني بي‌معني نپنداشتيد، بلكه با علاقه بسيار به آن گوش فرا‌ داديد." (اول تسالونيكيان 1:5 اول قرنتيان 1:5.6)

- پولس از اين سخن مي گفت كه "مسيح مرا وسيله‌اي قرار داده براي هدايت غير‌يهوديان بسوي خدا. من با پيام انجيل، رفتاري شايسته و معجزاتي كه نشانه‌هايي از جانب خدا هستند، ايشان را بسوي خدا هدايت نمودم."(روميان 15:18.19" .

- در مورد نصايح كتاب مقدس آمده است كه "خدا نيز با علامات، كارهايي شگفت‌انگيز، معجزات گوناگون و عطايايي كه روح‌القدس مطابق اراده خود مي‌بخشيد، صحت كلام ايشان را ثابت كرد." (عبرانيان 2:4)

- معجزاتي به پشتيباني از واعظين كتاب مقدس در قبرس صورت گرفت كه در نتيجه "وقتي  فرماندار اين را ديد، از قدرت پيام خدا متحير شد و ايمان آورد."(اعمال رسولان 13:12).

بنابراين معجزات صورت گرفته سبب شد كه او به آيين مورد تعليم احترام زيادي بگذارد. در قونيه نيز "خداوند به ايشان قدرت داد تا معجزاتي بزرگ و حيرت‌آور انجام دهند."(اعمال رسولان  14:3)

در اشاره به اطاعت حواريون از فرمان موعظه و تبليغ دين، به طور خلاصه آمده است كه: "شاگردان به همه جا رفته، پيغام انجيل را به همه رساندند. خداوند نيز با ايشان كار مي‌كرد و با معجزاتي كه عطا مي‌نمود، پيغام ايشان را ثابت مي‌كرد.(مرقس 16:20)

كارهاي معين در زمانهاي معين

به هر حال از مجموعه اشتهادات فوق مي‌توان نتيجه گرفت كه هداياي الهي جهت انجام كارهاي معيني در زمانهاي معين اعطا شده‌اند. بنابراين اين ادعا كه هديه الهي معجزه تجربه‌اي دائمي بوده كه تا پايان عمر شخص دوام مي يابد، رد مي‌شود. حواريون، منجمله پطرس، در جشن پنجاهه و مدت كوتاهي پس از معراج مسيح "سرشار از روح‌القدس" بودند (اعمال رسولان 2:4). هديه الهي اين بود كه آنها جهت موعظه كتاب مقدس مسيحيت به گونه اي شكوهمند قادر به تكلم به زبانهاي خارجي بودند. هنگامي كه مأمورين حكومتي سعي در دستگيري آنان داشتند، "پطرس كه سرشار از روح‌القدس بود" بوسيله هديه الهي موفق شد با پاسخ خود آنان را قانع كند (اعمال رسولان 4:8). پس از آزادي از زندان هديه الهي آنان را قادر ساخت كه به موعظه ادامه دهند. "آنان از روح‌القدس پر شدند و پيغام خدا را با جرأت  به مردم رساندند" (اعمال رسولان 4:31).

اگر با دقت كتاب مقدس را مطالعه كنيد متوجه مي شويد كه گفته نمي شود كه "آنها كه از قبل سرشار از روح‌القدس بودند" آن كارها را انجام دادند. روح القدس به منظور انجام برخي كارها در اختيار آنان قرار گرفته بود ولي بايد به منظور دستيابي به هدف بعدي خداوند مجدداً به آنها اعطا مي شد. پولس نيز هنگام تعميد خود "سرشار از روح‌القدس" بود ولي سالها طول كشيد تا بتواند با كور كردن مرد شروري به منظور تنبيه وي مجدداً "سرشار از روح القدس" باشد (اعمال رسولان 9:17 و 13:9).

پولس در رابطه با فيوضات معجزه اينگونه نوشته است كه مؤمنان اوليه آن را "طبق صلاح ديد و ميزان مسيح" دارا بودند. كلمه يوناني "ميزان" به معناي "درجه يا مقدار محدود" است. فقط مسيح بود كه اين هديه را بدون هيچ محدوديتي دارا بود، يعني اينكه داراي اختيار كامل بود تا از آنها آنگونه كه صلاح مي‌ديد استفاده نمايد (يوحنا 3:34).

۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه

آیا می توان آمُرزش الهی را به این سادگی دریافت نمود؟


بله، به همین سادگی. آمُرزش الهی را نه میتوان با پرداخت قیمتی خرید، و نه با انجام اعمال خاصّی تحصیل نمود. آنچه شما میتوانید انجام دهید این است که بخشش گناهان را با ایمان دریافت کنید؛ بخششی که خدا مَحض رحمت و فیض خود عطا می کند. اگر مایل هستید عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."

