۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

آفرینش زن

آفرینش زن

18خداوند فرمود:«خوب نیست که آدم تنها زندگی کند. بهتر است یک همدمِ مناسب برای او بسازم تا او را کمک کند.»19پس خداوند، تمام حیوانات و پرندگان را از خاک زمین ساخت و نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نامی بر آنها خواهد گذاشت و هر نامی که آدم بر آنها گذاشت، همان نام آنها شد.20بنابراین آدم تمام پرندگان و حیوانات را نامگذاری کرد، ولی هیچ یک از آنها همدم مناسبی برای آدم نبود که بتواند او را کمک کند.21پس خداوند، آدم را به خواب عمیقی فرو برد و وقتی او در خواب بود یکی از دنده هایش را برداشت و جای آن را به هم پیوست .22سپس از آن دنده زن را ساخت و او را نزد آدم آورد.23آدم گفت:«این مانند خود من است. استخوانی از استخوانهایم و قسمتی از بدنم. نام او نساء است، زیرا از انسان گرفته شد.» 24به همین دلیل مرد پدر و مادر خود را ترک می کند و با زن خود زندگی می کند و هر دو یک تن می شوند.25آدم و زنش هر دو برهنه بودند و این را شرم آور نمی دانستند.

دعای گناهکار چیست؟

دعای گناهکار چیست؟

جواب: 
هنگامی که شخص گناهکار عمیقاً درک میکند گناهکار است و احتیاج به نجات دهنده دارد، در حضور خدا دعا می کند تا آمرزیده شده حیات جاودانی بیابد. این دعا، دعای گناهکار نام دارد. دعای گناهکار، به خودی خود چیزی را عوض نمی کند. این دعا زمانی مؤثر است که بیانگر شناخت، درک، و ایمان شخص از گناه و احتیاجش به نجات (در مسیح) باشد.

اولین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص فهمیده باشد که گناهکار است. رومیان 10:3 می گوید: " چنانکه مکتوب است "کسی عادل نیست، یکی هم نی." کتابمقدس بطور واضح تعلیم می دهد که همۀ ما گناه کرده ایم، و بخاطر گناهکار بودنمان، همۀ ما مُحتاج رحمت و آمرزش الهی می باشیم (تیطس 5:3ـ7) زیرا گناه ما را مستحق مجازات ابدی کرده است (متی 46:25). دعای گناهکار در واقع خواستۀ پر التماس یک گناهکار است که از خدا می طلبد، به عوض اینکه او را بخاطر گناهانش مورد غضب و داوری قرار دهد، فیض و رحمت الهی به او عطا نماید.

دومین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص گناهکار آنچه را که خدا برای معالجۀ وضعیت گناه آلود و مُهلک ما انجام داده است، درک کرده باشد. خدا جسم پوشید و در شخص عیسی مسیح قالب انسانی بخود گرفت (یوحنا 1:1 ، 14). در حالی که زندگی زمینی وی مقدس و بدون گناه بود، تعالیمش در مورد خدا بود (یوحنا 46:8 ؛ دوم قرنتیان 21:5). او به جای ما بر روی صلیب مُرد و بدین وسیله مجازاتی را که ما مستحق آن بودیم، بر خود گرفت (رومیان 8:5). عیسی مسیح، پس از مَرگ، از مُردگان برخاست و بدین ترتیب پیروزی خود را بر گناه و مَرگ و جهنم ثابت نمود (کولسیان 15:2 ؛ اول قرنتیان باب 15). با در نظر گرفتن مطالبی که گفته شد، اگر ما فقط به عیسی مسیح ایمان آوریم، آمرزش گناهان و وعدۀ حیات ابدی به ما داده خواهد شد. در نهایت آنچه ما باید انجام دهیم این است که ایمان آوریم او به جای ما مُرد و روز سوم از مُردگان قیام نمود (رومیان 9:10ـ10). نجات ما تنها توسط فیض خدا، فقط به وسیلۀ ایمان، و تنها از طریق عیسی مسیح میسّر است. در افسسیان 8:2 می خوانیم: " زیرا که محض فیض نجات یافته اید؛ بوسیلۀ ایمان. و این از شما نیست بلکه بخشش خداست."

گفتن دعای گناهکار فقط راهی است برای اینکه شخص گناهکار در حضور خدا اقرار می کند که برای نجات یافتن تنها به عیسی مسیح اعتماد دارد. "کلمات" و یا "دعای سحرآمیزی" وجود ندارد که باعث نجات شما بشود. تنها و تنها ایمان به مَرگ و قیام عیسی مسیح است که قادر است ما را نجات ببخشد. اگر شما واقعاً مفهوم گناهکار بودن و احتیاج خود به نجات را درک کرده اید، می توانید از نمونه دعای زیر به عنوان " دعای گناهکار،" برای ابراز ایمان خود استفاده کنید.

"خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."

آیا با مطالعۀ این مطالب تصمیم گرفتید تا با ایمان مسیح را در قلب خود بپذیرید؟ اگر اینچنین است، لطفاً دگمۀ زیر را فشار دهید. "امروز مسیح را در قلب خود پذیرفتم"

دعای ربانی چیست و آیا باید آنرا انجام داد؟

دعای ربانی چیست و آیا باید آنرا انجام داد؟

جواب: 
دعای ربانی دعایی است که عیسی مسیح به شاگردانش در متی 6 : 9-13 ، و لوقا 11 : 2-4 یاد داد . متی 6 : 9- 13 می گوید "پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. ارادة تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم. و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن تست. آمین". خیلی از مردم دعای ربانی را اشتباه می فهمند و فکر می کنند که این دعایی است که باید آنرا لغت به لغت تکرار کنیم. بعضی از مردم دعای ربانی را بعنوان یک فرمول سحرآمیز استفاده می کنند، مثل اینکه این لغات خود بخود اثر و قدرت خاصی روی خدا دارند. 

کتاب مقدس بر عکس این را به ما یاد می دهد. وقتی دعا می کنیم خدا بیش از هر چیز به قلب ما علاقه دارد تا به لغات ما. "لیکن تو چون عبادت کنی بحجرة خود داخل شو و در را بسته پدر خود را که در نهان است عبادت نما و پدر نهان بین تو ترا آشکارا جزا خواهد داد. و چون عبادت کنید مانند امتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می کنند که بسبب زیاد گفتن مستجاب می شوند" (متی 6 : 6 -7). در دعا، ما باید قلبمان را بحضور خدا بریزیم (فیلیپیان 4 : 6-7 )، نه اینکه فقط کلمات حفظ کرده را برای خدا تکرار کنیم. 

دعای ربانی باید بعنوان نمونه و یک الگو استفاده شود، که چگونه باید دعا کرد. این دعا به ما مواد لازم را می دهد تا با آن به دعا برویم. این دعا را می توان اینطور تجزیه کرد. "ای پدر ما که در آسمانی" به ما یاد می دهد که دعاهایمان را پیش چه کسی ببریم، پدرمان. " نام تو مقدس باد" به ما می گویدکه خدا را بپرستیم، و او را برای آنکسی که هست بستاییم. این قسمت که "ملکوت تو بیاید، ارادة تو چنانکه در آسمان است بر زمین نیز کرده شود" به ما یادآوری می کند که ما باید برای انجام نقشة خدا در زندگی هایمان و در این دنیا دعا کنیم نه برای انجام نقشه های خودمان. ما باید برای انجام ارادة خدا دعا کنیم، نه برای خواسته های خود. در این قسمت که می گوید "نان کفاف ما را امروز به ما بده" ما تشویق می شویم که از خدا بخواهیم نیازهای ما را به ما بدهد. " قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم" به ما یادآوری می کند که گناهانمان را به خدا اعتراف کنیم و از آنها برگردیم، و همچنین دیگران را ببخشیم چنانکه خدا ما را بخشیده است. نتیجة دعای ربانی این است که "و ما را در آزمایش میاور بلکه از شریر ما را رهایی ده" که در خواست کمک برای بدست آوردن پیروزی بر گناه است و درخواستی برای محافظت از حملة دشمن.

پس دوباره، دعای ربانی دعایی نیست که آنرا حفظ کنیم و برای خدا تکرار نماییم. فقط یک نمونه ایست که چطور باید دعا کنیم. آیا اینکه دعای ربانی را حفظ کنیم، اشکالی دارد ؟ البته که نه! آیا اشکالی دارد که دعای ربانی را برای خدا بخوانیم؟ نه اگر قلبتان در آن باشد و واقعا منظورتان از کلمات همان باشد. بیاد داشته باشید، در دعا خدا بیش از هر چیزی علاقمند به ایجاد برقراری رابطه با ماست و اینکه کلمات از ته قلبمان بیرون بیایند نه فقط لغات خاصی که استفاده می کنیم. فیلیپیان 4 : 6-7 می گوید "برای هیچ چیز اندیشه مکنید بلکه در هر چیز با صلوه و دعا با شکرگزاری مسئولات خود را بخدا عرض کنید. و سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد داشت." 

چرا خدا اجازه می دهد که بلایای طبیعی مثل زمین لرزه، طوفان، و سونامی اتفاق بیفتند؟

چرا خدا اجازه می دهد که بلایای طبیعی مثل زمین لرزه، طوفان، و سونامی اتفاق بیفتند؟

جواب: 
چرا خدا اجازه می دهد زلزله، طوفان، سونامی، گردباد، آتشفشان، رانش زمین، و سایر بلاهای طبیعی اتفاق بیفتند؟ در اواخر 2004 فاجعة سونامی در آسیا، طوفان و گرداب کاترینا در 2005 در جنوب شرقی آمریکا و گردباد در سال 2008 در میانمر باعث شد خیلی از مردم خوبی خدا را زیر سوال ببرند. خیلی ناراحت کننده است که مردم اغلب بلاهای طبیعی را به خدا نسبت می دهند، در حالیکه سالها و حتی قرنهای با آرامش و بدون این بلایا را به او نسبت نمی دهند. خدا دنیا و قوانین طبیعت را از ابتدا آفرید (پیدایش 1: 1). بیشتر بلاهای آسمانی نتیجة این قوانینی هستند که در کارند. گردابها، طوفانها، و گربادها همه نتایج تداخل آب و هواهای متفاوت با هم هستند. زلزله ها نتیجة تکان خوردن و جا بجا شدن پوستة زمین هستند. طوفان سونامی بعلت زلزله در زیر آب ایجاد می شود. 

کتاب مقدس می گوید که عیسی مسیح همة طبیعت را در دست دارد (کولسیان 1: 16-17). آیا خدا می تواند جلوی بلاهای طبیعی را بگیرد؟ البته! آیا خدا گاهی در تغییر آب و هوا دخالت می کند؟ بله، همانطور که در تثنیه 11:17 و یعقوب 5: 17 می بینیم. اعداد 16: 30-34 به ما نشان می دهد که خدا گاهی در ایجاد بلاهای طبیعی دخالت می کند و از آن بعنوان داوری بر علیه گناه استفاده می کند. بنظر می آید خیلی از وقایعی را که در کتاب مکاشفه توضیح می دهد بلاهای طبیعی می باشند (مکاشفه بابهای 6 و 8 و 16). آیا هر بلای طبیعی تنبیهی از خداست؟ البته که نه.

به همان طریقی که خدا به مردم شریر اجازه می دهد به اعمال شرارت آمیزشان ادامه بدهند، به زمین هم اجازه می دهد نتایج گناه را که بر خلقت خدا کرده می شود انعکاس دهد. رومیان 8: 19-21 به ما می گوید، "زیرا که انتظار خلقت منتظر ظهور پسران خدا می باشد. زیرا خلقت مطیع بطالت شد نه به ارادة خود بلکه بخاطر او که آنرا مطیع گردانید. در امید که خود خلقت نیز از قید فساد خلاصی خواهد یافت تا در آزادی جلال فرزندان خدا شریک شود" سقوط انسانیت در گناه بر روی همه چیز اثر گذاشت، منجله بر روی دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم. همه چیز در طبیعت تسلیم انحطاط و ویرانیست. گناه نتیجة اصلی بلاهای طبیعت است، همانطور که دلیل مرگ، بیماری و عذاب است.

ما می فهمیم که چرا بلاهای طبیعی ایجاد می شوند. چیزی که ما نمی فهمیم این است که چرا خدا اجازه می دهد آنها اتفاق بیفتند. چرا خدا اجازه داد سونامی اتفاق افتاده و بیش از 225000 نفر از مردم آسیا را بکشد؟ چرا خدا اجازه داد گردباد کاترینا خانة هزاران نفر را نابود کند؟ یکی از نتایج این بلاها این است که اعتماد ما به دنیا تکان می خورد و آنوقت مجبور می شویم که به ابدیت فکر کنیم. معمولا بعد از بلاهاست که کلیساها پر می شوند چون مردم متوجه می شوند که چقدر زندگیشان شکننده است و زندگی آنها در یک لحظه می تواند از آنها گرفته شود. چیزی که می دانیم این است که خدا نیکوست! خیلی از معجزات عجیب در زمان بلاهای آسمانی اتفاق می افتند که حتی از خسارات جانی و مالی بیشتری جلوگیری می شود. بلاهای آسمانی باعث می شوند که ملیونها نفر ارجهیتهای زندگیشان را دوباره ارزیابی کنند. صدها میلیون دلار در راه کمک به ضایعه دیده گان فرستاده می شود. سازمانهای مسیحی موقعیت کمک ، خدمت، مشاوره، دعا، و رهبری مردم را پیدا می کنند که باعث نجات مردم بوسیلة عیسی مسیح شوند! خدا می تواند، و اینکار را انجام می دهد که از سوانح وحشتناک هم چیزهای خوب بیرون می آورد (رومیان 8: 28). 

۱۳۹۳ شهریور ۴, سه‌شنبه

مسیح خدای آرامش و محبت: دل جدید یا دین جدید؟

مسیح خدای آرامش و محبت: دل جدید یا دین جدید؟: دل جدید یا دین جدید؟ تکنولوژی وسیله حرف زدن را آسانتر و بهتر کرده است ولی کیفیت حرف ها مربوط به کلماتی ست که ازدل بیرون میآید و ...

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟ جواب:  آیة مهمی که در بارة درک پری از روح القدس وجود دارد در یوحنا 14 : 16 است، جاییکه عیسی قول داد ر...

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟ جواب:  آیة مهمی که در بارة درک پری از روح القدس وجود دارد در یوحنا 14 : 16 است، جاییکه عیسی قول داد ر...

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟

مسیح خدای آرامش و محبت: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟: چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟ جواب:  آیة مهمی که در بارة درک پری از روح القدس وجود دارد در یوحنا 14 : 16 است، جاییکه عیسی قول داد ر...

مسیح خدای آرامش و محبت: درست ترین مذهب کدام است؟

مسیح خدای آرامش و محبت: درست ترین مذهب کدام است؟: درست ترین مذهب کدام است؟ جواب:  این روزها جذابیت ساندویچ فروشی ها این است که غذای مشتری را طوری مهیّا کنند که دقیقاً مطابق جزئیات، و حاوی م...

۱۳۹۳ شهریور ۳, دوشنبه

درست ترین مذهب کدام است؟

درست ترین مذهب کدام است؟

جواب: 
این روزها جذابیت ساندویچ فروشی ها این است که غذای مشتری را طوری مهیّا کنند که دقیقاً مطابق جزئیات، و حاوی مخلفاتی باشد که او انتخاب کرده باشد. برخی از قهوه فروشی ها افتخار می کنند که قهوۀ خود را با صدها نوع مزه و طعم درست می کنند. حتی در خرید خانه و یا اتومبیل، امروزه، عامل تعئین کننده سلیقۀ شخصی مردم است. مسلم است که زمانه عوض شده است. آنچه امروز همه جا حاکم است "اختیار و قدرت انتخاب" است. بر اساس علائق و سلیقۀ شخصی، ظاهراً می توانید به همه چیز برسید.

ولی در مورد مذهب چگونه است؟ چه مذهبی را مناسب خود می دانید؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که آزار دهندۀ وجدانتان نباشد؟ آیا بدنبال مذهبی هستید که مسئولیتی بر گردن شما ننهد، و صرفاً فاقد امر و نهی های خشک باشد؟! چنانکه پیش گفتیم، خیلی چیزها را می توان بر اساس سلیقۀ شخصی انتخاب کرد. آیا مذهب نیز مانند غذا و بستنی و قهوه، چیزی است که شما بتوانید مطابق سلیقۀ شخصی خود انتخاب کنید؟

امروز خیلی ها را می شنویم که ادعا می کنند که مُعرّف بهترین مذهب هستند. چرا باید عیسی مسیح را برتر از محمّد، کونفوسیوس، بودا، چارلز راسل، و یا ژوزف اسمیت دانست؟ مگر راه همۀ آنها به بهشت ختم نمی شود؟ مگر، در نهایت، همه ادیان یکی نیستند؟ خیـــــــــر. واقعیت این است که همۀ مذاهب انسان را به بهشت نمی رسانند.

عیسی مسیح تنها شخصی است که ثابت نمود با اقتدار الهی سخن گفت؛ چرا که او تنها شخصی بوده است که، با قیام خود از مُردگان، بر مَرگ غلبه یافت. محمّد، کونفوسیوس و سایرین مُردند و تا به امروز در قبور خود باقی مانده اند. اما عیسی مسیح، سه روز پس از مرگ ظالمانه بر روی صلیب رومی، با اقتدار خویش از مردگان برخاست و با پای خود از قبر بیرون آمد. شایسته است به شخصی توجه کنیم که بر مرگ غلبه یافته است. شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر موت را دارد.

شواهد قیام مسیح غیر قابل شمارش و بسیار اعجاب انگیز می باشند. اول آنکه، بیش از پانصد نفر مسیح قیام کرده را به چشم خود دیدند. نمیتوان به آسانی این رقم را انکار کرد و یا نادیده گرفت. قبر خالی، شاهد دیگری برای اثبات قیام مسیح است. برای تکذیب شایعۀ زنده شدن مسیح، دشمنان عیسی می توانستند جسد متعفّن او را به همه نشان دهند. ولی حقیقت امر این بود که قبر خالی بود و جسدی وجود نداشت. ولی آیا این احتمال وجود نداشت که شاگردان عیسی جسد او را دزدیده باشند؟ به ندرت! برای پیشگیری از وقوع چنین واقعه ای بود که گروهی مسلح از سربازان رومی به نگاهبانی قبر مسیح مأمور شدند. و نباید از نظر دور داشت که نزدیکترین پیروان عیسی، به دلیل ترس، گریخته و خود را پنهان کرده بودند. کاملاً غیر ممکن است که تعدادی ماهیگییر ترسو اقدام به رویاروئی با سربازان آموزش دیده و جنگجوی رومی نمایند. قیام مسیح واقعیتی ساده و غیر قابل انکار است.

باید این حقیقت را تکرار کنیم که شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر مُوت را دارد. مسیح قدرت خود را بر مَرگ به اثبات رسانید. بنابراین، استحقاق دارد که به آنچه او ادعا نمود گوش دهیم. عیسی مسیح مدّعی شد که راه نجات انسان است (یوحنا 6:14). او یکی از راههای متعدد نمی باشد؛ او تنها راه نجات بشر است.

همین عیسی ادعا نمود: " بیائید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران، و من شما را آرامی خواهم بخشید" (متی 28:11). دنیائی که ما در آن زندگی می کنیم دنیائی است پر از دشواری ها و سختی ها. اکثر ما از ناملایمات زندگی مجروح، خسته، بی قرار، و مملو از ترس هستیم. با این وصف، به دنبال چه چیزی هستید؟ آیا طالب مذهب هستید و یا چیزی را می طلبید که روح شما را احیا نماید؟ آیا شما در طلب نجات دهندۀ زنده هستید یا یک پیامبر مُرده؟ آیا می خواهید رابطه ای زنده و پر مفهوم را تجربه کنید، یا هنوز به دنبال اجرای آداب و سنن مذهبی خشک و توخالی هستید؟ عیسی یکی از راههای موجود نمی باشد؛ او تنها راه موجود است.

اگر شما به دنبال آمرزش هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (اعمال 43:10). اگر شما مشتاق هستید تا یک رابطۀ عمیق و با مفهوم با خدا داشته باشید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا 10:10). اگر جویای زندگی ابدی در بهشت هستید، عیسی مسیح "مذهب حقیقی" و صحیح ترین راه است (یوحنا 16:3). ایمان خود را بر او بنهید، به او اعتماد کنید، و بدانید که او قادر است گناهان شما را ببخشد. این قدمی است که از برداشتن آن هیچگاه پشیمان نخواهید شد.

اگر شما مایلید که "رابطۀ صحیحی" با خدا داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر) باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."

چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟

چطور من می توانم از روح القدس پر شوم؟

جواب: 
آیة مهمی که در بارة درک پری از روح القدس وجود دارد در یوحنا 14 : 16 است، جاییکه عیسی قول داد روح در ایمانداران بطور دائمی ساکن شود. این مهم است که فرق بین سکونت روح و پری روح را بدانیم. سکونت دائمی روح فقط برای تعدادی از ایمانداران نیست و برای همة ایمانداران است. در چند جای کتاب مقدس این مفهوم را می رساند. اول، روح القدس هدیه ای است که به همة ایمانداران به عیسی بدون هیچ استثنایی داده می شود و شرطی بجز ایمان به مسیح برای آن گذاشته نشده است (یوحنا 7 : 37- 39). دوم، روح القدس در زمان نجات به شخص داده می شود (افسسیان 1 : 13 ). غلاطیان 3 : 2 همین حقیقت را تاکید می کند و می گوید در موقع ایمان آوردن روح در شخص ساکن شده و مُهر نجات او می شود. سوم، روح القدس بطور دائمی در ایمانداران ساکن می شود. روح القدس بعنوان بیعانه، و یا تعیین کنندة آیندة پر جلال آنها در مسیح به ایمانداران داده می شود (2 قرنتیان 1 : 22 و افسسیان 4 : 30).

این در تضاد با پری روح القدس است که در افسسیان 5 : 18 ذکر شده است. ما باید کاملا تسلیم روح القدس باشیم تا او بتواند ما را کاملا تسخیر کرده، بعبارتی ما را پر سازد. رومیان 8 : 9 و افسسیان 1 : 13-14 می گوید او در هر ایمانداری ساکن می شود، اما می تواند محزون هم بشود (افسسیان 4 : 30)، و فعالیت او در ما می تواند خاموش هم بشود (1 تسالونیکیان 5 : 19). وفتی ما اجازه می دهیم چنین چیزی انجام شود، آنوقت نمی توانیم عمل پری روح القدس و قدرت او از طریق ما را تجربه کنیم. پری از روح القدس یعنی آزادی روح برای پر کردن تمام قسمتهای زندگی، هدایت و کنترل ما. آنوقت قدرت او می تواند از ما جاری شود و آنچه انجام می دهیم برای خداوند پر بار باشد. پری از روح القدس فقط یک تظاهر خارجی نیست، بلکه مربوط به اعماق افکار و انگیزه های ما در اعمالمان دارد. مزمور 19 : 14 می گوید "سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد ای خداوند که صخرة من و نجات دهندة من هستی."

گناه جلوی پری از روح القدس را می گیرد و اطاعت از خدا پری از روح را ادامه می بخشد. افسسیان 5 : 18 به ما فرمان می دهد که از روح پر شویم. بهر حال دعا برای پری از روح القدس نیست که آنرا ممکن می کند. تنها اطاعت از فرمانهای خداست که به روح القدس آزادی می دهد در ما کار کند. چون ما هنوز گناه می کنیم، غیر ممکن است که در همه وقت پر از روح خدا باشیم. وقتی ما گناه می کنیم، باید فورا آنرا به خدا اعتراف کنیم و تعهد خود را برای پری از روح خدا و هدایت از او تجدید نماییم.