ثمرات روح القدس


میوه ی روح القدس در تقابل مستقیم با اعمال طبیعت نفسانی در غلاطیان ۲۱:۵-۱۹ است : " اعمال نفس روشن است: بی‌عفتی، ناپاکی، و هرزگی؛بت‌پرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزه‌ جویی، رشک، خشم؛ جاه‌ طلبی، نفاق، دسته‌بندی،حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز می‌گویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به‌میراث نخواهند برد. " این عبارات همه ی مردم، ازطبقات مختلف ، هنگامی که مسیح را نمی شناسند و در نتیجه تحت تاثیر روح القدس نیستند را توصیف می کند. طبیعت نفسانی ما انواع خاصی از میوه را که منعکس کننده طبیعت ماست تولید می کند، و روح القدس انواع میوه را که منعکس کننده ماهیت اوست تولید می کند.

زندگی مسیحی نبرد طبیعت نفسانی در برابر طبیعت جدید داده شده توسط مسیح است (دوم قرنتیان ۱۷:۵ ).به عنوان انسان هبوط کرده ما هنوز در بدنی که خواهان چیزهای گناه آلوده است اسیریم (رومیان ۲۵:۷-۱۴). به عنوان مسیحیان، ما روح القدس را درون خود داریم که میوه ی خود را در ما تولید می کند و قدرت او در دسترس ماست تا بر اعمال طبیعت نفسانی فائق بیاییم ( دوم قرنتیان ۱۷:۵، فیلیپیان ۱۳:۴). یک مسیحی هرگز به طور کامل در به بار آوردن همیشگی میوه ی روح القدس پیروز نخواهد بود.هر چند، این یکی از اهداف اصلی زندگی مسیحی است، به تدریج اجازه می دهیم که روح القدس به تولید بیشتر و بیشتر میوه های خود در زندگی ما بپردازد و اجازه می دهیم تا روح القدس خواسته های نفسانی را به تسخیر در آورد. خداوند می‌خواهد که زندگی ما نمایانگر میوه ی روح باشد و این با کمک روح القدس، امکان پذیراست.

روح القدس

این حقیقت که روح القدس خداست در بخشهای مختلفی از کلام خدا (از جمله اعمال 5: 3–4) مشهود است. در این قسمت، جایی که حنانيا به روح القدس دروغ گفته بود، پطرس خطاب به او چنین میگوید: "به انسان دروغ نگفتی بلكه به خدا." درواقع این آیه خیلی واضح مشخص میکند که: دروغ گفتن به روح القدس دروغ گفتن به خداست. همچنین از آنجایی که خصوصیات و صفات خدا به روح القدس نیز اطلاق میشود، میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس خداست. برای مثال، این حقیقت که روح القدس حاضر مطلق است در مزمور 139: 7–8 دیده میشود. "از روح تو كجا بروم؟ و از حضور تو كجا بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاويه بستر بگسترانم اينك تو آنجا هستی"! همچنین در اول قرنتیان 2: 10 ما شاهد خصوصیت حاضر مطلق بودن روح القدس هستیم : "امّا خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است، زيرا كه روح همه چيز حتی عمقهای خدا را نيز تفحّص میكند. زيرا كيست از مردمان كه امور انسان را بداند جز روح انسان كه در وی میباشد. همچنين نيز امور خدا را هيچ كس ندانسته است، جز روح خدا."

همچنین میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس دارای شخصیت است چون صاحب اندیشه ، احساس و اراده است. روح القدس فکرمیکند و میداند (اول قرنتیان 2: 10). روح القدس محزون میشود (افسسیان 4: 30). روح القدس برای ما شفاعت میکند (رومیان 8: 26–27). روح القدس مطابق ارادهاش تصمیم میگیرد (اول قرنتیان 12: 7–11). روح القدس سومین شخص تثلیث اقدس است. به راستی روح القدس میتواند چون خداوند عمل کند و او همان تسلی دهنده و مشاوری است که مسیح وعدۀ آمدنش را داد ( یوحنا 14: 16 ، 26 ؛ 15: 26).

۱۳۹۴ اسفند ۲, یکشنبه

مسیح در فاصلۀ میان مرگ و قیام خود، کجا بود؟

جواب: در اول پطرس 3: 18–19 میخوانیم: "زيرا كه مسيح نيز برای گناهان يك بار زحمت كشيد، يعنی عادلی برای ظالمان، تا ما را نزد خدا بياورد؛ در حاليكه بحسب جسم مُرد، لكن بحسب روح زنده گشت، و به آن روح نيز رفت و موعظه نمود به ارواحی كه در زندان بودند".

عبارت " بحسب روح" در آیه 18 به لحاظ ساختاری دقیقاً مانند عبارت "بحسب جسم" میباشد. بنابراین اینطور بنظر میرسد که میتوان کلمه روح را در همان زمینهای که کلمۀ جسم بکار گرفته شده است مطالعه کرد. کلامات " بحسب روح زنده گشت" اشاره به این حقیقت دارند که روح انسانی عیسی مسیح (که بخاطر ما گناه شده و مرگ را پذیرفت)، از پدر جدا شد (متی 27: 46). این مقایسه و تقابل میان مسیح مجسم شده و روح القدس نیست؛ بلکه مطابق متی 27: 41 و رومیان 1: 3–4 بین روح و جسم است. بعد از آنکه عیسی مسیح کفارۀ گناهان ما را به کمال رسانید، روح او، آن مشارکتی را که برای مدتی گسیخته شده بود دوباره از سر گرفت.