دل جدید یا دین جدید؟

دل جدید یا دین جدید؟

Mobiles
تکنولوژی وسیله حرف زدن را آسانتر و بهتر کرده است ولی کیفیت حرف ها مربوط به کلماتی ست که ازدل بیرون میآید و تا دل عـوض نشود عـوض کردن وسیله نـوع حــرفـها را اصلاح نمیکند. به همین دلیل است که با وجود اینهمه پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز هم مانند انسانهای دوران غارنشینی با همدیگر رفتار میکنیم. کاش آنانیکه که انسانیت را در اختراع دیــن جدید جستجو میکردند میدانستند که انسانیت در دل جــدیــد است نه در دیــن جـــدیـــد.
دل تازه بشما خواهم داد و روح تازه دراندرون شما خواهم نهاد. (حـزقیال 36 : 26)

آیا مسیحیان باید از شریعت عهد عتیق متابعت کنند؟

آیا مسیحیان باید از شریعت عهد عتیق متابعت کنند؟

جواب: 
نکته کلیدی در رابطه با این موضوع، دانستن این حقیقت است که شریعت عهد عتیق به قوم اسرائیل داده شد؛ نه به مسیحیان. بعضی از قوانین شریعت (برای مثال، ده فرمان) به این جهت بود که یهودیان بدانند چگونه خداوند را اطاعت نموده و او را خشنود سازند. برخی نیز (فرایض قربانی)، به آنها نشان میداد که چطور خدا را عبادت کنند، بعضی نیز (قوانین مربوط به غذا و لباس) صرفاً به این لحاض مقرر شده بود تا میان یهودیان و سایر اقوام، تمایز ایجاد کنند. امروزه، هیچ کدام از قوانین شریعت عهد عتیق به ما مربوط نمیشود. مسیح با فدا ساختن جان خود بر روی صلیب، همۀ قوانین شریعت عهد عتیق را بکمال رسانید (رومیان 10: 4؛ غلاطیان 3 : 23-25؛ افسسیان 2 : 15).

به جای شریعت عهد عتیق ، ما تحت شریعت مسیح هستیم (غلاطیان 6 : 2) به این معنی که : "خداوند خدای خود را به همۀ دل وتمامی نفس و تمامی فکر خود محبت نما. این است حکم اول و اعظم. و دوم مثل آن است یعنی همسایه خود را مثل خود محبت نما. بدین دو حکم ، تمام تورات و صحف انبیا متعلق است." (متی 22: 37–40). اگر این دو امر را به انجام رسانیم ، همۀ آنچه را که مسیح از ما خواسته است انجام دادهایم. "زیرا همین است محبت خدا که احکام او را نگاه داریم و احکام او گران نیست" (اول یوحنا 5: 3). به لحاظ فنی ، حتی ده فرمان نیز برای ایمانداران قابل کاربُرد نیست. ولی با وجود این، 9 مورد از ده فرمان در عهد جدید تکرار شدهاند ( همه به غیر از فرمان نگاه داشتن روز سَبَت). پُر واضح است که اگر ما خداوند را دوست داشته باشیم، هرگز خدایان و بتهای غیر را عبادت نخواهیم نمود. و اگرنسبت به همسایه خود محبت داشته باشیم، هرگز آنان را بقتل نخواهیم رساند، به آنها دروغ نخواهیم گفت و نسبت به آنها زناکاری نخواهیم نمود و به متعلقات آنان طمع نخواهیم ورزید. بنابراین ما در زیر حکم شریعت عهد عتیق نیستیم . اگر ما وفادارانه، خداوند را محبت نموده و همسایهمان را نیز دوست داشته باشیم، همه چیز در جای خود قرار خواهد گرفت.

من چگونه میتوانم ارادۀ خداوند را برای زندگیم درک نمایم؟

من چگونه میتوانم ارادۀ خداوند را برای زندگیم درک نمایم؟

جواب: 
برای درک ارادۀ خداوند در رابطه با موقعیت پیش آمده، دو نکته کلیدی وجود دارند: 1) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، کاری نباشد که کلام خدا آنرا منع نموده باشد. 2) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، منجر به جلال خداوند و رشد روحانی شما خواهد شد. حال اگر این دو امر مصداق دارند و خداوند هنوز پاسخ درخواست شما را نداده است، احتمالاً خواستۀ شما در ارادۀ او نیست و یا اینکه شما باید بیشتر انتظار بکشید. بعضی اوقات درک نقشۀ الهی کار دشواری است. مردم میخواهند که خداوند به شکلی واضح به آنها بگوید که چه کار کنند، کجا کار کنند، کجا زندگی کنند، با چه کسی ازدواج کنند و ... رومیان 12: 2 به ما میگوید که "همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیده کامل خدا چیست".

خداوند به ندرت اطلاعاتی مشخص و کامل به ما میدهد. او به ما حق انتخاب داده است. تنها وقتی با انتخاب ما مخالف است که بر مبنای گناه و برخلاف ارادهاش باشد. خداوند میخواهد که تصمیمات ما بر وفق ارادهاش باشند. پس چگونه خواهید فهمید که ارادۀ او چیست؟ اگر تقرّب جسته با او قدم بردارید و حقیقتاً ارادۀ او را برای زندگیتان طلب نمایید، او ارادۀ خود را در قلبتان خواهد نهاد. کلید مسئله این است که ارادۀ او را بر ارادۀ خود ترجیح دهید. "در خداوند تمتع ببر، پس مسئلت دل تو را به تو خواهد داد" ( مزمور 37: 4). اگرتصمیم تو بر علیه معیار کلام خدا نیست و به لحاظ روحانی تو را نفع خواهد بخشید، کلام خدا این اجازه را به تو میدهد و میتوانی آنچه را در دل نهادهای عمل نمایی.

1 داستان آفرینش

1 داستان آفرینش

فرستادن به ایمیل

ترجمه قدیمی(کتاب پیدایش) 
آفرينش‌
     در ابتدا، خدا آسمانها و زمين‌ را آفريد.  2  وزمين‌ تهي‌ و باير بود و تاريكي‌ بر روي‌ لجه‌ و روح‌ خدا سطح‌ آبها را فرو گرفت‌.
3  و خدا گفت‌: «روشنايي‌ بشود.» و روشنايي‌ شد.  4  و خدا روشنايي‌ را ديد كه‌ نيكوست‌ و خدا روشنايي‌ را از تاريكي‌ جدا ساخت‌.  5  و خدا روشنايي‌ را روز ناميد و تاريكي‌ را شب‌ ناميد. و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزي‌ اول‌.
6  و خدا گفت‌: «فلكي‌ باشد در ميان‌ آبها و آبها را از آبها جدا كند.»  7  و خدا فلك‌ را بساخت‌ و آبهاي‌ زير فلك‌ را از آبهاي‌ بالاي‌ فلك‌ جدا كرد. و چنين‌ شد.  8  و خدا فلك‌ را آسمان‌ ناميد. و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزي‌ دوم‌.
9  و خدا گفت‌: «آبهاي‌ زير آسمان‌ در يكجا جمع‌ شود و خشكي‌ ظاهر گردد.» و چنين‌ شد. 10 و خدا خشكي‌ را زمين‌ ناميد و اجتماع‌ آبها را دريا ناميد. و خدا ديد كه‌ نيكوست‌.  11  و خدا گفت‌: «زمين‌ نباتات‌ بروياند، علفي‌ كه‌ تخم‌ بياورد و درخت‌ ميوه‌اي‌ كه‌ موافق‌ جنس‌ خود ميوه‌ آورد كه‌ تخمش‌ در آن‌ باشد، بر روي‌ زمين‌.» و چنين‌ شد.  12  و زمين‌ نباتات‌ را رويانيد، علفي‌ كه‌ موافق‌ جنس‌ خود تخم‌ آورد و درخت‌ ميوه‌داري‌ كه‌ تخمش‌ در آن‌، موافق‌ جنس‌ خود باشد. و خدا ديد كه‌ نيكوست‌.  13  و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزي‌ سوم‌.
14  و خدا گفت‌: «نيرها در فلك‌ آسمان‌ باشند تا روز را از شب‌ جدا كنند و براي‌ آيات‌ و زمانها و روزها و سالها باشند.  15  و نيرها در فلك‌ آسمان‌ باشند تا بر زمين‌ روشنايي‌ دهند.» و چنين‌ شد. 16 و خدا دو نير بزرگ‌ ساخت‌، نير اعظم‌ را براي‌ سلطنت‌ روز و نير اصغر را براي‌ سلطنت‌ شب‌، و ستارگان‌ را.  17  و خدا آنها را در فلك‌ آسمان‌ گذاشت‌ تا بر زمين‌ روشنايي‌ دهند،  18  و تا سلطنت‌ نمايند بر روز و بر شب‌، و روشنايي‌ را از تاريكي‌ جدا كنند. و خدا ديد كه‌ نيكوست‌.  19  و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزي‌ چهارم‌.
20  و خدا گفت‌: «آبها به‌ انبوه‌ جانوران‌ پر شود و پرندگان‌ بالاي‌ زمين‌ بر روي‌ فلك‌ آسمان‌ پرواز كنند.»  21  پس‌ خدا نهنگان‌ بزرگ‌ آفريد و همة‌ جانداران‌ خزنده‌ را، كه‌ آبها از آنها موافق‌ اجناس‌ آنها پر شد، و همة‌ پرندگان‌ بالدار را به‌ اجناس‌ آنها. و خدا ديد كه‌ نيكوست‌.  22  و خدا آنها را بركت‌ داده‌، گفت‌: «بارور و كثير شويد و آبهاي‌ دريا را پر سازيد، و پرندگان‌ در زمين‌ كثير بشوند.» 23  و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزي‌ پنجم‌.
24  و خدا گفت‌: «زمين‌، جانوران‌ را موافق‌ اجناس‌ آنها بيرون‌ آورد، بهايم‌ و حشرات‌ و حيوانات‌ زمين‌ به‌ اجناس‌ آنها.» و چنين‌ شد. 25 پس‌ خدا حيوانات‌ زمين‌ را به‌ اجناس‌ آنها بساخت‌ و بهايم‌ را به‌ اجناس‌ آنها و همة‌ حشرات‌ زمين‌ را به‌ اجناس‌ آنها. و خدا ديد كه‌ نيكوست‌.
26  و خدا گفت‌: «آدم‌ را بصورت‌ ما و موافق‌ شبيه‌ ما بسازيم‌ تا بر ماهيان‌ دريا و پرندگان‌ آسمان‌ و بهايم‌ و بر تمامي‌ زمين‌ و همة‌ حشراتي‌ كه‌ بر زمين‌ مي‌خزند، حكومت‌ نمايد.»
27  پس‌ خدا آدم‌ را بصورت‌ خود آفريد. او را بصورت‌ خدا آفريد. ايشان‌ را نر و ماده‌ آفريد. 28 و خدا ايشان‌ را بركت‌ داد و خدا بديشان‌ گفت‌: «بارور و كثير شويد و زمين‌ را پر سازيد و در آن‌ تسلط‌ نماييد، و بر ماهيان‌ دريا و پرندگان‌ آسمان‌ و همة‌ حيواناتي‌ كه‌ بر زمين‌ مي‌خزند، حكومت‌ كنيد.»  29  و خدا گفت‌: «همانا همة‌ علف‌هاي‌ تخم‌داري‌ كه‌ بر روي‌ تمام‌ زمين‌ است‌ و همة‌ درختهايي‌ كه‌ در آنها ميوة‌ درخت‌ تخم‌دار است‌، به‌ شما دادم‌ تا براي‌ شما خوراك‌ باشد.  30  و به‌ همة‌ حيوانـات‌ زميـن‌ و به‌ همة‌ پرندگان‌ آسمان‌ و به‌ همة‌ حشرات‌ زمين‌ كه‌ در آنهـا حيـات‌ است‌، هر علف‌ سبز را براي‌ خوراك‌ دادم‌.» و چنيـن‌ شـد.  31  و خدا هر چه‌ ساختـه‌ بـود، ديـد و همانـا بسيار نيكـو بود. و شام‌ بـود و صبح‌ بـود، روز ششـم‌.
ترجمه تفسیری
در آغاز، هنگامـي‌ كـه‌ خـدا آسمانها و زميـن‌ را آفريد،  2  زمين‌، خالي‌ و بي‌ شكل‌ بود، و روح‌ خدا روي‌ توده‌هاي‌ تاريكِ بخار حركت‌ مي‌كرد.  3  خدا فرمود: «روشنايي‌ بشود.» و روشنايي‌ شد.  4  خدا روشنـايي‌ را پسنديد و آن‌ را از تاريكـي‌ جدا ساخت‌. 5  او روشنايي‌ را «روز» و تاريكي‌ را «شب‌» ناميد. شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز اول‌ بود.
6  سپس‌ خدا فرمود: «توده‌هاي‌ بخار از هم‌ جدا شوند تا آسمان‌ در بالا و اقيانوسها در پايين‌ تشكيل‌ گردند.»  7و8  خدا توده‌هاي‌ بخار را از آبهاي‌ پايين‌ جدا كرد و آسمان‌ را به‌ وجود آورد. شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز دوم‌ بود.
9و10  پس‌ از آن‌ خدا فرمود: «آبهاي‌ زير آسمان‌ در يكجا جمع‌ شوند تا خشكي‌  پديد آيد.» و چنين‌ شد. خدا خشكي‌ را «زمين‌» و اجتماع‌ آبها را «دريا» ناميد و خدا اين‌ را پسنديد.  11و12  سپس‌ خدا فرمود: «انواع‌ نباتات‌ و گياهان‌ دانه‌دار و درختان‌ ميوه‌ دار در زمين‌ برويند و هر يك‌، نوع‌ خود را توليد كنند.» همينطور شد و خدا خشنود گرديد.  13  شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز سوم‌ بود.
14و15  سپس‌ خدا فرمود: «در آسمان‌ اجسام‌ درخشاني‌ باشند تا زمين‌ را روشن‌ كنند و روز را از شب‌ جدا نمايند و روزها، فصلها و سالها را پديد آورند.» و چنين‌ شد.  16  پس‌ خدا دو روشنايي‌ بزرگ‌ ساخت‌ تا بر زمين‌ بتابند: روشنايي‌ بزرگتر براي‌ حكومت‌ بر روز و روشنايي‌ كوچكتر براي‌ حكومت‌ بر شب‌. او همچنين‌ ستارگان‌ را ساخت‌.  17  خدا آنها را در آسمان‌ قرار داد تا زمين‌ را روشن‌ سازند،  18  بر روز و شب‌ حكومت‌ كنند، و روشنايي‌ و تاريكي‌ را از هم‌ جدا نمايند. و خدا خشنود شد.  19  شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز چهارم‌ بود.
20  سپس‌ خدا فرمود: «آبها از موجودات‌ زنده‌ پر شوند و پرندگان‌ بر فراز آسمان‌ به‌ پرواز درآيند.» 21و22 پس‌ خدا حيوانات‌ بزرگ‌ دريايي‌ و انواع‌ جانوران‌ آبزي‌ و انواع‌ پرندگان‌ را آفريد. خدا از اين‌ نيز خشنود شد و آنها را بركت‌ داده‌، فرمود: «موجودات‌ دريايي‌ بارور و زياد شوند و آبها را پُرسازند و پرندگان‌ نيز روي‌ زمين‌ زياد شوند.»  23  شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز پنجم‌ بود.
24  سپس‌ خدا فرمود: «زمين‌، انواع‌ جانوران‌ و حيوانات‌ اهلي‌ و وحشي‌ و خزندگان‌  را به‌ وجود آوَرَد.» و چنين‌ شد.  25  خدا انواع‌ حيوانات‌ اهلي‌ و وحشي‌ و تمام‌ خزندگان‌ را به‌ وجود آورد، و از كار خود خشنود گرديد.
26  سرانجام‌ خدا فرمود: «انسان‌ را شبيه‌ خود بسازيم‌، تا بر حيوانات‌ زمين‌ و ماهيان‌ دريا و پرندگان‌ آسمان‌ فرمانروايي‌ كند.»  27  پس‌ خدا انسان‌ را شبيه‌ خود آفريد. او انسان‌ را زن‌ و مرد خلق‌ كرد  28  و ايشان‌ را بركت‌ داده‌، فرمود: «بارور و زياد شويد، زمين‌ را پُر سازيد، بر آن‌ تسلط‌ يابيد، و بر ماهيان‌ دريا و پرندگان‌ آسمان‌ و همه‌ حيوانات‌ فرمـانروايي‌ كنيد.  29  تمام‌ گياهان‌ دانه‌دار و ميوه‌هاي‌ درختان‌ را براي‌ خوراك‌ به‌ شما دادم‌،  30  و همه‌ علفهاي‌ سبز را به‌ حيوانات‌ و پرندگان‌ و خزندگان‌ بخشيدم‌.»
31  آنگاه‌ خدا به‌ آنچه‌ آفريده‌ بود نظر كرد و كار آفرينش‌ را از هر لحاظ‌ عالي‌ ديد. شب‌ گذشت‌ و صبح‌ شد. اين‌، روز ششم‌ بود.


راهنما

«سرود آفرينش‌» . 1 : 1 - 2 : 3 
    اين‌ توصيفي‌ شاعرانه‌ از حركت‌ حساب‌ شده‌ و شكوهمند مراحل‌ متوالي‌ آفرينش‌ است‌، كه‌ در قالب‌ عدد «هفت‌» كتاب‌مقدسي‌ كه‌ غالباً تكرار مي‌شود، ريخته‌ شده‌ است‌. در همة‌ نوشته‌هاي‌ علمي‌ يا غير علمي‌، گزارشي‌ عالي‌تر دربارة‌ «منشأ موجودات‌» وجود ندارد. 
    چه‌ كسي‌ «سرود آفرينش‌» را نوشته‌ است‌؟ اين‌ سرود را موسي‌ نقل‌ كرده‌، ولي‌ بي‌ترديد، مدتها پيش‌ از آن‌ توسط‌ ابراهيم‌ يا نوح‌ يا خنوخ‌ يا آدم‌ نوشته‌ شده‌ است‌. قرنها پيش‌ از زمان‌ موسي‌، نوشتار رايج‌ بوده‌ است‌. برخي‌ از «اوامر و فرايض‌ احكام‌» خدا در زمان‌ ابراهيم‌، يعني‌ 600 سال‌ پيش‌ از موسي‌، وجود داشته‌ است‌. 
    نويسنده‌ از كجا مي‌دانست‌ كه‌ پيش‌ از ظهور انسان‌ چه‌ اتفاقي‌ افتاده‌ است‌؟ بي‌ترديد خدا «گذشتة‌ دور را بر او مكشوف‌ كرد، همچنانكه‌ بعدها آيندة‌ دور را به‌ انبياء نشان‌ داد.» 
    كسي‌ چه‌ مي‌داند، شايد خود خدا اين‌ سرود را به‌ آدم‌ آموخته‌ باشد. و شايد اين‌ سرود، نسل‌ پس‌ از نسل‌، بطور شفاهي‌ در جمع‌ خانوادگي‌ از حفظ‌ خوانده‌ مي‌شد، يا بعنوان‌ يكي‌ از مراسم‌ عبادتي‌ اوليه‌ سروده‌ مي‌شد (سرودها بخش‌ بزرگي‌ از قديمي‌ترين‌ انواع‌ ادبيات‌ را تشكيل‌ مي‌داد)، تا زماني‌ كه‌ نوشتار اختراع‌ شد و خدا شخصاً بر نوشته‌ شدن‌ آن‌ نظارت‌ كرد و بالاخره‌ اين‌ سرود توسط‌ موسي‌، جاي‌ خود را بعنوان‌ «نخستين‌ كلام‌ كتاب‌ الهي‌ اعصار» يافت‌. 
    اگر باور داريم‌ كتاب‌مقدس‌ كلام‌ «خدا» است‌ و اگر خدا از ابتدا مي‌دانست‌ كه‌ كتاب‌مقدس‌ را بعنوان‌ وسيلة‌ اصلي‌ در نجات‌ انسان‌ بكار خواهد برد، چرا بايد باور كردن‌ اين‌ مطلب‌ دشوار باشد كه‌ خدا خودش‌ همزمان‌ با آفرينش‌ انسان‌، ماده‌ و هستة‌ اين‌ كلام‌ را به‌ انسان‌ داد؟ 
  باب‌ 1 : 1  .  آفرينش‌ جهان‌ 
    «در ابتدا» خدا جهان‌ را آفريد. آنچه‌ در «هفت‌ روز» صورت‌ مي‌گيرد، شكل‌ گيري‌ ماده‌ كه‌ قبلاً آفريده‌ شده‌، و آماده‌ كردن‌ سطح‌ زمين‌ براي‌ آفرينش‌ و سكونت‌ انسان‌، را توصيف‌ مي‌كند. تاريخ‌ آفرينش‌ جهان‌ و انسان‌ را نمي‌توان‌ از روي‌ اين‌ نوشته‌ها تعيين‌ كرد. آنچه‌ دراينجا مورد تأكيد قرار مي‌گيرد آن‌ است‌ كه‌ خدا جهان‌ و انسان‌ را آفريده‌ و آفرينش‌ موجودات‌ طبق‌ ترتيبي‌ بوده‌ است‌ كه‌ در باب‌ اول‌ پيدايش‌ مشاهده‌ مي‌كنيم‌. 
  چه‌ كسي‌ خدا را آفريد؟ 
    هر كودكي‌ اين‌ سؤال‌ را مي‌پرسد، و هيچكس‌ نمي‌تواند به‌ آن‌ پاسخ‌ دهد. برخي‌ چيزها وراي‌ فكر ما هستند. ما نمي‌توانيم‌ آغاز زمان‌ يا پايان‌ زمان‌ يا حدود فضا را درك‌ كنيم‌. جهان‌ يا همواره‌ وجود داشته‌، يا از هيچ‌ ساخته‌ شده‌ است‌. ممكن‌ است‌ به‌ يكي‌ از اين‌ دو حالت‌ بوده‌ باشد. با اينحال‌ نمي‌توانيم‌ هيچيك‌ را درك‌ كنيم‌. ولي‌ اين‌ را مي‌دانيم‌: برترين‌ چيزي‌ كه‌ در فكر ما مي‌گنجد، شخصيت‌، ذهن‌ و هوش‌ است‌. آن‌ از كجا آمده‌ است‌؟ آيا وجودي‌ بيجان‌ مي‌تواند هوش‌ را بيافريند؟ ما بواسطة‌ «ايمان‌»، بعنوان‌ نهايتي‌ در فكر خود، قدرتي‌ برتر از خودمان‌ يعني‌ «خدا» را مي‌پذيريم‌؛ به‌ اين‌ اميد كه‌ روزي‌ در ملكوت‌، اسرار هستي‌ را دريابيم‌. 
  جهاني‌ كه‌ خدا آفريد 
    ستاره‌ شناسان‌ چنين‌ تخمين‌ مي‌زنند كه‌ در كهكشان‌ «راه‌ شيري‌» كه‌ كرة‌ زمين‌ و منظومة‌ شمسي‌ در آن‌ قرار دارند، بيش‌ از 30 ميليارد خورشيد وجود دارد كه‌ بسياري‌ از آنها بسيار بزرگتر از خورشيد ما هستند، و خورشيد ما خود 5/1 ميليون‌ برابر بزرگتر از كرة‌ زمين‌ است‌. كهكشان‌ راه‌ شيري‌ بشكل‌ يك‌ ساعت‌ مچي‌ نازك‌ است‌ كه‌ قطر آن‌ از يك‌ كناره‌ تا كنارة‌ ديگر آن‌ 000/200 سال‌ نوري‌ است‌ و هر سال‌ نوري‌ فاصله‌اي‌ است‌ كه‌ نور، با سرعت‌ 000/186 مايل‌ در ثانيه‌، در يك‌ سال‌ مي‌پيمايد. و حداقل‌ 000/100 كهكشان‌ مانند كهكشان‌ راه‌ شيري‌ وجود دارند، كه‌ برخي‌ از آنها ميليونها سال‌ نوري‌ از هم‌ فاصله‌ دارند. و همة‌ اينها شايد ذره‌اي‌ كوچك‌ در گستردة‌ نامحدود و لايتناهي‌ فضا باشد. 
  باب‌ 1 : 2 - 2 : 3 . هفت‌ روز 
    ما نمي‌دانيم‌ كه‌ منظور از روز، آيا 24 ساعت‌ بوده‌ است‌ يا دوره‌هاي‌ طولاني‌ متوالي‌. واژة‌ «روز» معناي‌ متعددي‌ دارد. در 1 : 5 بجاي‌ نور بكار رفته‌ است‌. بنظر مي‌رسد در 1 : 8 و 13 به‌ يك‌ روز 24 ساعته‌، در 1 : 14 و 16 به‌ يك‌ روز 12 ساعته‌، و در 2 : 4 به‌ همة‌ دورة‌ آفرينش‌ اشاره‌ دارد. در متن‌هايي‌ مثل‌ يوئيل‌ 3 : 18، اعمال‌ 2 : 20، يوحنا 16 : 23، «آن‌ روز» ظاهراً به‌ معني‌ همة‌ دورة‌ مسيحي‌ است‌. در متن‌هايي‌ مثل‌ دوم‌ تيموتاؤس‌ 1 : 12، به‌ دورة‌ پس‌ از بازگشت‌ ثانوي‌ مسيح‌ اشاره‌ مي‌كند. و در مزمور 90 : 4 و دوم‌ پطرس‌ 3 : 8، «يك‌ روز نزد خداوند چون‌ هزار سال‌ است‌ و هزار سال‌ چون‌ يك‌ روز.» 
    اين‌ باب‌ رساله‌اي‌ علمي‌ نيست‌. با اينحال‌ هماهنگي‌ آن‌ با معلومات‌ زيست‌ شناسي‌ و جانورشناسي‌ كنوني‌ شگفت‌انگيز است‌. 
  روز اول‌ ، 1 : 2 - 5 
    نور: «آسمانها و زمين‌» كه‌ در «ابتدا» آفريده‌ شدند، بايد قاعدتاً شامل‌ نور هم‌ بوده‌ باشند. ولي‌ سطح‌ زمين‌ بايد هنوز تاريك‌ بوده‌ باشد، چرا كه‌ پوستة‌ سخت‌ در حال‌ سرد شدن‌ زمين‌ كه‌ با آبهاي‌ جوشان‌ پوشانده‌ شده‌ بود، لايه‌هاي‌ فشردة‌ مه‌ و گاز را به‌ طرف‌ بالا متصاعد مي‌كرد كه‌ كاملاً جلوي‌ نور خورشيد را مي‌گرفته‌ است‌. نور و توالي‌ روز و شب‌، هنگامي‌ بر سطح‌ زمين‌ برقرار شد كه‌ فرآيند سرد شدن‌، غلظت‌ مه‌ را به‌ حدي‌ كاهش‌ داد كه‌ براي‌ نفوذ نور كافي‌ بود. در هر صورت‌، خود خورشيد تا روز چهارم‌ قابل‌ رؤيت‌ نبود. 
  روز دوم‌ ، 1 : 6 - 8 
    فلك‌: كه‌ «آسمان‌» ناميده‌ مي‌شود، در اينجا به‌ معني‌ اتمسفر يا لاية‌ هوا است‌ كه‌ ميان‌ زمين‌ پوشانده‌ شده‌ با آب‌ و ابرهاي‌ بالاتر قرار دارد؛ اين‌ ابرها حاصل‌ سرد شدن‌ آبهاي‌ زمين‌ بوده‌ كه‌ هنوز آنقدر گرم‌ بوده‌اند كه‌ ابرهايي‌ درست‌ كنند كه‌ خورشيد را بپوشانند. 
  روز سوم‌ ، 1 : 9 - 13 
    زمين‌ و زندگي‌ گياهي‌: تا اينجا ظاهراً سطح‌ زمين‌ تماماً با آب‌ پوشانده‌ شده‌ بود، چرا كه‌ شكسته‌ شدن‌ مداوم‌ پوستة‌ نازكي‌ كه‌ تازه‌ شكل‌ گرفته‌ بود، مي‌بايد سطح‌ زمين‌ را نرم‌ و مثل‌ يك‌ توپ‌ مايع‌ نگاهداشته‌ باشد. اما هر چه‌ اين‌ پوسته‌ سردتر و ضخيم‌تر شد، بتدريج‌ پيچ‌ و خم‌ برداشت‌ و جزيره‌ها و قاره‌ها ظاهر شدند. هنوز از باران‌ خبري‌ نبود، ولي‌ مه‌ غليظ‌، خشكي‌ تازه‌ شكل‌ گرفته‌ را كه‌ هنوز گرم‌ بود، سيراب‌ مي‌كرد. آب‌ و هواي‌ استوايي‌ همه‌ جا را پوشانده‌ بود، و زندگي‌ گياهي‌ مي‌بايد بسرعت‌ و بطور غول‌ آسايي‌ رشد كرده‌ باشد. اين‌ زندگي‌ گياهي‌ پس‌ از فرو رفتن‌ها و بالا آمدن‌هاي‌ متوالي‌ بيشمار، بسترهاي‌ زغال‌ سنگ‌ كنوني‌ را توليد كردند. 
  روز چهارم‌ ، 1 : 14 - 19 
    خورشيد، ماه‌ و ستارگان‌: اينها بايد «در ابتدا» آفريده‌ شده‌ باشند. در «روز اول‌»، نور آنها بايد از درون‌ بخارات‌ زمين‌ نفوذ كرده‌ باشد (1 : 3)، در حالي‌ كه‌ خود آنها قابل‌ مشاهده‌ نبوده‌اند. اما اكنون‌، با كم‌ شدن‌ غلظت‌ ابرها كه‌ خود ناشي‌ از سرد شدن‌ بيشتر زمين‌ بود، اين‌ اجرام‌ آسماني‌ بر زمين‌ قابل‌ رؤيت‌ شدند. فصل‌ها هنگامي‌ پديد آمدند كه‌ سطح‌ زمين‌، ديگر از درون‌ حرارتي‌ دريافت‌ نمي‌كرد، و بعنوان‌ تنها منبع‌ حرارت‌ به‌ خورشيد وابسته‌ بود. 
  روز پنجم‌ ، 1 : 20 - 25 
    حيوانات‌ دريايي‌ و پرندگان‌: به‌ روند پيشرفت‌ وقايع‌ توجه‌ كنيد: در روزهاي‌ اول‌ و دوم‌ موجودات‌ بيجان‌، در روز سوم‌ زندگي‌ گياهي‌، و در روز پنجم‌ زندگي‌ حيواني‌. 
  روز ششم‌ ، 1 : 24 - 31 
    حيوانات‌ خشكي‌ و انسان‌: هنگامي‌ كه‌ بالاخره‌ زمين‌ براي‌ سكونت‌ انسان‌ آماده‌ شد، خدا انسان‌ را «بصورت‌ خود» آفريد. خدا هر چه‌ را كه‌ آفريده‌ بود، ديد و همه‌ چيز «بسيار نيكو» بود(1 : 4، 10، 12، 18، 21، 25، 31). اما خيلي‌ زود، اين‌ تصوير تيره‌ شد. خدا حتماً اين‌ را از قبل‌ مي‌دانسته‌، و همة‌ آفرينش‌ انسان‌ را، گامي‌ بسوي‌ دنياي‌ پر جلالي‌ در نظر گرفته‌ كه‌ پيامد اين‌ آفرينش‌ خواهد بود؛ و شرح‌ اين‌ دنياي‌ پر جلال‌ را در بابهاي‌ پاياني‌ كتاب‌ مكاشفه‌ مي‌خوانيم‌.