اول پطرس 3: 18–22 ارتباط لازم میان رنج مسیح (آیه 18) و جلال یافتن او را (آیه 22) بیان میکند. فقط پطرس است که راجع به اتفاقاتی که حد فاصل مرگ و قیام عیسی رخ دادهاند، اطلاعات مشخصی ارائه میدهد. عبارت "موعظه نمود" واژۀ غیرمعمولی است که در عهد جدید برای موعظۀ انجیل بکار میرفت. معنی تحت اللفظی آن "از پیش خبر دادن" و یا بشارت دادن است. مسیح رنج کشید و بر روی صلیب جان سپرد و جسد او در قبر گذاشته شد و وقتی او بر صلیب گناه شد، روح او نیز مُرد . اما زمانیکه بحسب روح زنده گشت، او آن را به خدای پدر تسلیم نمود. مطابق پطرس، عیسی مسیح ، در زمانی مابین موت و قیامش، به ارواحی كه در زندان بودند پیغام خاصی را اعلام نمود.

پطرس مردمی را که عیسی به سوی آنان رفت "ارواح" (یا جانها) خطاب میکند؛ نه "روحها" (3: 20). در عهد جدید، کلمه "روحها" برای توصیف فرشتگان و نیروهای شریر، مورد استفاده قرار گرفته است؛ و نه برای توصیف انسانها! واینطور بنظر میرسد که آیۀ 22 چنین مفهومی را در بر دارد. همچنین هیچ جای کلام گفته نشده که عیسی به ملاقات جهنم رفت. در اعمال 2: 31 میخوانیم که او به عالم اموات رفت. اما عالم اموات، جهنم نیست؛ بلکه عالم مُردگان است. عالم اموات مکان موقتی است که مُردگان آنجا انتظار قیامت را میکشند. مکاشفه 20: 11-15 تفاوت بین این دو را بخوبی مشخص میکند. جهنم مکان نهائی داوری گم شدگان است؛ اما عالم اموات مکانی است موقتی.

خداوند ما روح خود را به پدر سپرد و جان داد و حد فاصل مرگ و قیام خویش به عالم مُردگان رفت تا به موجودات روحانی (احتمالاً فرشتگان سقوط کرده ؛ یهودا 6) که احتمالاً قبل از طوفان نوح نیز وجود داشته اند؛ پیغامی ارائه نماید. آیه 20 قضیه را روشن میسازد. پطرس نمیگوید که او به این روحهای در زندان چه میگوید؛ اما نمیتواند پیغام نجات باشد زیرا فرشتگان نمیتوانند نجات یابند (عبرانیان 2: 16). احتمالاً آن پیغام، اعلام پیروزی مسیح بر شیطان و تمام نیروهای شریرش بوده است (اول پطرس 3: 22؛ کولسیان 2: 15). از افسسیان 4: 8-10 اینچنین بنظر میرسد که مسیح به بهشت (لوقا 16: 20؛ 23: 43) رفت و تمام آنانی را که قبل از مرگش به او ایمان آورده بودند به بهشت ببَرَد. جزئیات آنچه اتفاق افتاده است در متن ارائه نشدهاند. اما اکثر محققین کتاب مقدس معتقدند که عبارت "اسیری را به اسیری بُرد" را میتوان اینگونه تفسیر کرد.

بنابراین، با وجود همۀ آنچه گفته شد؛ کلام خدا بطور کامل مشخص نکرده است که مسیح دقیقاً در این سه روز، یعنی مابین مرگ و قیامش، چه کار میکرد. چنین بنظر میرسد که او پیروزی خود را بر فرشتگان سقوط کرده وبی ایمانان اعلام میکرد. آنچه را بطور یقین میتوانیم بدانیم این است که او در این مدت به مردم فرصت دوباره برای نجات نداد. هیچ جواب قطعی برای کار مسیح در فاصلۀ بین مرگ و قیامش وجود ندارد. شاید این یکی از اسرای است که تا به روز جلال آنرا درک نخواهیم نمود.