سقوط انسان

3 سقوط انسان

فرستادن به ایمیل

ترجمه قدیمی(کتاب پیدایش)
گناه‌ آدم‌ و حوا
   و مار از همة‌ حيوانات‌ صحرا كه‌  خداوند خدا ساخته‌ بود، هُشيارتر بود. و به‌ زن‌ گفت‌: «آيا خدا حقيقتاً گفته‌ است‌ كه‌ از همة‌ درختان‌ باغ‌ نخوريد؟»  2  زن‌ به‌ مار گفت‌: «از ميوة‌ درختان‌ باغ‌ مي‌خوريم‌،  3  لكن‌ از ميوة‌ درختي‌ كه‌در وسط باغ‌ است‌، خدا گفت‌ از آن‌ مخوريد و آن‌ را لمس‌ مكنيد، مبادا بميريد.»  4  مار به‌ زن‌ گفت‌: «هر آينه‌ نخواهيد مرد،  5  بلكه‌ خدا مي‌داند در روزي‌ كه‌ از آن‌ بخوريد، چشمان‌ شما باز شود و مانند خدا عارف‌ نيك‌ و بد خواهيد بود.»  6  و چون‌ زن‌ ديد كه‌ آن‌ درخت‌ براي‌ خوراك‌ نيكوست‌ و بنظر خوشنما و درختي‌ دلپذير و دانش‌افزا، پس‌ از ميوه‌اش‌ گرفته‌، بخورد و به‌ شوهر خود نيز داد و او خورد.  7  آنگاه‌ چشمان‌ هر دوِ ايشان‌ باز شد و فهميدند كه‌ عريانند. پس‌ برگهاي‌ انجير به‌ هم‌ دوخته‌، سترها براي‌ خويشتن‌ ساختند.
8  و آواز  خداوند  خدا را شنيدند كه‌ در هنگام‌ وزيدن‌ نسيم‌ نهار در باغ‌ مي‌خراميد، و آدم‌ و زنش‌ خويشتن‌ را از حضور  خداوند  خدا در ميان‌ درختان‌ باغ‌ پنهان‌ كردند.  9  و  خداوند  خدا آدم‌ را ندا در داد و گفت‌: «كجا هستي‌؟»  10  گفت‌: «چون‌ آوازت‌ را در باغ‌ شنيدم‌، ترسان‌ گشتم‌، زيرا كه‌ عريانم‌. پس‌ خود را پنهان‌ كردم‌.»  11  گفت‌: «كه‌ تو را آگاهانيد كه‌ عرياني‌؟ آيا از آن‌ درختي‌ كه‌ تو را قدغن‌ كردم‌ كه‌ از آن‌ نخوري‌، خوردي‌؟»  12  آدم‌ گفت‌: «اين‌ زني‌ كه‌ قرين‌ من‌ ساختي‌، وي‌ از ميوة‌ درخت‌ به‌ من‌ داد كه‌ خوردم‌.»  13  پس‌ خداوند خدا به‌ زن‌ گفت‌: «اين‌ چه‌ كار است‌ كه‌ كردي‌؟» زن‌ گفت‌: «مار مرا اغوا نمود كه‌ خوردم‌.»
14  پس‌  خداوند  خدا به‌ مار گفت‌: «چونكه‌ اين‌ كار كردي‌، از جميع‌ بهايم‌ و از همة‌ حيوانات‌ صحرا ملعون‌تر هستي‌! بر شكمت‌ راه‌ خواهي‌ رفت‌ و تمام‌ ايام‌ عمرت‌ خاك‌ خواهي‌ خورد.  15 و عداوت‌ در ميان‌ تو و زن‌، و در ميان‌ ذُرّيَت‌ تو وذريت‌ وي‌ مي‌گذارم‌؛ او سر تو را خواهد كوبيد و تو پاشنة‌ وي‌ را خواهي‌ كوبيد.»  16  و به‌ زن‌ گفت‌: «اَلَم‌ و حمل‌ تو را بسيار افزون‌ گردانم‌؛ با الم‌ فرزندان‌ خواهي‌ زاييد و اشتياق‌ تو به‌ شوهرت‌ خواهـد بود و او بر تو حكمراني‌ خواهد كرد.» 17 و به‌ آدم‌ گفت‌: «چونكه‌ سخن‌ زوجه‌ات‌ را شنيـدي‌ و از آن‌ درخت‌ خـوردي‌ كه‌ امـر فرمـوده‌، گفتم‌ از آن‌ نخـوري‌، پـس‌ بسبب‌ تـو زميـن‌ ملعون‌ شـد، و تمام‌ ايام‌ عمـرت‌ از آن‌ با رنـج‌ خواهي‌ خورد.  18  خار و خس‌ نيز برايت‌ خواهد رويانيد و سبزه‌هاي‌ صحرا را خواهي‌ خورد،  19  و به‌ عرق‌ پيشاني‌ات‌ نان‌ خواهي‌ خورد تا حيني‌ كه‌ به‌ خاك‌ راجع‌ گردي‌، كه‌ از آن‌ گرفته‌ شدي‌ زيرا كه‌ تو خاك‌ هستي‌ و به‌ خاك‌ خواهي‌ برگشت‌.»
20  و آدم‌ زن‌ خود را حوا نام‌ نهاد، زيرا كه‌ او مادر جميع‌ زندگان‌ است‌.  21  و  خداوند  خدا رختها براي‌ آدم‌ و زنش‌ از پوست‌ بساخت‌ و ايشان‌ را پوشانيد.  22  و  خداوند  خدا گفت‌: «همانا انسان‌ مثل‌ يكي‌ از ما شده‌ است‌، كه‌ عارف‌ نيك‌ و بد گرديده‌. اينك‌ مبادا دست‌ خود را دراز كند و از درخت‌ حيات‌ نيز گرفته‌ بخورَد، و تا به‌ ابد زنده‌ ماند.»  23  پس‌  خداوند  خدا، او را از باغ‌ عدن‌ بيرون‌ كرد تا كار زميني‌ را كه‌ از آن‌ گرفته‌ شده‌ بود، بكند.  24  پس‌ آدم‌ را بيرون‌ كرد و به‌ طرف‌ شرقي‌ باغ‌ عدن‌، كروبيان‌ را مسكن‌ داد و شمشير آتشباري‌ را كه‌ به‌ هر سو گردش‌ مي‌كرد تا طريق‌ درخت‌ حيات‌ را محافظت‌ كند.
ترجمه تفسیری
مـار از همه‌ حيواناتـي‌ كه‌ خداوند به‌ وجود آورد، زيركتر بود. روزي‌ مار نزد زن‌ آمده‌، به‌ او گفت‌: «آيا حقيقت‌ دارد كه‌ خدا شما را از خوردن‌ ميوه‌ تمام‌ درختان‌ باغ‌ منع‌ كرده‌ است‌؟»
2و3  زن‌ در جواب‌ گفت‌: «ما اجازه‌ داريم‌ از ميوه‌ همه‌ درختان‌ بخوريم‌، بجز ميوه‌ درختي‌ كه‌ در وسط‌ باغ‌ است‌. خدا امر فرموده‌ است‌ كه‌ از ميوه‌ آن‌ درخت‌ نخوريم‌ و حتي‌ آن‌ را لمس‌ نكنيم‌ و گرنه‌ مي‌ميريم‌.»
4  مار گفت‌: «مطمئن‌ باش‌ نخواهيد مُرد!  5  بلكه‌ خدا خوب‌ مي‌داند زماني‌ كه‌ از ميوه‌ آن‌ درخت‌ بخوريد، چشمان‌ شما باز مي‌شود و مانند خدا مي‌شويد و مي‌توانيد خوب‌ را از بد تشخيص‌ دهيد.»
6  آن‌ درخت‌ در نظر زن‌، زيبا آمد و با خود انديشيد: «ميوه‌ اين‌ درختِ دلپذير، مي‌تواند، خوش‌ طعم‌ باشد و به‌ من‌ دانايي‌ ببخشد.» پس‌ از ميوه‌ درخت‌ چيد و خورد و بـه‌ شوهـرش‌ هـم‌ داد و او نيـز خـورد. 7  آنگاه‌ چشمانِ هر دو باز شد و از برهنگي‌ خود آگاه‌ شدند؛ پس‌ با برگهاي‌ درختِ انجير پوششي‌ براي‌ خود درست‌ كردند.
8  عصر همان‌ روز، آدم‌ و زنش‌، صداي‌ خداوند را كه‌ در باغ‌ راه‌ مي‌رفت‌ شنيدند و خود را لابلاي‌ درختان‌ پنهان‌ كردند.  9  خداوند آدم‌ را ندا داد: «اي‌ آدم‌، چرا خود را پنهان‌ مي‌كني‌؟»
10  آدم‌ جواب‌ داد: «صداي‌ تو را در باغ‌ شنيدم‌ و ترسيدم‌، زيرا برهنه‌ بودم‌؛ پس‌ خود را پنهان‌ كردم‌.»
11  خداوند فرمود: «چه‌ كسي‌ به‌ تو گفت‌ كه‌ برهنه‌اي‌؟ آيا از ميوه‌ آن‌ درختي‌ خوردي‌ كه‌ به‌ تو گفته‌ بودم‌ از آن‌ نخوري‌؟»