اعیاد مسیحیان

-سه عید مهم مسیحیان :1-عید پاک 2-عید صعود 3- عید پنطیکاست.
-روز تولد مسیح چه تاریخی است؟روز 25 دسامبر یا 6 ژانویه.
کریسمَس یا نوئل نام جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز مسیح برگزار میشود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان ، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری نیز آنرا در شامگاه روز ۲۴ دسامبر برگزار میکنند. همچنین اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان عید میلاد جشن میگیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس (ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا میدارند. اعضای کلیسای ارامنه طبق سنت منحصر به فردی روز ششم ژانویه را به عنوان روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح در یک روز جشن میگیرند.
-عید قیام چیست؟روزی است كه مسیحیان به مناسبت پیروزی مسیح بر مرگ و رستاخیز او از مردگان جشن می گیرند و تاریخ قیام مسیح چون از روی تقویم قمری تعیین شده است هر سال تغییر می كند.ولی در كل در ماه های آپریل و مارس است.
-عید پنطیكا چیست؟هفت هفته پس از قیام مسیح است و یادگار روزی كه روح القدس بر شاگردان مسیح نزول كرد.
-آیا عید سال نو یا ژانویه یك عید مسیحی است؟خیر یك عید ملی است.
-آئینهای مقدسی كه باید در كلیسا اجرا شوند چیست؟1-تعمید 2- مراسم عشای ربانی یا شام خداوند.
-عشای ربانی یا شام خداوند (شام آخر) چیست؟عشای ربانی،شامی است كه در شب قبل از مصلوب شدن مسیح(توسط مسیح و شاگردانش)خورده شد و در آن شب عیسی به شاگردان خود تكه نانی داد و به آنها گفت:این است بدن من و بعد به آنها شراب داد و گفت :این است خون من.عیسی نان و شراب را به نشانه ای از بدن و خون خود قرار داد كه برای گناهان ما مصلوب شد و دستور داد این آئین را به یاد او اجرا كنند.
-تعمید چیست؟تعمید علامت پاكی از گناهان (مردن در آب)و شروع یك زندگی جدید در مسیح(زنده شدن در مسیح )است.
-دو فرقه بزرگ مسیح را نام ببرید؟پروتستان و كاتولیك.
-هدف كلیسا چیست؟هدف كلیسا این است كه ایمانداران در معرفت خدا،ایمان و محبت رشد نمایند و با سایر ایمانداران دوستی و مشاركت داشته باشند.
-چرا روز یكشنبه برای مسیحیان مقدس است؟چون مسیح در روز یكشنبه از مردگان (مرگ) قیام كرد.
برخی مسیحیان در روز جمعه از خوردن چه چیزی اجتناب می كنند؟از خوردن گوشت.به مناسبت روزی كه مسیح مصلوب شد.
-عیسی مسیح در مورد غذاهای ناپاك و حلال چه فرموده است؟مسیح فرمود كه همه غذا ها پاك و حلال است و چیزی كه انسان را ناپاك می سازد آن غذایی نیست كه می خورد،بلكه آن ناپاكی شرارتی است كه از قلبش صادر می شود و او را نا پاك می كند و باعث زنا،دزدی،قتل،حسادت و غرور می گردد.
-مسیحیان چه مقدار از درآمد خود را به خداوند تقدیم می كنند؟یك دهم در آمد خود را.
-آیا طلاق در مسیحیت درست است؟خیر، زیرا مسیح فرمود:آنچه را كه خدا پیوست،انسان جدا نسازد.بنابراین طلاق به هر علتی غیر از خیانت (زنا )ممنوع می باشد.
-تمامی تعالیم مسیح درچه چیزی خلاصه
می شود؟محبت.
-قسمت دوم:
-قانون طلائی چیست؟ آنچراكه خواهید كه مردم با شما كنند،شما نیز با ایشان همچنان كنید.
-محبت چیست؟محبت روح مسیح است و هنگامیكه مسیح روح خود را در ما قرار می دهد در آن موقع می توانیم تمامی مردم حتی دشمان خود را مانند مسیح محبت كنیم.
-سه چیز(اصل) بزرگ كه پولس رسول(یكی از یاران نزدیك مسیح) به آنها اشاره
می كند چیست؟ ایمان،محبت و امید. و بزرگتر از همه محبت است.
-بعضی از نامها و صفات خداوند را نام ببرید.قادر مطلق،خداوند،شبان نیكو،پدر آسمانی،نجات دهنده،قدوس،عادل،زنده،متعال،پادشاه،داور و خالق ابدی.
-مبنای مسیحیت چیست؟(پدر ،پسر،روح القدس.)
-اشرف مخلوقات كیست؟انسان
-خدا به آدم و حوا چه فرمود؟خدا فرمود كه از میوه تمامی درختان باغ بخورند،به جز درخت معرفت نیك و بد،زیرا اگر بخورند خواهند مرد و آن درخت در وسط باغ عدن قرار داشت.
-عیسی در مورد دو حكم اعظم خداوند چه فرمود؟1-خدای خود را به همه دل و تمامی نفس و فكر خود محبت نما
2-همسایه خود را مثل خود محبت نما.
-آیا تمامی انبیا قدرت معجزه داشتند؟خیر نداشتند مانند یحیی تعمید دهنده.
-نام دو فرشته خداوند كه در كتاب نام برده شده است چیست؟میكائیل و جبرائیل.
-آیا همه انبیا كتاب داشتند؟خیر مانند ایلیا و یحیی.
-كدام فرشته به مریم مژده داد كه عیسی را خواهد زائید؟جبرائیل.
-كتاب مقدس چند قسمت دارد؟2 قسمت عهد قدیم و عهد جدید.
-انجیل عهد عتیق به چه چیزی اشاره دارد؟به پیمانی كه خدا توسط موسی با قوم خود بست.
-به چهار كتاب اول عهد جدید چه
می گویند؟انجیل.
-آخرین كتاب چه نام دارد؟مكاشفه كه رویاهای یوحنای رسول است.
-اولین كتاب چه نام دارد؟پیدایش
-دشمن خدا چه نام دارد؟ابلیس یا شیطان.
-كتاب مقدس از چند كتاب تشكیل شده است؟از 66 كتاب.(39 كتاب در عهد عتیق و 27 كتاب در عهد جدید)
-جایی كه مسیح به صلیب كشیده شد چه نام دارد؟محلی به نام جمجمه كه به زبان عبری "جلجتا"نامیده می شود.
-مقصود از اینكه عیسی بره خداست یعنی چه؟زیرا عیسی برای گناهان بشر قربانی شد.
-عیسی در چه سنی خدمت خود را به خدا آغاز كرد؟در سن 30 سالگی.
-عیسی مسیح چند شاگرد داشت و نام آنها چیست؟ 12 شاگرد به نامهای:شمعون معروف به پطرس، متی باجگیر، اندریاس، یعقوب زبدی، یوحنا، فلیپس، برتولما، توما، یعقوب حلفی، لبی معروف به تدی، شمعون قا نوی و یهودا اصخریوطی.
-كسی كه به عیسی خیانت كرد چه نام داشت؟یكی از شاگردانش به نام یهودا اصخریوطی.
-كسی كه عیسی را 3 بار انكار كرد چه نام دارد؟پطرس
-جمعه الصلیب چیست؟روزی كه مسیح مصلوب شد در آن روز پرده هیكل دو نیم شد و خورشید گرفت.
-دو نفری كه با مسیح مصلوب شدند كه بودند؟آنها دزد بودند.یكی از آنها به وسیله ایمانش به مسیح به پردیس رفت.
در یوحنا باب (فصل)3 آیه 16 چه
می خوانیم؟ زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود كه پسر یگانه خود را داد تا هر كه به او ایمان آورد هلاك نگردد،بلكه حیات جاودانی یابد.
رساله(نامه)اول یوحنا در مورد محبت مسیح چه می گوید؟ما محبت واقعی را از مسیح آموخته ایم،زیرا او جان خود را در راه ما داد تا ما نیز جان خود را در راه برادران خود بدهیم.
آ-یا یهودیان عهد جدید را از طرف خدا
می دانند؟خیر.
پولس چه كسي بوده است؟ اگر از عقايد او آگاه شويم، با توجّه به اينكه رسالههاي او در بين مسيحيان مورد قبول است، ميتوانيم ديد بازتري به مطالبي كه مسيحيان در حقيقت به آنها اعتقاد دارند پيدا كنيم. و اينكه چقدر اين مطالب با عقل همخواني دارد و روشنگر راه بشريّت هستند نيز قابل استخراج خواهد بود. پولس در لغت به معني كوچك ميباشد. نام اصلي او هم «شائول» يا «ساولوس» بوده است. وي فردي يهودي بوده است كه در تعقيب مسيحيان و آزار ايشان ميكوشيده است.[1] وي از موافقان قتل استيفان شهيد نيز بوده است.[2] امّا در راه دمشق كه براي دستگيري مسيحيان آن سامان عزيمت كرده بود نور عيسي مسيح را ديد و آواز آن را شنيد كه او را به خاطر كارهايش توبيخ نمود. وي كه بينائيش را در اين حادثه از دست داده بود به دستور عيسي مسيح به دمشق رفت و در آنجا توسّط شخصي به نام حنانيا بينائيش را بازيافت و از روحالقدس پر شد.
کلیسا یعنی چه ؟ یعنی جمع ایمانداران.
شما کدام فرق کلیسای هستید؟ پرتستان