12  آدم‌ جواب‌ داد: «اين‌ زن‌ كه‌ يار من‌ ساختي‌، از آن‌ ميوه‌ به‌ من‌ داد و من‌ هم‌ خوردم‌.»
13  آنگاه‌ خداوند از زن‌ پرسيد: «اين‌ چه‌ كاري‌ بود كه‌ كردي‌؟»
زن‌ گفت‌: «مار مرا فريب‌ داد.»
14  پس‌ خداوند به‌ مار فرمود: «بسبب‌ انجام‌ اين‌ كار، از تمام‌ حيوانات‌ وحشـي‌ و اهلـي‌ زميـن‌ ملعونتر خواهي‌ بود. تا زنده‌اي‌ روي‌ شكمت‌ خواهي‌ خزيد و خاك‌ خواهي‌ خورد.  15  بيـن‌ تـو و زن‌، و نيـز بين‌ نسـل‌ تو و نسل‌ زن‌، خصـومت‌ مي‌گذارم‌. نسـلِ زنْ سر تـو را خواهد كوبيـد و تو پاشنـه‌ وي‌ را خواهـي‌ زد.»
16  آنگاه‌ خداوند به‌ زن‌ فرمود: «درد زايمان‌ تو را زياد مي‌كنم‌ و تو با درد فرزندان‌ خواهـي‌ زاييد. مشتاق‌ شوهرت‌ خواهي‌ بود و او بر تو تسلط‌ خواهد داشت‌.»
17  سپس‌ خداوند به‌ آدم‌ فرمود: «چون‌ گفته‌ زنت‌ را پذيرفتي‌ و از ميوه‌ آن‌ درختي‌ خوردي‌ كه‌ به‌ تو گفته‌ بودم‌ از آن‌ نخوري‌، زمين‌ زير لعنت‌ قرار خواهد گرفت‌ و تو تمام‌ ايام‌ عمرت‌ با رنج‌ و زحمت‌ از آن‌ كسب‌ معاش‌ خواهي‌ كرد.  18  از زمين‌ خار و خاشاك‌ برايت‌ خواهد روييد و گياهان‌ صحرا را خواهي‌ خورد.  19  تا آخر عمر به‌ عرق‌ پيشاني‌ات‌ نان‌ خواهي‌ خورد و سرانجام‌ به‌ همان‌ خاكي‌ باز خواهي‌ گشت‌ كه‌ از آن‌ گرفته‌ شدي‌؛ زيرا تو از خاك‌ سرشته‌ شدي‌ و به‌ خاك‌ هم‌ برخواهي‌ گشت‌.»
20  آدم‌، زن‌ خود را حَوّا (يعني‌ «زندگي‌») ناميد، چون‌ او مي‌بايست‌ مادر همه‌ زندگان‌ شود.
21  خداوند لباسهايي‌ از پوست‌ حيوان‌ تهيه‌ كرد و آدم‌ و همسرش‌ را پوشانيد.  22  سپس‌ خداوند فرمود: «حال‌ كه‌ آدم‌ مانند ما شده‌ است‌ و خوب‌ و بد را مي‌شناسد، نبايد گذاشت‌ از ميوه‌ "درخت‌ حيات‌" نيز بخورد وتا ابد زنده‌ بماند.»  23  پس‌ خداوند او را از باغ‌ عدن‌ بيرون‌ راند تا برود و در زميني‌ كه‌ از خاكِ آن‌ سرشته‌ شده‌ بود، كار كند.  24 بدين‌ ترتيب‌ او آدم‌ را بيرون‌ كرد ودرسمت‌ شرقي‌ باغ‌ عدن‌ فرشتگاني‌ قرار داد تابا شمشير آتشيني‌ كه‌ به‌ هر طرف‌ مي‌چرخيد، راه‌«درخت‌ حيات‌» را محافظت‌ كنند.


راهنما

باب‌ 3 . سقوط‌ انسان‌
    سقوط‌ انسان‌ تحت‌ تأثير نفوذ محيلانة‌ مار صورت‌ گرفت‌. مار به‌ گونه‌اي‌ معرفي‌ شده‌ كه‌ گويي‌ خود سخن‌ مي‌گويد. ولي‌ بعد كتاب‌مقدس‌ اظهار مي‌دارد كه‌ ابليس‌ از درون‌ مار صحبت‌ مي‌كرده‌ است‌ (دوم‌ قرنتيان‌ 11 : 3 و 14 ؛ مكاشفه‌ 12 : 9 ؛ 20 : 2). برخي‌ها تصور كرده‌اند كه‌ مار در ابتدا بر پا مي‌ايستاد و بسيار زيبا بود و طبيعتاً مي‌توانست‌ وسيلة‌ خوبي‌ در دست‌ شيطان‌ باشد. او آدم‌ و حوا را فريفت‌ تا از اطاعت‌ آفريدگارشان‌ سرباز زنند. اين‌ عمل‌ وحشتناك‌ صورت‌ گرفت‌. وپردة‌ سياه‌ گناه‌، اندوه‌، رنج‌، درد و مرگ‌ بر دنيايي‌ افتاد كه‌ خدا آن‌ را زيبا آفريده‌ بود.

 چرا خدا انسان‌ را به‌ گونه‌اي‌ آفريد كه‌ بتواند گناه‌ كند؟
    خوب‌، آيا مي‌توانست‌ او را به‌ گونة‌ ديگري‌ خلق‌ كند؟ آيا امكان‌ داشت‌ موجودي‌ اخلاقي‌ بدون‌ قدرت‌ انتخاب‌ وجود داشته‌ باشد؟ «آزادي‌» - آزادي‌ تفكر، آزادي‌ وجدان‌ - هدية‌ خدا به‌ انسان‌ است‌، حتي‌ اگر انسان‌ آزادي‌ خود را براي‌ بي‌اطاعتي‌ از خدا بكار برد.
    در يك‌ تصادف‌ قطار، مهندس‌ آن‌ كه‌ مي‌توانست‌ با پريدن‌ از قطار زندگي‌ خود را نجات‌ بخشد، در محل‌ كار خود باقي‌ ماند و در نتيجه‌ مسافران‌ را نجات‌ داد ولي‌ زندگي‌ خود را از دست‌ داد. آنها بناي‌ يادبودي‌ ساختند؛ نه‌ براي‌ قطار، چرا كه‌ قطار فقط‌ كاري‌ را انجام‌ داده‌ بود كه‌ از دستگاهها و ماشينهاي‌ آن‌ برمي‌آمد. آنها بناي‌ يادبود را براي‌ مهندسي‌ ساختند كه‌ به‌ ارادة‌ خود انتخاب‌ كرد كه‌ زندگي‌ خود را ببازد تا مسافران‌ را نجات‌ بخشد. اگر در طبيعت‌ ما تمايل‌ ديگري‌ بجز اطاعت‌ نباشد، چه‌ فضيلتي‌ در اطاعت‌ ما از خدا وجود دارد؟ ولي‌ اگر به‌ انتخاب‌ خود و بر خلاف‌ گرايش‌ طبيعتمان‌ از خدا اطاعت‌ كنيم‌، ارزش‌ دارد.

 ولي‌ آيا خدا از پيش‌ نمي‌دانست‌ كه‌ انسان‌ گناه‌ خواهد كرد؟
    بله‌، و نتايج‌ وحشتناك‌ گناه‌ و نيز پيامد نهايي‌ آن‌ را از پيش‌ مي‌دانست‌. ما رنج‌ مي‌بينيم‌ و زحمت‌ مي‌كشيم‌، متحير و متعجبيم‌ كه‌ چرا خدا چنين‌ دنيايي‌ ساخته‌ است‌. ولي‌ روزي‌، پس‌ از اينكه‌ همه‌ چيز به‌ پايان‌ برسد، درد و رنج‌ و تحيّر ما نيز پايان‌ خواهد گرفت‌. و همراه‌ با نجات‌ يافتگان‌ همة‌ اعصار با هللوياهاي‌ بي‌پايان‌ خدا را ستايش‌ خواهيم‌ كرد، بخاطر اينكه‌ ما را چنانكه‌ خواست‌ آفريد و به‌ حيات‌ و شادي‌ و جلال‌ در ابديت‌ بي‌نهايت‌ هدايت‌ كرد (مكاشفه‌ 19 : 1 - 8).

 تأثير گناه‌ بر طبيعت‌
    اينجا در نخستين‌ صفحات‌ كتاب‌مقدس‌، شرحي‌ ابتدايي‌ از طبيعت‌، بدان‌ گونه‌ كه‌ امروزه‌ آن‌ را مي‌بينيم‌، داده‌ شده‌: نفرت‌ مشترك‌ مردم‌ از مار (3 : 14 و 15)؛ درد بهنگام‌ وضع‌ حمل‌ (3 : 15)؛ رويش‌ خودبخود علف‌هاي‌ هرزه‌، در حالي‌ كه‌ گياهان‌ مفيد و مُغذي‌ بايد با زحمت‌ كاشته‌ شوند (3:17-19)؛ و نيز بارقه‌اي‌ از مسيح‌ در ذريّت‌ زن‌ (3 : 15)، و در قرباني‌ و كفاره‌ (4 : 4).