به طور كلي مسيحيت به سه فرقة بزرگ: كاتوليك، ارتودوكس و پروتستان تقسيم شده كه فرقه هاي كوچك و زيادي نيز از آن ها منشعب شده است. مهم ترين فرقة موجود مسيحي، كاتوليك است كه در لغت يوناني به معناي "عمومي" است و كليساي كاتوليك به اين معنا شامل كليه شعبه ها? دين مسيح مي‌‌ باشد و تحت رياست عاليه ? «پاپ» قرار دارد. پاسخ: به طور كلي مسيحيت به سه فرقة بزرگ: كاتوليك، ارتودوكس و پروتستان تقسيم شده كه فرقه هاي كوچك و زيادي نيز از آن ها منشعب شده است. مهم ترين فرقة موجود مسيحي، كاتوليك است كه در لغت يوناني به معناي "عمومي" است و كليساي كاتوليك به اين معنا شامل كليه شعبه ها? دين مسيح مي‌‌ باشد و تحت رياست عاليه ? «پاپ» قرار دارد. اساس كليساي كاتوليك عبارت است از : عموميّت ، قدمت، ألفت و اتّحاد. مراسم مذهبي كاتوليك ها ، شامل خطبه و ادعيه و نماز به زبان لاتين و گاه به زبان بومي است. تعداد فرايض مذهبي كاتوليك ها هفت تا است كه از سال 1160 ميلادي تا كنون رعايت مي‌ شود: 1ـ تعميد و نام گذاري كودكاني كه پدر و مادر آن ها مسيحي اند كه پس از تعميد، كشيش از خداوند حمايت كودك را مي‌ خواهد و براي او نامي انتخاب مي‌ كند. 2ـ تأييد ميثاق، يعني كساني كه در كودكي تعميد يافته اند، چون به سنّ بلوغ برسند، نزد كشيش مي‌ روند و به ايمان قلبي خود اعتراف مي‌ نمايند. 3ـ مراسم عشاي رباني كه مهم ترين مسئله است و تقديس نان و شرابي است كه به عقيدة خودشان حضرت عيسي در شب آخر حيات خود تناول كرد. 4ـ توبه و اقرار به گناهان كه مسيحيان كاتوليك طي تشريفاتي به گناهان خود اعتراف نموده و توبه مي‌كنند، ولي اين رسم نزد پروتستان ها معمول نيست. 5ـ ازدواج، مراسم ازدواج مرد و زن مسيحي بايد طبق تشريفات در كليسا و با حضور كشيش انجام گيرد. 6ـ سازمان روحاني كليسا ،از مقام پاپ گرفته تا پايين ترين مرتبه روحاني، بايد مورد احترام و قبول يك مسيحي كاتوليك باشد. 7ـ مسح محتضر يا بيماران در حال مرگ. يك كاتوليك بايد بيمار در حال جان دادن را با روغن زيتون مقدّس ،روغن مالي كند و كشيش بر او دعايي مخصوص مي‌ خواند. خلاصه اين كه مهم ترين و بزرگ ترين مذهب مسيحي (به لحاظ كميّت و نه كيفيّت) ،مذهب كاتوليك است كه پاپ پيشواي آن است. اما مذهب ارتودوكس كه در لغت به معناي سنّتي است ، توسط لوتر مارتين (1483 ـ 1546) مصلح ديني آلماني و پس از تجزيه امپراطوري روم به روم شرقي و غربي و وجود دو پايتخت رُم و قسطنطنيّه، به وجود آمد و كليساي شرق به ارتدوكس نام گرفت. قيام لوتر بر ضدّ كليساي كاتوليك و استبداد روحاني بر سر مسئله آمرزش گناهان از طرف كشيشان و پاپ بود؛ يعني رؤساي روحاني به دلخواه اشخاص را از كليسا اخراج و يا به اصطلاح تكفير مي‌‌ كردند و بعد براي آمرزش گناهان و ورود مجدّد به كليسا اين اشخاص ممكن بود گناهان خود را با پول بخرند، حتي پاپ دامنه آمرزش را به ارواحي كه در برزخ بودند، توسعه داد. لوتر خود اغلب بر ضدّ اين اعمال موعظه كرده بود اما آنچه او را به قيام بر ضدّ اين اوضاع بر انگيخت، اقدام به فروش رسمي آمرزش نامه توسط كليسا بود. لوتر 95 مسئله به منظور استخراج حقيقت طرح ريخت و در 31 اكتبر 1517 آن ها را بر در يكي از كليساهاي كاتوليك شهر ويتنبرگ نصب كرد. مذهب لوتري شعبه اي از مذهب پروتستان است و كليساهاي لوتري أغلب خود را انجيلي مي‌ خوانند و متمايز از ساير كليساهاي اصلاح شده مي‌ شمارند. اين مذهب بر دو اصل متكي است: يكي اين كه يگانه سند و مدرك معتبر كتاب مقدّس انجيل است و ديگر ي برائت و آمرزش به وسيله ايمان.[9] پيروان كليساي ارتودوكس عقايد «برزخ، مفهوم بي آلايش، برائت از گمراهي و عدم امكان
-دعای ما باید به چه گونه ای باشد؟(متی باب 6 آیه 9-13)
ای پدر و ما كه در آسمانی نام تو مقدس باد،
ملكوت تو بیاید،
اراده تو چنان كه در آسمان است در زمین نیز كرده شود،
نان كفاف ما را امروزبه ما بده،
گناهان ما را ببخش چنانچه ما هم مقصریم خود را می بخشیم،ما را در آزمایش میاور،بلكه از شریر رهائی ده،
زیرا ملكوت و قوت و جلال از آن توست،از حال تا ابد الالباد.
آمین.

۱۳۹۴ بهمن ۲۹, پنجشنبه

اراده خداوند

چطور بدانم راهيكه بايد برم بكدام طرف است ؟ چطور بدانم اراده خدا براي آينده زندگي ام چيست ؟

مزمور ٣٢ : ٨
ترا حكمت خواهم آموخت
ترا ارشاد خواهم كرد
ترا نصيحت خواهم كرد
تا راهيكه بايد بروي را بداني

١- حكمت اطلاعات مورد نياز راه است و با خواندن كلام خدا بدست ميآيد

٢- ارشاد كردن نقشه راه است كه بوسيله از پشت سر عيسي قدم زدن بدست ميآيد چون او فرمود من راه و راستي هستم

٣- نصيحت اصلاح كردن مسير اشتباه است كه بوسيله رعايت ضوابط و انضباط الهي بدست ميآيد

وقتي اطلاعات و نقشه راه و طريق فهميدن مسير اشتباه را بدانيم آنوقت ميفهميم راه درست كدام است فقط بايد تصميم بگيريم در آن قدم بگذاريم .

اگر مشكلي در تصميم گرفتن براي راهيكه بايد برويم نداشته باشيم دانستن راه و راستي آسان است . 

تفاوت اسلام و مسيحيت

 :
در آيه ٣٤ سوره نساء گفته شده :
مردان سرپرست و نگهبان زنانندبخاطر برتري هايي كه خدا قرار دادهو زنان صالح زناني هستند كه متواضعندو اما به آن دسته از زناني كه سركشي ميكنند و گوش به فرمان مردان نيستندپند و اندرز دهيدو در بستراز آنها دوري نماييدو در آخر آنها را تنبيه كنيد.
و توضيح اينكهاگر زن از اطاعت در امور جنسياز مرد سرباز زدمرد به عنوان قيم و مديربايد چاره جويي كند اول او را موعظه و پند دهداگر نشددر رختخواب پشت به او بخوابدتا مايه تنبيه و تذكر او شود و اگر سودي نكرداو را تنبيه كند وحتي فقها اعتقاد دارند كه آن زن را ميتوان طلاق داد .
همانطور كه در مقايسه قبلي نيز اشاره كردم اسلام دين شهوترانان است به زن به چشم يك وسيله نگاه ميكنند براي برآورده شدن نيازهاي جسماني و جنسي و آخوندهاي كثيف تو ذهن و فكر كثيف خود فقط در فكر شهوت راني و استفاده از زن به منظور برآورده شدن نيازهاي كثيف خود هستند و حال در كتاب مقدس در يوحنا ٨آيه ١تا٨ درباره محاكمه زن بدكاره صحبت ميكند زني كه عمل زنا انجام داده بود و سران قوم آن زن را پيش مسيح آورده و خواستند عيسي او راتنبيه كند و عيسي فرمود سنگ اول را كسي به زن بزند كه گناه نكرده و سران قوم يكي پس از ديگري متفرق شدند و عيسي و زن تنها ماندند و در آخر عيسي زن را بخشيد و به زن گفت برو و ديگر گناه مكن.
در اين آيه تفاوت كاملا مشهود است
محبت و بخشش عيسي مسيح نسبت به زن زنا كار و تبرعه شدن زن ولي در اسلام روزانه چندين هزار زن بي گناه كه بخاطر تن ندادن به آنچه دولتمردان كثيف اسلام ميخواهندسنگسار و اعدام ميگردند چندين هزار زن بي گناهي كه بخاطر سير كردن شكمشان مجبور به هر كاري ميشوند اين چه خدايي است كه اينهمه ناملايمتي و ظلم و فساد راميبيند ولي كاري از پيش نميبرد و به مردان اجازه ميدهد كه زنان خو را تنبيه كنند .اسلام دين دروغ و كذب و رياست چون اگر نبود بايد فرياد اين همه مادران داغ ديده به جايي ميرسيد ولي فرياد اين زنان غيور در نطفه خفه ميشود و هر كه اعتراض كند يا حكم سنگسار ميگيرد و يا در چاه عميقي تبعيد ميشود كه صداي درد و آه و ناله از آن بيرون مي آيد .واي بر اين دولتمردان مسلمان.

۱۳۹۴ بهمن ۱۵, پنجشنبه

ایمان

ایمان :

ایمان آن کلیدی است که بوسیله آن حقایق کلام خدا در زندگی ما تحقق پیدا می کند. تنها دانستن اطلاعات مسیحی ما را به بهشت نمی برد بلکه تصمیم شخص بر پایه ایمان.کافی نیست بدانیم صابون ما را پاک می کند تا پاک شویم ، باید از آن استفاده کنیم . همچنین اگر می خواهیم نجات داشته باشیم کافی نیست بدانیم خون عیسی ما را پاک می کند و عیسی خداوند یا انجیل کتاب خداست یا باید دعا کرد بلکه آن زمان نجات خواهیم یافت که بدانیم خدا خالق من است . عیسی مسیح خداوند و نجات دهنده من است و مسیح برای گناهان من مرد و من با ایمان می پذیرم که گناهانم پاک شده و از امروز قوت دارم که زندگی مقدس و خداپسندانه ای داشته باشم و متعهد هستم که هر روز کلام خدا را بخوانم و دعا کنم و با ایمانداران در مشارکت باشم.