 «ذريت‌ زن‌» . 15
    بلافاصله‌ پس‌ از سقوط‌ انسان‌، نبوت‌ خدا را مي‌بينيم‌ مبني‌ بر اينكه‌ بواسطة‌ «ذريت‌ زن‌»، هنوز هم‌ اميدي‌ در آفرينش‌ انسان‌ باقي‌ است‌ و اين‌ اولين‌ اشارة‌ كتاب‌مقدس‌ به‌ نجات‌ دهنده‌اي‌ است‌ كه‌ خواهد آمد. استفاده‌ از ضمير «او» (15) نشان‌ مي‌دهد كه‌ نجات‌ دهنده‌ «يك‌ شخص‌» خواهد بود. در ذريت‌ حوا تنها يك‌ نفر بوده‌ كه‌ از زن‌ متولد شده‌ بي‌آنكه‌ مردي‌ او را ببار آورده‌ باشد. در اينجا، درست‌ در آغاز داستان‌ كتاب‌مقدس‌، بارقه‌اي‌ اوليه‌ از مسيح‌ مي‌بينيم‌؛ و همچنانكه‌ به‌ پيش‌ مي‌رويم‌، اشارات‌، بارقه‌ها، نگاههاي‌ گذرا، تصاوير و گفته‌هاي‌ ساده‌ آشكارتر و فراوان‌تر مي‌شوند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ وقتي‌ به‌ صفحات‌ پاياني‌ عهد عتيق‌ نزديك‌ مي‌شويم‌، تصويري‌ نسبتاً كامل‌ از مسيح‌ در دست‌ داريم‌.
    «مادر جميع‌ زندگان‌» (20). كفارة‌ مسيح‌ بر بنيان‌ وحدت‌ نژاد انسان‌ در آدم‌ قرار دارد. گناه‌ يك‌ انسان‌، مرگ‌ را ببار آورد. و از مرگِ يك‌ انسان‌ نجات‌ حاصل‌ شد (روميان‌ 5 : 12 - 19).

 نكات‌ باستانشناختي‌ : روايات‌ بابلي‌ دربارة‌ سقوط‌ انسان‌ 
    كتيبه‌هاي‌ كهن‌ بابلي‌ اشارات‌ فراواني‌ به‌ «درخت‌ حيات‌» دارند، و اينكه‌ انسان‌ تحت‌ تأثير روحي‌ شرير كه‌ بصورت‌ مار ظاهر شده‌ بود، از آن‌ درخت‌ رانده‌ شده‌ بود، و كروبيان‌ محافظ‌، مانع‌ بازگشت‌ انسان‌ بسوي‌ آن‌ درخت‌ مي‌شدند.
    از ميان‌ اين‌ كتيبه‌ها، داستان‌ «آداپا» بقدري‌ شبيه‌ حكايت‌ آدم‌ در كتاب‌مقدس‌ است‌ كه‌ او را «آدم‌ بابلي‌» ناميده‌اند. - «آداپا - ذريت‌ انسان‌» ، - «مرد عاقل‌ اريدو» ، - «بي‌گناه‌» ، - سپس‌ «خدايان‌ را رنجاند» ، - «بواسطة‌ دانش‌» ، - سپس‌ «فناپذير شد» ، - «خوراك‌ حيات‌ را نخورد» ، - «بيماري‌ را بر انسانها وارد كرد» ، - خدايان‌ گفتند: «او آرامي‌ نخواهد گرفت‌» ، - «آنان‌ او را با لباس‌ عزا پوشاندند».
    دو مُهر قديمي‌ پيدا شده‌ كه‌ ظاهراً آنچه‌ را كه‌ در كتاب‌ پيدايش‌ با كلمات‌ بيان‌ شده‌، دراين‌ دو مُهر بصورت‌ تصوير ارائه‌ شده‌ است‌. اين‌ مهرها كه‌ در ميان‌ الواح‌ باستاني‌ بابلي‌ كشف‌ شده‌ و درموزة‌ بريتانيا نگهداري‌ مي‌شود، دقيقاً به‌ داستان‌ باغ‌ عدن‌ اشاره‌ مي‌كند. در مركز مهر اولي‌ كه‌ «وسوسه‌» نامگذاري‌ شده‌، يك‌ درخت‌ قرار دارد، در سمت‌ راست‌، يك‌ مرد و در سمت‌ چپ‌ آن‌ يك‌ زن‌ ميوه‌ مي‌چينند؛ در پشت‌ سر زن‌، يك‌ مار بر پا ايستاده‌ گويي‌ در گوش‌ زن‌ زمزمه‌ مي‌كند.
    مُهر دوم‌ كه‌ «آدم‌ و حوا» نام‌ دارد، در سال‌ 1932 توسط‌ دكتر اي‌. اِ. سپايزر، از موزة‌ دانشگاه‌ پنسيلوانيا، و نزديك‌ دامنة‌ تپه‌ گاورا در 18 كيلومتري‌ شمال‌ نينوا كشف‌ شد. او قدمت‌ مهر را به‌ 3500 ق‌. م‌. نسبت‌ داد و آن‌ را «قوياً دال‌ بر داستان‌ آدم‌ و حوا» دانست‌: يك‌ مرد و زن‌ برهنه‌ در حال‌ راه‌ رفتن‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ گويا كاملاً مأيوس‌ و دلشكسته‌ هستند، و ماري‌ كه‌ از پس‌ آنها مي‌آيد. قطر مهر حدود دو سانتيمتر است‌ و بر روي‌ سنگ‌ حك‌ شده‌، و در حال‌ حاضر در موزة‌ دانشگاه‌ فيلادلفيا نگهداري‌ مي‌شود.
    اين‌ اسناد كهن‌ كه‌ در آغاز تاريخ‌ و در مهد اولية‌ انسان‌ بر سنگ‌ و گل‌ حك‌ شده‌ و در زير غبار اعصار حفظ‌ شده‌اند، و اكنون‌ بيل‌ باستانشناسان‌ دوباره‌ آنها را بيرون‌ آورده‌، گواهي‌ هستند بر اينكه‌ ويژگيهاي‌ اصلي‌ داستان‌ كتاب‌مقدس‌ دربارة‌ آدم‌، عميقاً بر ذهن‌ انسان‌ اوليه‌ نقش‌ بسته‌ بود.

 روايات‌ ديگر دربارة‌ سقوط‌ انسان‌
    پارسيان‌: نخستين‌ نياكان‌ ما، معصوم‌، پرهيزگار و شادمان‌ در باغي‌ كه‌ در آن‌ «درخت‌ جاودانگي‌» قرار داشت‌، مي‌زيستند، تا اينكه‌ روحي‌ شرير بصورت‌ يك‌ مار ظاهر شد.
    هندوها: در عصر نخستين‌، انسان‌ آزاد از شرارت‌ و بيماري‌ بود، از هر آنچه‌ آرزو مي‌كرد بهره‌مند مي‌شد و زندگي‌ طولاني‌ داشت‌.
    يونانيان‌: نخستين‌ انسانها در عصر طلايي‌، برهنه‌ و آزاد از شرارت‌ و دردسر مي‌زيستند و از پيوندشان‌ با خدايان‌ لذت‌ مي‌بردند.
    چيني‌ها: روايتي‌ داشتند دربارة‌ دوران‌ سعادتمندي‌، يعني‌ زماني‌ كه‌ انسانها غذاي‌ فراوان‌ داشتند، و در اطرافشان‌ حيوانات‌ در صلح‌ بسر مي‌بردند.
    مغول‌ها و تبتي‌ها: روايات‌ مشابه‌ داشتند.
    توتني‌ها: نژاد اولية‌ انسان‌ در شادي‌ و سرور دائمي‌ بسر مي‌بردند.
    همة‌ نژادهاي‌ بربر: رواياتي‌ دربارة‌ موقعيتي‌ متمدن‌تر دارند. 

۱۳۹۳ شهریور ۱, شنبه

مسیح خدای آرامش و محبت: آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟

مسیح خدای آرامش و محبت: آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟:  آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟ جواب:  عبارت "من خدا هستم" در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. و...

مسیح خدای آرامش و محبت: کلیسا چیست؟

مسیح خدای آرامش و محبت: کلیسا چیست؟: کلیسا چیست؟ جواب:  خیلی از مردم امروزه کلیسا را یک ساختمان می دانند. این معنی کتاب مقدسی کلیسا نیست. لغت "کلیسا" از لغت یونانی اِ...

کلیسا چیست؟

کلیسا چیست؟

جواب: 
خیلی از مردم امروزه کلیسا را یک ساختمان می دانند. این معنی کتاب مقدسی کلیسا نیست. لغت "کلیسا" از لغت یونانی اِکلِزیا گرفته شده است که معنی آن " اجتماع" یا "مجزا شدگان" است. ریشة معنی "کلیسا" از ساختمان نیست، بلکه از مردم است. عجیب است که وقتی از مردم می پرسید به چه کلیسایی می روند، معمولا یک ساختمان را معرفی می کنند. رومیان 16 : 5 می گوید: "کلیسا را که در خانة ایشان است.........سلام برسانید." پولس رسول به کلیسایی اشاره می کند که در خانة آنهاست – نه به ساختمان کلیسا، بلکه به بدن ایمانداران.

کلیسا بدن مسیح است، که سر آن خود اوست. افسسیان 1 : 22-23 می گوید، " و خدا همه چیز را زیر پاهای او نهاد و او را سر همه چیز به کلیسا داد که بدن اوست یعنی پری او که همه را در همه پر می سازد." از روز پنطی کاست تا روزی که مسیح برگردد بدن مسیح از ایمانداران به عیسی مسیح تشکیل می شود (اعمال باب 2). بدن مسیح از دو دید تشکیل شده است:

1) کلیسای جهانی از کسانی تشکیل شده است که با عیسی مسیح رابطة شخصی دارند. " زیرا که جمیع ما بیکروح در یک بدن تعمید یافتیم خواه یهود خواه یونانی خواه غلام خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم" (1 قرنتیان 12 : 13). این آیه می گوید هر کس که ایماندار است قسمتی از بدن مسیح است و روح مسیح را بعنوان شاهد دارد. کلیسای جهانی خدا همة کسانی هستند که نجات را از طریق ایمان به عیسی مسیح دریافت کرده اند.

2) کلیسای محلی در غلاطیان 1 : 1-2 آمده است که "پولس رسول....و همة برادرانیکه با من می باشند، به کلیساهای غلاطیه". اینجا می بینیم که در منطقة غلاطیه کلیساهای زیادی بودند – یعنی آنچه ما آنرا کلیسای محلی می نامیم. کلیسای تعمیدی (باپتیست)، کلیسای لوتِرَن، کلیسای کاتولیک، و غیره، کلیسای جهانی نیست، بلکه کلیسای محلی، و یک قسمت از بدن ایمانداران است. کلیسای جهانی از کسانی تشکیل شده که متعلق به مسیح هستند و برای نجات به او اعتماد کرده اند. این اعضای کلیسای جهانی باید در کلیساهای محلی مشارکت داشته باشند و بنا شوند.

خلاصه، کلیسا یک ساختمان و یا یک فرقه نیست. براساس کتاب مقدس، کلیسا بدن مسیح است – همة کسانی که ایمانشان را برای نجات روی عیسی مسیح گذاشته اند (یوحنا 3 : 16 ، 1 قرنتیان 12 : 13). کلیساهای محلی اجتماع اعضای کلیسای جهانی هستند. کلیسای محلی جایی است که اعضای کلیسای جهانی کاملا می توانند اصول اول قرنتیان باب 12 را پیاده کنند که تشویق، تعلیم، و بنای یکدیگر در شناخت فیض خداوند عیسی مسیح است. 

آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟

 آیا عیسی خداست؟ آیا او هرگز ادعا نمود که خداست؟

جواب: 
عبارت "من خدا هستم" در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. ولی این به آن معنی نیست که او ادعای خدائی نکرده است. بطور مثال اگر به یوحنا 30:10 مراجه کنیم، عیسی مسیح را می بینیم که ادعا نمود: "من و پدر یک هستیم." شاید در اولین نگاه بنظر نرسد که او اشاره به الوهیتش می کند، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به سخنان او ثابت می کند آنها منظور او را به خوبی درک کردند. "یهودیان در جواب گفتند، "بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی." (یوحنا 33:10). یهودیان به خوبی فهمیدند که عیسی خود را خدا می داند. آیات بعدی نشان می دهند که عیسی مسیح نه با برداشت آنان مخالفت کرد و نه سعی کرد آن را اصلاح کند. این ها همه اشاره به این واقعیت می کند که عیسی ادعای خدائی کرد. "من و پدر یک هستیم." (یوحنا 30:10). این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: "عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.