کلام خدا می گوید ما بدون ایمان نمی توانیم خدا را خوشنود سازیم. خدا می خواهد ما به او اعتماد و اطمینان و ایمان داشته باشیم. در انجیل یوحنا وقتی شخصی از عیسی پرسید :"خدا از ما چه می خواهد ؟" عیسی جواب داد :" خواست خدا این است که شما به من ایمان آورید."خدا از آسمان نگاه می کند و تنها چیزی که او می خواهد و او را راضی می کند قلبی پر از ایمان است . در شفای زنی که خونریزی داشت که 12 سال او را رنج می داد میبینیم که خیلیها به عیسی برخورد می کردند ولی تنها کسی که شفا و نجات را دریافت کرد او بود چون با ایمان عیسی را لمس کرد. ما ایمان داریم که مسیح خداوند طبق وعده اش الان بین ماست و می خواهد تمام کسانی را که با ایمان منتظر او هستند نجات ، شفا ، آزادی ، قوت و برکت ببخشد. آیا شما هم مثل آن زن با ایمان به او نزدیک می شوید ؟

کلام خدا می گوید : "خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد. " خدا می خواهد هدیه خود را به همه بدهد ولی آنهایکه ایمان بیاورند آنرا دریافت خواهند کرد. کلام خدا 4 بار می گوید : "عادل به ایمان زیست می کند " پس اگر می خواهیم عادل شویم ما نمی توانیم به کارهای خوبمان متکی باشیم چون کارهای خوب و عالی ما مثل شمعی است در مقابل خورشید قدوسیت خدا و هیچ موقع شمع در مقابل خورشید بخاطر نور و گرمایش افتخار نمی کند . ما هم با ایمان عدالت و قدوسیت عظیم خدا را در مسیح بپذیریم.

بخشیدن گناه ها در مسیحیت


عیسی مسیح فرمودند: "اگر میخواهید پدر آسمانیتان گناه های شما را ببخشد، شما نیز باید گناه های دیگران را ببخشید." - انجیل متی باب 6 آیه های 14 و 15 - انجیل لوقی باب 6 آیه 37 و همین طور در بسیاری از نامه های نوشته شده توسط یاران مسیح به ملت های گوناگون که همه آنها در عهد جدید کتاب مقدس هستند به عنوان مثال نامه پولس به افسسیان فصل 4 جمله 32 که میگه: "نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و چنانکه خدا در شخص مسیح شما را بخشیده است، شما نیز یکدیگر را ببخشید."

بخشیدن گناه دیگران در مسیحیت در واقع جزو اصول این دین هستش به نظر من چرا که همون طور که حضرت عیسی مسیح(تنها معلم ما مسیحیان) در انجیل طریقه دعا کردن رو اینگونه به ما یاد داده: "در وقت دعا مانند بت پرستان وردهای بی معنی را تکرار نکنید، آنان گمان می کنند با تکرار زیاد دعایشان مستجاب میشود. پس مثل ایشان نباشید زیرا پدر شما احتیاجات شما را پیش از آنکه از او بخواهید می داند. پس شما این طور دعا کنید: ای پدر آسمانی ما، نام تو مقدس باد. پادشاهی تو بیاید، اراده تو همان طور که در آسمان اجرا می شود، در زمین نیز اجرا شود. نان روزانه ما را به ما بده، خطاهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز خطاکاران خود را می بخشیم. ما را در وسوسه ها میاور بلکه از شریر رهایی ده. زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابدالابد از آن توست. آمین." - انجیل متی، فصل ششم، آیه های 7 تا 13.

مسیحیان معمولا دست کم روزی یک بار این دعا رو میکنند. من خودم همیشه این دعا رو صبح که بیدار میشم میکنم و یک آویز صلیب و یک حلقه هم دارم که این دعا به زبان یونانی روش نوشته شده و سعی میکنم هرجا میرم همراهم باشه. باور کنید زندگی خیلی قشنگ میشه وقتی هیچ شکایتی از هیچ کسی توی دلتون نگه نمیدارید و همه رو می بخشید. آرامش خاصی بهتون دست میده. دیگه خواب های بد نمیبینید، دیگه اضطراب های الکی ندارید و می تونید وقت بزارید روی اصلاح کردن خودتون و سعی کنید هر روز آدم بهتری باشید نسبت به دیروز. سعی کنید به حرف روح گوش بدید هر کاری که میخواین بکنید، هر قدمی که میخواین بردارید و مهمتر از همه چیز هر چیزی که میخواین از خدا به اسم عیسی مسیح بخواین و او بهتون میده. اما باید اول ایمان بیارین و ایمان واقعی که آدم میاره دیگه هیچ چیز دنیایی از خدا نمیخواد. بعضی ها از خدا پول و ماشین و چیزهای دنیایی میخوان همش بعد میگن چرا دعاهای ما مستجاب نمیشه. باور کنید اگه ایمان بیارید و به خدا اعتماد کنید، بقیه چیزهای زندگی یکی یکی خودش درست میشه اما یادتون نره که این زندگی یک ماموریت بیش نیست و به خاطر همینه که کسی که ایمان واقعی میاره دیگه چیزهای دنیایی از خدا نمیخواد.

برای همتون آروزی سلامتی و عاقبت بخیری دارم. امیدوارم که خدا به نام عیسی مسیح و خون ریخته شده او بر روی صلیب، همه مردم های دنیا رو، مخصوصا اونهایی که در قدرت هستند رو لمس کنه از درون، همون طوری که قلب من رو لمس کرد
✝✝✝آمین.