یوحنا 1:1 می گوید: "... و کلمه خدا بود..." و در یوحنا 14:1 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید...." این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خداست. اعمال 28:20 به ما می گوید: "پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روح القدس شما را بر آن اُسقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است." چه کسی کلیسا را به خون خود خریده است؟ عیسی مسیح. ولی اعمال 28:20 می گوید "خدا ... آن را به خون خود خریده است." پس عیسی همان خداست.

توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. تیطس 13:2 ما را تشویق می کند تا منتظر آمدن خدا و نجات دهندۀ خود عیسی مسیح باشیم. (دوم پطرس 1:1 را نیز ملاحظه کنید) خدای پدر در عبرانیان 8:1 در بارۀ عیسی مسیح چنین می گوید: "امّا در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است."

در کتاب مکاشفه فرشته به یوحنای رسول تعلیم می دهد که فقط خدا را پرستش کند (مکاشفه 10:19). در اناجیل عیسی مسیح بارها مورد پرستش واقع شد (متی 11:2؛ 33:14؛ 9:28 ، 17؛ لوقا 52:24؛ یوحنا 38:9) ولی هرگز آنانی را که او را می پرستیدند سرزنش نکرد. اگر عیسی مسیح خدا نبود، اجازه نمی داد مَردُم او را بپرستند. بطور یقین او نیز، به مانند فرشته ای که با یوحنا سخن گفت، به آنان تعلیم می داد که او را نپرستند. کتابمقدس شامل آیات و بخشهای فراوانی است که به الوهیت عیسی اشاره می کنند.

مُهم تربن دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید. تنها خدا می توانست گناهان جهان را بر خود گرفته (دوم قرنتیان 21:5)، بمیرد، و با برخاستنش از مردگان پیروزی خود را بر گناه و مرگ اعلام نماید.

روح القدس کیست؟

روح القدس کیست؟

جواب: 
تصورات اشتباه بسیاری راجع به هویّت روح القدس وجود دارند. بعضی به روح القدس چون نیرویی سحر آمیز نگاه میکنند. عدهای نیز او را چون نیرویی غیر شخصی میدانند که خدا آنرا برای پیروان عیسی مسیح فراهم آورده است. کلام خدا راجع به هویت روح القدس چه میگوید؟ کتاب مقدس، خیلی ساده و واضح، میگوید روح القدس خداست. همچنین به ما میگوید که روح القدس دارای شخصیت است، وجودی که دارای اندیشه ، اراده و احساس است.

این حقیقت که روح القدس خداست در بخشهای مختلفی از کلام خدا (از جمله اعمال 5: 3–4) مشهود است. در این قسمت، جایی که حنانيا به روح القدس دروغ گفته بود، پطرس خطاب به او چنین میگوید: "به انسان دروغ نگفتی بلكه به خدا." درواقع این آیه خیلی واضح مشخص میکند که: دروغ گفتن به روح القدس دروغ گفتن به خداست. همچنین از آنجایی که خصوصیات و صفات خدا به روح القدس نیز اطلاق میشود، میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس خداست. برای مثال، این حقیقت که روح القدس حاضر مطلق است در مزمور 139: 7–8 دیده میشود. "از روح تو كجا بروم؟ و از حضور تو كجا بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاويه بستر بگسترانم اينك تو آنجا هستی"! همچنین در اول قرنتیان 2: 10 ما شاهد خصوصیت حاضر مطلق بودن روح القدس هستیم : "امّا خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است، زيرا كه روح همه چيز حتی عمقهای خدا را نيز تفحّص میكند. زيرا كيست از مردمان كه امور انسان را بداند جز روح انسان كه در وی میباشد. همچنين نيز امور خدا را هيچ كس ندانسته است، جز روح خدا."

همچنین میتوانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس دارای شخصیت است چون صاحب اندیشه ، احساس و اراده است. روح القدس فکرمیکند و میداند (اول قرنتیان 2: 10). روح القدس محزون میشود (افسسیان 4: 30). روح القدس برای ما شفاعت میکند (رومیان 8: 26–27). روح القدس مطابق ارادهاش تصمیم میگیرد (اول قرنتیان 12: 7–11). روح القدس سومین شخص تثلیث اقدس است. به راستی روح القدس میتواند چون خداوند عمل کند و او همان تسلی دهنده و مشاوری است که مسیح وعدۀ آمدنش را داد ( یوحنا 14: 16 ، 26 ؛ 15: 26).

دل جدید یا دین جدید؟

دل جدید یا دین جدید؟


فرستادن به ایمیل
Mobilesتکنولوژی وسیله حرف زدن را آسانتر و بهتر کرده است ولی کیفیت حرف ها مربوط به کلماتی ست که ازدل بیرون میآید و تا دل عـوض نشود عـوض کردن وسیله نـوع حــرفـها را اصلاح نمیکند. به همین دلیل است که با وجود اینهمه پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز هم مانند انسانهای دوران غارنشینی با همدیگر رفتار میکنیم. کاش آنانیکه که انسانیت را در اختراع دیــن جدید جستجو میکردند میدانستند که انسانیت در دل جــدیــد است نه در دیــن جـــدیـــد.
دل تازه بشما خواهم داد و روح تازه دراندرون شما خواهم نهاد. (حـزقیال 36 : 26)

۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

مسیح خدای آرامش و محبت: جایگاه مریم در الهیات مسیحی

مسیح خدای آرامش و محبت: جایگاه مریم در الهیات مسیحی: جایگاه مریم در الهیات مسیحی یکی از آرزوهای زنان یهود این بود که، آن مادری باشند که از طریق وی مسیح موعود به دنیا می آید. برکت و...

"مسیح در وجود شما، تنها امید پرشکوه شماست."

راز خدا اینست: "مسیح در وجود شما، تنها امید پرشکوه شماست."
کولسیان 1:27


هاللویا
خدا را شکر برای امروز
پدر را جلال باد که صبحی دیگر را رقم زد تا در تابش بی دریغ آفتابش چشم به روی این هستی بگشاییم
چشم بر عرصه ی پهناور رازها و زیبایی ها
سپاس خداوند را برای حضور کسانی که بودنشان نه تنها ورق زننده برگ های امید اند ، بلکه روایت کنندگان ایمان و محبت هستند
خلاصه ی خلقت را شکر برای بودنت
که چون آبشار جاری و خروشان فرمان محبت می دهد
و طوفانی که تو را در بر گرفته چون نسیمی می شود به اقتدارش
و غمهایت به معجزه ی لبخندی گم می شوند
و نگاهت سخت فروتنانه خواهش های لطافت است و زیبایی
***
پس دست می گشایم به رویت
چشمها می بندم و میگویم :
آفتاب محبت ای پدر سلام
بابای عزیزم مسیح قشنگم صبح بخیر
و صبح بخیر بر تو ای فرشته ی او، که می بینم بالهایت را از دو جانب گیسو اما در روح
می بینمت در روح عریانی محبتت را و چشمانت که به تمامی حکایت مهر است و امید
شعری ست بلند وصف تو
و راهی است بلند که به داشتن تو مختوم شده و خنکای معبرت سخت خواستنی و پر شراره است زمانی که بر دستهایت افراشته می شویم ، تو ای پدر معبری از نور و حرکت را جاری می سازی در من در تو ای فرشته ای فرزند
بره ای پر آوازه هستی که نامت را طیاران هستی نغمه می دهد
باغچه ی قلبم از عطر ریواس پر می شود حتی اگر شب باشد ، شب بوهای تو سخت عاشق میکند
غزلی هستی که سرایش ات مرگ را به زانو درآورد
پس بگذار همچنان بسرایمت
بگذار تا شایسته ی فرزندی نیکو شوم ای پدرم ای غزلم ای خدای من
برایت ای فرشته برکاتی عظیم می طلبم
شادی
شرر و شوق رهایی در تو ابدی شد در نام یگانه فرزند آفاق
کماکان بودن شود کلامت ای فرشته
طیرانی از نور و شگفتی زندگی ات
و ایمان
امید
محبت
تا ابدالاباد از درونت بجوشد چون چشمه
مردی که در روح امیدت را عاشق است
غلام مسیح
مانی
فیض خداوند ما عیسی مسیح با تو باد تا ابدالاباد
همه را با شادی طلبیدم
در نام
پدر
پسر
روح القدس
آمین

جایگاه مریم در الهیات مسیحی

جایگاه مریم در الهیات مسیحی


جایگاه مریم در الهیات مسیحی
فرستادن به ایمیل
یکی از آرزوهای زنان یهود این بود که، آن مادری باشند که از طریق وی مسیح موعود به دنیا می آید. برکت و افتخاری والاتر از این برای یک زن یهود نبود، که مادر مسیح گردد. اما زمانی که مریم مژده بدنیا آمدن مسیح را از طریق فرشته شنید ناراحت و مغموم گشت. غم او به این خاطر بود که اطرافیان وی، با شنیدن حاملگی مریم، او را متهم به انحراف جنسی می کردند. افزون بر این، قرار بود پسری که از بطن وی بدنیا می آید روزی کشته شود. (لوقا 2: 35) برکتی و افتخاری که همراه با درد و رنجی غیرقابل وصف بود.
بیاد می آورم، که شمایل مریم، همیشه در خانه ما وجود داشت. مجسمه کوچک و تابلویی که مادرم، از مریم در خانه نگاه داشته بود، از خاطرم نمی رود. مریم، مادر عیسی، از جایگاه والا، و ارزش خاصی در خانواده و جامعه میسحی که در آن زندگی می کردم، برخوردار بود. هر بار که به کلیسا می رفتم، شمایل مریم، در حالی که در محراب کلیسا، عیسی نوزاد را در آغوش خود کشیده، نخستین چیزی بود که به آن نگاه می کردم. چشمانی که بنظر می رسید به اعماق روحم نفوذ کرده، مرا را بر آن می داشت تا با حرمت و فروتنی، در مقابل آن زانو زده و به مناجات بپردازم. این احساس احترام آمیخته به ترسی که از مریم مقدس داشتم، هرگز فراموش نخواهم کرد.
اینکه کلیسا همواره در طول تاریخ توجه خاصی به مریم داشته، مادری که نجات دهنده عالم، خدا را به دنیا آورده، انکار ناپذیر است. به عنوان مثال توجه کنید که نام "مریم" یکی از رایجترین و معمولترین اسامی است که والدین به فرزند دختر خود، چه در مذهب مسیحیت و چه در اسلام بخشیده اند. مسیحیان او را زنی مقدس و فرخنده ای می دانند که میوه بطن وی، نجات را برای جهان به ارمغان آورد و مسلمانان بجهت تقوا و پرهیزکاری مریم، مایل هستند تا فرزند خود را به این نام بخوانند. او شخصیتی است که بسیاری از وی الهام گرفته، نمونه عفت و سیرت نیکوی یک زن مسیحی گشته است. اخبار تجربه های روحانیی که بنا بر ادعای بسیاری در ملاقات با مریم داشته اند نیز، همیشه بگوش می رسد. مکانهایی که مریم مقدس به جمع عابدین ظاهر گشته، تبدیل به زیارتگاهایی شده، که سالیانه میلیونها نفر از آن بازدید می کنند.

مسلمأ کلیسای مسیح توجه خاصی به مریم دارد، مادری که خدا از طریق وی به دنیا می آید. اما پرسشهایی که باید در خصوص این شخصیت کتاب مقدس مطرح کرد این است که، نقش مریم در این معجزه (انسان شدن شخص دوم تثلیث) چه بود؟  چه جایگاه و حرمتی را برای این زن باید در نظر داشت؟ آیا مریم نقشی در نجات انسان دارد؟ آیا دعا کردن به او و تکریم و احترام وی، ما را به بت پرستی نمی کشاند؟
هرچند عهد جدید در خصوص مریم، چندان سخن نمی گوید، اما اجازده دهید پیش از هر چیز به آیاتی چند از کلام زنده خدا که در خصوص مریم مقدس نگاشته شده است، نظری افکنیم.
در انجیل لوقا 1: 28 می خوانیم:"پس فرشته نزد او داخل شده، گفت، سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی"