۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

تعلیم دربارۀ دعا لوقا ۱۱:‏۲-‏۴ -‏ مَتّی ۶:‏۹-‏۱۳ لوقا ۱۱:‏۹-‏۱۳ -‏ مَتّی ۷:‏۷-‏۱۱

۱روزی عیسی در مکانی دعا می‌کرد. چون دعایش به‌پایان رسید، یکی از شاگردان به او گفت: «ای سرور ما، دعا کردن را به ما بیاموز، همانگونه که یحیی به شاگردانش آموخت.»۲به ایشان گفت: «چون دعا می‌کنید، بگویید:

”ای پدر،

نام تو مقدّس باد،

پادشاهی تو بیاید،

۳نان روزانۀ ما را هر روز به ما عطا فرما.

۴گناهان ما را ببخش،

زیرا ما نیز همۀ قرضداران خود را می‌بخشیم.

و ما را در آزمایش میاور.“‌»

۵سپس به ایشان گفت: «کیست از شما که دوستی داشته باشد، و نیمه‌شب نزد وی برود و بگوید: ”ای دوست، سه عدد نان به من قرض بده،۶زیرا یکی از دوستانم از سفر رسیده، و چیزی ندارم تا پیش او بگذارم،“۷و او از درون خانه جواب دهد: ”زحمتم مده. در قفل است، و فرزندانم با من در بسترند. نمی‌توانم از جای برخیزم و چیزی به تو بدهم.“۸به شما می‌گویم، هرچند به‌خاطر دوستی برنخیزد و به او نان ندهد، به‌خاطر آبرو بر‌خواهد خاست و هرآنچه نیاز دارد به او خواهد داد.

۹«پس به شما می‌گویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در به‌رویتان گشوده خواهد شد.۱۰زیرا هر‌که بخواهد، به‌دست آورد؛ و هر‌که بجوید، یابد؛ و هر‌که بکوبد، در به‌رویش گشوده شود.۱۱کدامیک از شما پدران، اگر پسرش از او ماهی بخواهد، ماری بدو می‌بخشد؟۱۲یا اگر تخم‌مرغ بخواهد، عقربی به او عطا می‌کند؟۱۳حال اگر شما با همۀ بدسیرتی‌تان می‌دانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روح‌القدس را به هر‌که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.»

بزرگی در چیست؟ لوقا ۹:‏۴۶-‏۴۸ -‏ مَتّی ۱۸:‏۱-‏۵ لوقا ۹:‏۴۶-‏۵۰ -‏ مَرقُس ۹:‏۳۳-‏۴۰

۴۶روزی در میان شاگردان این بحث درگرفت که کدامیک از ایشان از همه بزرگتر است.۴۷عیسی که از افکار ایشان آگاه بود، کودکی را برگرفت و در کنار خود قرار داد،۴۸و به آنان گفت: «هر‌که این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر‌که مرا بپذیرد، فرستندۀ مرا پذیرفته است. زیرا در میان شما آن‌کس بزرگتر است که از همه کوچکتر باشد.»


۴۹یوحنا گفت: «استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج می‌کرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم.»۵۰عیسی گفت: «بازَش مدارید، زیرا هر‌که برضد شما نیست، با شماست.»

میلاد عیسی مسیح

۱در آن روزها، آگوستوسِ قیصر فرمانی صادر کرد تا مردمان جهان همگی سرشماری شوند.۲این نخستین سرشماری بود و در ایام فرمانداری کورینیوس بر سوریه انجام می‌شد.۳پس، هر‌کس روانۀ شهر خود شد تا نام‌نویسی شود.۴یوسف نیز از شهر ناصرۀ جلیل رهسپار بیت‌لِحِم، زادگاه داوود شد، زیرا از نسل و خاندان داوود بود.۵او به آنجا رفت تا با نامزدش مریم که زایمانش نزدیک بود، نام‌نویسی کنند.۶هنگامی که آنجا بودند، وقت زایمان مریم فرارسید۷و نخستین فرزندش را که پسر بود به دنیا آورد. او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مهمانسرا جایی برایشان نبود.

سرود مریم لوقا ۱:‏۴۶-‏۵۳ -‏ اوّل سموئیل ۲:‏۱-‏۱۰


۴۶مریم در پاسخ گفت:

«جان من خداوند را می‌ستاید

۴۷و روحم در نجات‌دهنده‌ام خدا، به‌وجد می‌آید،

۴۸زیرا بر حقارتِ کنیزِ خود نظر افکنده است.

زین پس، همۀ نسلها خجسته‌ام خواهند خواند،

۴۹زیرا آن قادر که نامش قدوس است،

کارهای عظیم برایم کرده است.

۵۰رحمت او، نسل اندر نسل،

همۀ ترسندگانش را در‌بر می‌گیرد.

۵۱او به بازوی خود، نیرومندانه عمل کرده

و آنان را که در اندیشه‌های دل خود متکبرند، پراکنده ساخته است؛

۵۲فرمانروایان را از تخت به‌زیر کشیده

و فروتنان را سرافراز کرده است؛

۵۳گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر کرده

امّا دولتمندان را تهی‌دست روانه ساخته است.

۵۴او رحمت خود را به‌یاد آورده،

و خادم خویش اسرائیل را یاری داده است،

۵۵همانگونه که به پدران ما ابراهیم و نسل او

وعده داده بود که تا ابد چنین کند.»

۵۶پس مریم حدود سه ماه نزد اِلیزابِت ماند و سپس به خانه بازگشت.

پیشگویی تولد عیسی

در ماه ششم، جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهری در جلیل فرستاده شد که ناصره نام داشت،۲۷تا نزد باکره‌ای مریم نام برود. مریم نامزد مردی بود، یوسف نام، از خاندان داوود.۲۸فرشته نزد او رفت و گفت: «سلام بر تو، ای که بسیار مورد لطفی. خداوند با توست.»۲۹مریم با شنیدن سخنان او پریشان شد و با خود اندیشید که این چگونه سلامی است.۳۰امّا فرشته وی را گفت: «ای مریم، مترس! لطف بسیار خدا شامل حال تو شده است.۳۱اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید که باید نامش را عیسی بگذاری.۳۲او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال خوانده خواهد شد. خداوندْ خدا تخت پادشاهی جَدّش داوود را به او عطا خواهد فرمود.۳۳او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود.»۳۴مریم از فرشته پرسید: «این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبوده‌ام؟»۳۵فرشته پاسخ داد: «روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند. از این‌رو، آن مولودْ مقدّس و پسر خدا خوانده خواهد شد.۳۶اینک اِلیزابِت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که می‌گویند نازاست، در ششمین ماهِ آبستنی است.۳۷زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!»۳۸مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه دربارۀ من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت.

۱۳۹۴ آذر ۲۳, دوشنبه

شام خداوند


آیات اصلی
متی 26: 26-29 - آخرین شام عیسی با شاگردان، اولین شام خداوند.
مرقس 14: 22-25 - آخرین شام عیسی با شاگردان، اولین شام خداوند.
لوقا 22: 17-20 - آخرین شام عیسی و اولین حکم در مورد برگزاری شام خداوند.
یوحنا 6: 48-59 - بدن عیسی و خون او خوردنی و نوشیدنی حقیقی برای ما.
اول قرنتیان 10: 16-17 - شراکت در بدن و خون مسیح.
اول قرنتیان 11: 17-34 - شرکت کردن در شام خداوند به طریقی شایسته.
شام خداوند چیست؟
شام خداوند، یک روز پیش از جان سپردن خداوندمان، برای نخستین بار توسط وی مقرر شد. این شام، شام فصح بود که در آخرین هفته زندگی بشری عیسی در عید فصح خورده میشد. خدا به یهودیان حکم فرموده بود که هر سال عید فصح را به یادگاری رهایی شان از مصر جشن بگیرند (خروج 12: 1-20). طبق حکم الهی در عید فصح فقط نان فطیر خورده میشد. اول قرنتیان 5 م،: 7، پولس رسول میفرماید که مسیح قربانی فصح ما است. بنابراین، مسیحیان به جای عید فصح، شام خداوند را برگزار میکنند.
عیسی به ما حکم کرده است که شام ​​خداوند را به جا آوریم. در اناجیل این حکم تنها در لوقا 22: 19 ذکر شده است؛ اما پولس رسول در اول قرنتیان 11: 23-25 ​​بر اجرای این حکم تاکید میکند. مسیحیان اولیه شام ​​خداوند را پیوسته برگزار میکردند (اعمال 2: 42، 20: 7).
با بررسی چهار روایتی که در اناجیل متی، مرقس، لوقا و اول قرنتیان در مورد شام خداوند وجود دارد، در مییابیم که هیچ یک از آنها به تنهایی تمام سخنان عیسی را در این مورد در بر ندارند. اما با ترکیب هر چهار روایت، میتوانیم شرح جامعی به شکل زیر داشته باشیم:
بگیرید و بخورید! این است جسد من که برای شما داده میشود. این را به یاد من به جا آرید. این پیاله عهد جدید است در خون من یا این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری به جهت آمرزش گناهان ریخته میشود. همۀ شما از این بنوشید ... هرگاه این را بنوشید، به یادگاری من بکنید (متی 26: 26-29؛ مرقس 14: 22-25؛ لوقا 22: 17-20، اول قرنتیان 11: 23-25).
در طول تاریخ کلیسا، شام خداوند به طرق مختلف برگزار شده است. امروزه در بسیاری از کلیساها، شام خداوند هر هفته به جا آورده میشود. بسیاری دیگر از کلیساها سالی سه یا چهار بار شام خداوند را برگزار مینمایند. بسیاری از کلیساها از نان فطیر و عصارۀ انگور معمولی استفاده میکنند، یعنی این آیین را همانگونه که یهودیان زمان عیسی به جا میآوردند، برگزار مینمایند. اما بسیاری از کلیساها از نان تخمیر شده استفاده میکنند. معمولا پیش از برگزاری این آیین، اعتراف گناهان انجام میشود. در بسیاری از کلیساها، مسیحیان به جلو محراب کلیسا رفته، نان و عصارۀ انگور را میخورند؛ اما در بعضی دیگر از کلیساها، مومنین در جای خود نشسته میمانند و نان و عصارۀ انگور را برای هر یک از ایشان میآورند.
در بسیاری از کلیساهای بزرگ، هر شخص عصارۀ انگور را در پیالهای مجزا مینوشد، اما در برخی کلیساها ترجیح میدهند که همانند نخستین شام خداوند، همۀ مومنین مشترکا از یک یا چند پیالۀ بزرگتر عصارۀ انگور را بنوشند. در تعداد اندکی از کلیساها نیز ایمانداران پیش از برگزاری شام خداوند، در پیروی از الگوی عیسی در شب آخر، پای یکدیگر را میشویند (یوحنا 13: 1-17).
بدن و خون عیسی
عیسی فرمود: «این است جسد من ... این است خون من.» مسیحیان در مورد معنی این کلام عیسی دیدگاههای متفاوتی دارند. دستهای بر این عقیده اند که خون و بدن واقعی عیسی، به گونهای فوق طبیعی و روحانی، در نان و عصارۀ انگور شام خداوند حضور دارد. این مسیحیان به اول قرنتیان 10: 16 اشاره میکنند که میگوید برخوردار شدن از نان و پیاله، شراکت در بدن و خون عیسی است. آنان به اول قرنتیان 11: 27، 29 نیز اشاره میکنند که در آن پولس رسول میفرماید که اگر کسی به طریقی ناشایست، در شام خداوند شرکت کند، مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود. عیسی فرمود: «زیرا که جسد من، خوردنی حقیقی و خون من، آشامیدنی حقیقی است. پس هر که جسد مرا میخورد و خون مرا مینوشد، در من میماند و من در او »(یوحنا 6: 55-56).
اما بسیاری دیگر از مسیحیان اعتقاد ندارند که در شام خداوند، بدن و خون واقعی عیسی حضور دارد. طبق نظر ایشان، عیسی هنگامی که برای نخستین بار این مراسم را به جا آورد، هنوز بر صلیب نمرده بود؛ پس منظور عیسی این بود که «این نان معرف و نمایانگر بدن من» و «این عصارۀ انگور معرف و نمایانگر خون من است» . این گروه از مسیحیان بر این عقیده اند که مطالب یوحنا 6: 55-56 به خوردن تحت اللفظی بدن و خون عیسی اشاره نمیکند، بلکه به گونهای روحانی و نمادین، ایمان و ارتباط زنده با عیسی را مجسم میکند. در یوحنا 6: 35 عیسی میفرماید: «کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد» بنابراین، این دسته از مسیحیان میگویند که شراکت در بدن و خون مسیح، به معنی ایمان داشتن به او است.
چرا آیین شام خداوند را به جا میآوریم؟
عیسی به ما حکم کرد که آیین شام خداوند را به جا آوریم. اما در مواردی، اشخاص نباید در آن شرکت کنند. اول قرنتیان 11 م،: 27 پولس رسول میفرماید که ما نباید به طور ناشایسته در شام خداوند شرکت کنیم. از آنجا که هیچ یک از ما شایسته نبودیم که عیسی در راهمان بمیرد و سپس از آمرزش گناهان برخوردار شویم، پس چگونه باید به شکلی «شایسته» در شام خداوند شریک شویم؟ پاسخ این است که ما باید ابتدا خود را بیازماییم، گناهانمان را اعتراف کنیم، و توبه نماییم؛ تنها پس از آن ما میتوانیم در شام خداوند شرکت جوییم (اول قرنتیان 11: 28-31، یوحنا 1 اول: 9).
بنابراین، هنگامی که ایمانداری مرتکب گناهی شده و هنوز این گناه را اعتراف نکرده، مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود (اول قرنتیان 11: 27). چنین شخصی فتوای خود را میخورد و مینوشد. در چنین حالتی، شخص ممکن است دچار ضعف، بیماری یا حتی مرگ شود (اول قرنتیان 11: 29-30). به این موضوع باید به شکلی جدی توجه کرد. بسیاری از کلیساها به ایمانداری که بعد از اعتراف به گناهی، باز در آن زندگی میکند، اجازه نمیدهند در شام خداوند شرکت کند، زیرا این عمل وی ممکن است باعث شود که وی تحت داوری قرار گیرد. اگر چه شرکت در شام خداوند بدون توبه کردن عملی خطرناک است، اما خودداری از توبه کردن کاری است بس خطرناک تر! اگر ما مرتکب گناهی شده ایم، باید آن را اعتراف کنیم، توبه نماییم و آنگاه به سفره خداوند نزدیک شویم.
همه مسیحیان بر این عقیده اند که شام ​​خداوند فرصتی است برای به یاد آوردن مرگ مسیح، همراه با اعتراف گناهان و توبه، زیرا عیسی از ما خواست که وقتی از بدن و خون او میخوریم و مینوشیم، مرگ او را به یاد آوریم (اول قرنتیان 11: 24-25). در آیین شام خداوند، ما نه تنها مرگ مسیح را به یاد میآوریم، بلکه فیضی را اعلام میکنیم که به واسطه مرگ او نصیب ما شده است. پولس رسول میفرماید: زیرا هر گاه این نان را بخورید و این پیاله را بنوشید، موت خداوند را ظاهر مینمایید تا هنگامی که باز آید (اول قرنتیان 11: 26). به خاطر مرگ مسیح، ما از آمرزش گناه و حیات ابدی برخوردار میشویم. با شریک شدن در شام خداوند، ما سپاسگزاری خود را برای این موهبت نشان میدهیم. در ضمن، بازگشت مسیح را نیز به یاد میآوریم. پس تا هنگامی که (مسیح) باز آید، شام خداوند را پیوسته برگزار خواهیم نمود (اول قرنتیان 11: 26).
بسیاری از مسیحیان شام خداوند را «شراکت مقدس» میخوانند. چنین نامگذاری یی به منزله تصدیق مشارکت ما با مسیح است. عیسی فرمود: «پس هر که جسد مرا میخورد و خون مرا مینوشد، در من میماند و من در او» (یوحنا 6: 56). با وجود این، مشارکت ما فقط به مسیح محدود نمیشود؛ ما با سایر ایمانداران نیز مشارکت داریم. ما در بدن مسیح شراکت داریم، بنابراین، با یکدیگر نیز شراکت داریم. یک نان وجود دارد که همانا مسیح عیسی است، و اگر چه بسیاریم، یک تن میباشیم چونکه همه از یک نان قسمت مییابیم (اول قرنتیان 10: 17).
علاوه بر این، بسیاری از مسیحیان بر این عقیده اند که شام ​​خداوند یکی از وسایل جاری شدن فیض نیز هست، یعنی یکی از طرقی است که فیض خدا را به ما منتقل میسازد. همانگونه که توسط شام خداوند، ممکن است داوری واقعی بر ما نازل شود (اول قرنتیان 11: 27-32)، به همین شکل میتوانیم از برکت واقعی نیز برخوردار شویم. این مسیحیان بر این عقیده اند که در شام خداوند، آمرزش گناهان را به شکلی مخصوص تجربه میکنیم. عیسی فرمود: «زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری به جهت آمرزش گناهان ریخته میشود» (متی 26: 28). همچنین فرمود: «هر که جسد مرا خورد و خون مرا نوشید، حیات جاودانی دارد و در من میماند و من در او» (یوحنا 6: 54-56). بنابراین، این مسیحیان بر این اعتقادند که در شام خداوند، خدا فیض خود را به شکلی مخصوص به ما میبخشد و این فیض شامل آمرزش گناهان، اتحاد با مسیح و حیات جاودانی میگردد. این مسیحیان میگویند که نان و عصارۀ انگور نشانههای ظاهری و مرئی فیضی درونی و روحانی هستند. در واقع، شراکت در نان و عصارۀ انگور به تنهایی نتیجهای در بر ندارد، بلکه در شراکت همراه با ایمان است که ما از فیض درونی نهفته در شام خداوند برخوردار میشویم. اگر بدون داشتن ایمان در این شام شرکت کنیم، نه تنها از فیض برخوردار نمیشویم، بلکه تحت داوری نیز قرار میگیریم.
گروهی دیگر از مسیحیان نیز معتقدند که فیض خاصی در شام خداوند وجود ندارد. آنان معتقدند که فیض خدا توسط کلام مکتوب او در دسترس ما قرار دارد. آنان باور ندارند که خدا توسط طرق یا آیینهایی خاص، ما را از فیض خویش بهره مند میسازد. صرفا با ایمانی اصیل به مسیح، «بدن و خون او را» به گونهای روحانی، و نه جسمانی، میخوریم. طبق اعتقاد این دسته از مسیحیان، شام خداوند تنها بدین معنی از جایگاهی خاص برخوردار است که طی آن، کلیسا به عنوان یک بدن واحد گرد هم میآیند تا مرگ مسیح را به یاد آورند. این گردهم آیی صرفا عملی است گروهی برای پرستش و شهادت.
خلاصه
مسیحیان باید آیاتی را که در کتاب مقدس در مورد این موضوع آمده، بررسی کنند و سپس به سوالات مربوط به آن بیندیشند. در این مورد دو سوال وجود دارد. آیا در طی شام خداوند، ما واقعا بدن و خون حقیقی عیسی را دریافت میکنیم؟ سوال دوم این است که با شرکت در شام خداوند و به یاد آوردن مرگ مسیح و اعتراف به گناهانمان، آیا به شکلی خاص از آمرزش گناهان بهره مند میشویم؟ هر پاسخی که به سوالات فوق بدهیم، نباید خواهران و برادران خود را که در این مورد ممکن است باورهایی متفاوت داشته باشند، محکوم نماییم. همه ما شام خداوند را برگزار میکنیم. باورهای ما در مورد معنی این آیین نباید ما را از خواهر و برادرانمان که مسیح به خاطرشان مرد، جدا سازد. برخی بر این عقیده اند که در اول قرنتیان 12: 13 هنگامی که پولس رسول میگوید ما یک بدنیم و در یک بدن تعمید یافتیم و از یک روح نوشانیده شدیم، او به تعمید آب و شام خداوند اشاره میکند. شام خداوند باید ما را به هم نزدیک سازد نه جدا.
خواه خون مسیح واقعا در شام خداوند حضور داشته باشد، خواه حضور نداشته باشد، عیسی از ما میخواهد تا مرگ او و آنچه را که در اثر مرگ او نصیب ما میشود، به یاد آوریم. مرگ او نتایج بسیاری برای ما به ارمغان آورده است، منجمله عادل شمردگی (رومیان 5: 9)، فدیه و آمرزش گناهان (افسسیان 2: 13؛ کولسیان 1: 20)، دسترسی به رحمت الهی (عبرانیان 10: 19)، پاکی گناهان (اول یوحنا 1: 7)، و غالب شدن بر دشمن (مکاشفه 12: 11). وه که خون مسیح چه گرانبها است.

۱۳۹۴ آذر ۲۲, یکشنبه

نقش زنان در کلیسا


آیات اصلی
داوران ۴: ۴ – دبوره، نبیه و رهبر و داور در اسرائیل.
اعمال ۱: ۱۴، ۲: ۱-۴، ۱۶-۱۸، ۲۱: ۸-۹ – زنان نیز روح‌القدس و عطای نبوت را می‌یابند.
رومیان ۱۶: ۱، ۷ – احتمالا فیبی خادمه کلیسا بود و یونیاس رسول.
اول قرنتیان ۱۱: ۳-۱۶ (خصوصا آیه ۵) – زنان دعا و نبوت می‌کنند.
اول قرنتیان ۱۴: ۲۶-۴۰ (خصوصا آیات ۲۶، ۳۴-۳۵) – زنان در جلسات بی نظمی ایجاد می‌کنند.
غلاطیان ۳: ۲۶-۲۸ – مرد و زن در نظر خدا برابرند.
اول تیموتائوس ۲: ۱۱-۱۵ – زنان نباید تعلیم دهند یا بر مردان مسلط شوند.
اول تیموتائوس ۳: ۱۱-۱۳ – زنان به عنوان خادمین در کلیسا خدمت می‌کنند.
زنان در کلیسا چه نقشی دارند؟
در طول تاریخ کلیسا، به زنان اجازه داده نشده است تا در کلیسا نقش رهبری داشته باشند و معمولا واعظین، معلمان و شبانان مردان بوده اند. با این حال، در برخی نقاط جهان، گاهی زنان نقش رهبری را بر عهده گرفته یا تعلیم داده اند، در چند صد سال گذشته، زنان به شکل فزاینده‌ای خدماتی چون موعظه، تعلیم و شبانی کلیساها را بر عهده گرفته اند. این امر در زمانی به وقوع پیوسته است که در بسیاری از جوامع نیز آزادی بیشتری به زنان داده شده است.
کتاب مقدس در مورد نقش زنان در رهبری کلیسا چه می‌گوید؟ پاسخ این است که کتاب مقدس جواب صریحی به این سوال نمی‌دهد. بسیاری از کلیساها به زنان اجازه نمی‌دهند موعظه کنند یا خدمت شبانی انجام دهند، گرچه بسیاری از همین کلیساها به زنان اجازه می‌دهند که به عنوان میسیونر موعظه کنند و تعلیم دهند. از سوی دیگر امروزه، بسیاری از کلیساها به زنان اجازه می‌دهند تا موعظه کنند، تعلیم دهند و حتی در سمت شبانی و اسقفی خدمت نمایند.
دعا و نبوت زنان در کلیسا
در غلاطیان ۳: ۲۸، پولس رسول به روشنی می‌فرماید که زنان و مردان در مسیح عیسی یک هستند. همه گناهکاریم و به فیض خدا نیاز داریم. در واقع، غلاطیان ۳: ۲۸ مهمترین آیه‌ای است که در مبارزات مسیحیان علیه برده داری در جوامع غربی، به آن استناد شده است. با وجود این، گرچه زن و مرد در مسیح یک هستند، اما این سخن بدین معنی نیست که در همه زمینه‌ها کارکردهای یکسانی دارند. زن و مرد در نظر خدا برابرند، اما ممکن است در کلیسا نقش‌های متفاوتی داشته باشند. به همین شکل، اگر چه زن و شوهر هر دو باید مطیع یکدیگر باشند، اما نقش آنان در ازدواج می‌تواند متفاوت باشد (به افسسیان ۵: ۲۱-۲۳ و مقالۀ عمومی: «ازدواج مسیحی» مراجعه کنید).
باب‌های اول و دوم کتاب اعمال نشان می‌دهد که به هنگام نزول روح‌القدس در روز پنطیکاست بر شاگردان که باعث شد آنان قدرت بیابند، هم زنان و هم مردان یکجا حضور داشتند. پطرس در موعظه روز پنطیکاست، از یوئیل نبی نقل قول می‌کند که می‌گوید خدا روح خود را بر غلامان و کنیزان خواهد ریخت و پسران و دختران نبوت خواهند کرد (یوئیل ۲: ۲۸-۲۹؛ اعمال ۲: ۱۶-۱۸). در عهد عتیق زنان بسیاری بودند که نبوت می‌کردند (خروج ۱۵: ۲۰؛ داوران ۴: ۴؛ دوم پادشاهان ۲۲: ۸-۹).
در اول قرنتیان ۱۲: ۱۱، پولس رسول استدلال می‌کند که عطایای روح‌القدس به همه داده می‌شود و نه فقط به مردان. و در اول قرنتیان ۱۱: ۵، پولس در مورد زنانی سخن می‌گوید که در جلسات کلیسایی قرنتس نبوت می‌کردند. هنگامی که پولس رسول می‌گوید که زنانی که در جلسات کلیسایی دعا و نبوت می‌کنند، باید پوشش بر سر خود داشته باشند، از کلام او به روشنی می‌توان نتیجه گرفت که برای زنان دعا کردن و نبوت نمودن در جلسات کلیسایی امری پذیرفته شده بود. پولس رسول می‌گوید که همه باید در جلسات کلیسایی شرکت کرده و سهمی داشته باشند (اول قرنتیان ۱۴: ۲۶)؛ این سخن یقینا شامل حال زنان نیز می‌شود.
زنان به عنوان شماس و همکار
بسیاری بر این عقیده اند که زنان می‌توانند در کلیسا خدمت شماسی انجام دهند. در اول تیموتائوس ۳: ۸-۱۳، پولس رسول در مورد مردان و شوهران سخن می‌گوید. آیه ۱۱ نیز به زنان اشاره می‌کند. در آیه ۱۱ زنانی که مورد اشاره می‌باشند، احتمالا یا «همسران» شماسان هستند یا «شماسان زن» و دقیقا مشخص نیست پولس رسول به کدام یک اشاره دارد. از رومیان ۱۶: ۱ چنین می‌فهمیم که پولس رسول زنی به نام فیبی را تحسین کرده، او را شماس یا خادمه می‌خواند (در ترجمه فارسی این واژه «خادمه» ترجمه شده است، اما در یونانی این واژه همان واژۀ شماس است). در رومیان ۱۶: ۳، ۶، ۱۲ و فیلیپیان ۴: ۲-۳، پولس به همکاران دیگری اشاره می‌کند که زن هستند. نام پرسکلا و شوهرش اکیلا همیشه در کنار یکدیگر ذکر می‌شود و به نظر می‌رسد که آنان هر دو خدمت تعلیمی داشتند (اعمال ۱۸: ۱۸، ۲۶). علاوه بر این، بسیاری از علمای مسیحی اعتقاد دارند که در رومیان ۱۶: ۷، نام «یونیاس» به یک زن اشاره دارد (این نام یونانی، هم می‌تواند مونث باشد و هم مذکر). اگر این نام به یک زن اشاره داشته باشد، آنگاه پولس یک زن را رسول می‌خواند.
رهبران زن
حتی اگر هم زنان در خدمت شماسی مشغول باشند، سوالی که همچنان باقی می‌ماند، این است که آیا ایشان می‌توانند در مقام شبان، کلیسایی را رهبری کنند؟ کتاب مقدس پاسخ صریحی به این سوال نمی‌دهد. در نتیجه امروزه کلیساهای مختلف در این مورد از سنن متفاوتی پیروی می‌کنند. بسیاری از مسیحیان به اول قرنتیان ۱۴: ۳۳-۳۵ و اول تیموتائوس ۲: ۱۱-۱۵ استناد می‌کنند که در آنها گفته شده که زنان باید خاموش باشند و اجازه ندارند تعلیم دهند و بر شوهرشان مسلط باشند. این آیات به روشنی در این مورد سخن می‌گویند؛ لذا در بسیاری از کلیساها، زنان تنها اجازه دارند به کودکان و زنان دیگر تعلیم دهند، اما حق ندارند به مردان تعلیم دهند. تقریبا تمامی این کلیساها به زنان اجازه می‌دهند که در جلسات کلیسایی دعا کنند یا شهادت دهند؛ اکثر آنها نیز به زنان میسیونر اجازه می‌دهند تا در کلیساهای تازه تاسیس شده به مردان تعلیم دهند و برای ایشان موعظه کنند.
گروه دیگری از مسیحیان، این آیات را به شکل دیگری تفسیر می‌کنند. آنان خاطر نشان می‌سازند که درست است که پولس رسول به قرنتیان می‌گوید که زنان باید خاموش باشند؛ اما در همان رساله به ایشان می‌نویسد که زنان به هنگام دعا و نبوت کردن، باید سر خود را بپوشانند (اول قرنتیان ۱۱: ۵). بنابراین، این مسیحیان بر این عقیده اند که معنی اول قرنتیان ۱۴: ۳۴-۳۵ نمی‌تواند سکوت و خاموشی کامل زنان باشد، بلکه منظور پولس این است در طول جلسات زنان نباید نظم جلسه را برهم بزنند یا با صدای بلند سخن بگویند. این احتمال وجود دارد که در زمان پولس، بسیاری از زنان عادت داشتند درست در وسط جلسات از شوهرانشان سوال کرده، یا ایشان را صدا کنند.
به همین شکل، مسیحیان پیرو این نظریه، در مورد اول تیموتائوس ۲: ۱۱-۱۵ معتقدند که پولس به تیموتائوس می‌گوید که زنان تعلیم نیافته نباید بر مردان مسلط باشند، بلکه باید مطیع بوده، تعلیم گیرند. این گروه بر این عقیده اند که کلیسا می‌تواند تصمیم بگیرد که به زنی که تعلیم یافته و معلم خوبی است، اقتدار تعلیم دادن بدهد. دبوره در کتاب داوران، نمونه‌ای از یک زن نبی است که طبق ارادۀ خدا یهودیان را رهبری کرد (داوران ۴: ۴).
گروه سومی از مسیحیان نیز هستند که بر این عقیده اند که سخنان پولس صرفا خطاب به تیموتائوس و قرنتیان و کلیساهای افسس در قرن اول نوشته شده اند. آنان بر این عقیده اند که پولس هرگز این هدف را در ذهن نداشت که این اصول در کلیساهای عصر حاضر که فرهنگی متفاوت با عصر او دارند، به کار گرفته شوند. این گروه اشاره می‌کنند به اینکه پولس برده‌ای را نزد اربابش پس فرستاد. پولس یقینا با انجام این کار، برده داری را تایید نمی‌کند، بلکه برعکس از نوع برخورد و محتوای کلامش می‌توان نتیجه گرفت که او از فلیمون انتظار دارد که برده‌اش را آزاد کند (فلیمون ۱۷-۲۱). پولس به همه سفارش می‌کند که همدیگر را در خدا ترسی اطاعت کنند؛ فقط زنان نیستند که باید عمل اطاعت را به جا آورند (افسسیان ۵: ۲۱). این مسیحیان خاطر نشان می‌سازند که عیسی موانع فرهنگی را درهم شکست و برای همه آزادی به ارمغان آورد. از نظر آنان، در جوامعی که قبلا به زنان آزای داده شده است، بی ایمانان با دیدن رهبران زن در کلیسا لغزش نخواهند خورد. بنابراین، این مسیحیان اعتقاد دارند که در کلیسا نیز باید به زنان نقش رهبری داده شود.
از آیات کتاب مقدس که به آنها اشاره شد، معلوم می‌شود که موضوع آنقدرها هم که در ابتدا به نظر می‌رسد، ساده نیست. در این مورد، هر دیدگاهی که داشته باشیم، نباید اجازه دهیم که سنت کلیسایی مان، ما را از خواهران و برادرانمان که ممکن است پیرو سنت دیگر باشند، جدا سازد. هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی، و نه غلام و نه آزاد، و نه مرد و نه زن، زیرا که همۀ شما در مسیح عیسی یک می‌باشید (غلاطیان ۳: ۲۸).

۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه

مزمور نود و دوم


مزمور نود و دوم
ستایش و سپاسگزاری
(مزمور و سرودی برای روز سَبَت)
1خداوند را سپاس گفتن نیکوست و نام تو را ای خداوند متعال، ستایش کردن. 2سحرگاهان رحمت تو را بیان کردن نیکوست و شامگاهان وفاداری تو را. 3با نوای چنگ ده تار و رباب سرود ستایش تو را می خوانیم، 4زیرا که ای خداوند، مرا به کارهای خودت شادمان ساخته ای، به سبب اعمال دستهای تو خوشی می کنم. 5ای خداوند، کارهای تو چه شگفت انگیز است و فکرهای تو بی نهایت عمیق. 6شخص بی فهم این را نمی داند و جاهل از درک آن عاجز است. 7اگرچه شریران مثل علف می رویند و همۀ بدکاران سعادتمند می شوند، اما سرانجام برای همیشه از بین می روند. 8لیکن تو ای خداوند، در جایگاه آسمانی خود تا به ابد باقی هستی. 9دشمنان تو ای خداوند، بلی، دشمنان تو هلاک می گردند و تمام بدکاران پراگنده می شوند.
10تو شاخ قوّت مرا مثل شاخ گاو وحشی برافراشته ای و به روغن تازه مسح شده ام. 11با چشمان خود شکست دشمنانم را می بینم و به گوش خود فریاد بدخواهانم را که با من مقاومت می کنند می شنوم.
12شخص عادل مثل درخت خرما با ثمر خواهد شد و مانند سرو لبنان نمو خواهد کرد. 13آنانی که در خانۀ خداوند غرس شده اند، در پیشگاه خدای ما خواهند شگفت. 14ایشان در زمان پیری نیز ثمر آورده و تازه و سبز خواهند بود. 15به این ترتیب اعلام می کنند که خداوند راست است. او صخرۀ من است و در وی هیچ بی انصافی نیست.

بخشش در کتاب مقدس

بخشش در کتاب‌مقدس ریشه در ذات خدا دارد. عفو گناهکار و به‌یاد نیاوردن خطایای او، از قلب خدای فیاضی ساطع می‌گردد که مشتاقانه در پی اِعطای فرصتی دوباره به شخصِ خاطی است. از آنجا که خدای کتاب‌مقدس خدایی قدوس است، نمی‌تواند عدالت را زیر پا بگذارد و به‌یکباره گناه را ببخشد. این خدا در عهدعتیق به‌خاطر فیض و کَرَمِ خود، حیوانات قربانی را به‌جای جانِ خود شخص می‌پذیرفت. اما این فیض و کرمِ خدا در بخشش گناهان، در عهدجدید به اوج می‌رسد و خودِ خدا در وجودِ مسیح قربانیِ کاملِ گناه بشر می‌گردد. بدین ترتیب پایه و اساسِ بخشش در مسیحیت، بر واقعه‌ای ملموس و تاریخی استوار است.

خدایی که کتاب‌مقدس معرفی می‌کند، خدای عبوسی نیست که با اکراه و از سرِ ناچاری از گناهِ مخلوق خویش چشم‌پوشی ‌کند. او از خطایای انسان به‌عنوان بهانه‌ای استفاده نمی‌کند تا با به مجازات رساندن او، به‌اصطلاح درسِ عبرتی به مخلوق خود داده باشد. بلکه خدای کتاب‌مقدس حتی آنگاه که قومش از او نافرمانی می‌کنند و در برابر او می‌ایستند، باز لطف و رحمتِ خود را از آنان دریغ نمی‌دارد (نحمیا ۹:‏۱۷؛ دانیال ۹:‏۹). کتاب‌مقدس قاطعانه خدا را شخصیتی رحیم و رئوف معرفی می‌کند (خروج ۳۴:‏۶). خدایی که وقتی می‌بخشد، دیگر خطا و گناه را به‌یاد نمی‌آورد (مزمور ۱۰۳:‏۱۲؛ اشعیا ۳۸:‏۱۷، ۴۳:‏۲۵، ارمیا ۳۱:‏۳۴؛ میکا ۷:‏۱۹). اما بخشش در کتاب‌مقدس همواره فرایندی متقابل و دوجانبه است. برای برخوردار شدن از این بخشش باید قلبی نیازمند داشت. بخشش خدا گرچه کامل است، اما بدون واکنش مناسب از جانب شخص خاطی و ابراز نیاز او برای دریافت چنین بخششی، بی‌تأثیر خواهد بود. دیگر آنکه کسی که بخشش الهی را تجربه می‌کند، ‌باید او نیز دیگران را ببخشد (کولسیان ۳:‏۱۳ ؛ متی ۱۸:‏۲۳-۳۵). در واقع اگر روحیۀ بخشش بر رفتار و روابط فرد مسیحی حاکم نیست، باید جداً در رابطه خود با خدا تجدیدنظر کند (لوقا ۶:‏۳۷). به همین خاطر است که عیسی مسیح وقتی می‌خواهد طرز دعا کردن را به ما یاد دهد، از ما می‌خواهد به‌هنگام طلب بخشش از پدر آسمانی‌مان، خطاب به او اینطور دعا کنیم: «قرض‌های ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضدارانِ خود را می‌بخشیم...» (دعای ربانی، متی ۶:‏۱۲).

ده فرمان در کتاب مقدس

سوال: ده فرمان کدامند؟

جواب: ده فرمان ده قانون در کتاب مقدس هستند که خدا به ملت اسرائیل بعد از مدت کوتاهی از خروج از مصر داد. ده فرمان در واقع خلاصه ای از 613 فرمان در قوانین عهد عتیق است. اولین چهار فرمان در رابطه با خداست. آخرین شش فرمان در رابطه با رابطه با یکدیگر است. ده فرمان در کتاب خروج 20: 1-17 و تثنیه 5: 6-21 در کتاب مقدس به ثبت رسیده است.

1) "تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد" این فرمان مخالف پرستش هر خدایی بغیر از خدای حقیقیست و همة خدایان دیگر خدایان دروغین هستند.

2) "هیچگونه بتی بشکل حیوان یا پرنده یا ماهی برای خود درست نکن. دربرابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نکن، زیرا من که خداوند، خدای تو می باشم، خدای غیوری هستم و کسانی که با من دشمنی کنند مجازات می کنم. این مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نیز می گردد. اما بر کسانی که مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پیروی کنند، تا هزار پشت رحمت می کنم" این فرمان مخالف ساختن بت و ساختن نمادی دیدنی از خداست. ما نمی توانیم تصویری را خلق کنیم که خدا را بطور دقیق بتصویر در بیاورد. درست کردن بتی که نماد خدا باشد مثل پرستش خدایان دروغین است.

3) "از نام من که خداوند، خدای تو هستم سوء استفاده نکن. اگر نام مرا با بی احترامی به زبان بیاوری یا به آن قسم دروغ بخوری، تو را مجازات می کنم." این فرمان مخالف این است که اسم خدا را بیهوده ببریم. ما نباید اسم خدا را سبک کنیم. ما باید به اسم خدا احترام بگذاریم و بطرق مختلف اسم او را جلال دهیم.

4) "روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته شش روز کار کن، ولی در روز هفتم که سبت خداوند است هیچ کار نکن، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه مهمانانت و نه چهارپایانت. چون خداوند در شش روز، آسمان و زمین و هر چه را که در آنهاست آفرید و روز هفتم دست از کار کشید. پس او روز سبت را مبارک خواند و آن را روز استراحت تعیین نمود." این فرمانیست که در مورد سبت (شنبه، آخرین روز هفته) بعنوان روز مخصوص خداوند است.

5) "پدر و مادرت را احترام کن تا در سرزمینی که خداوند، خدای تو به تو خواهد بخشید، عمر طولانی داشته باشی " این فرمانیست که همیشه باید با والدین با احترام رفتار کرد.

6) "قتل نکن" این فرمانیست مخالف قتل عمد انسانی دیگر.

7) "زنا نکن" این فرمانیست مخالف داشتن رابطة جنسی با کسی غیر از با همسر خود.

8) "دزدی نکن" این فرمانیست مخالف قصب کردن هر چیزیکه صاحب آن کس دیگریست.

9) "دروغ نگو" این فرمانیست که مخالف شهادت دادن به دروغ است. درواقع این فرمان برخلاف دروغگوییست.

10) "چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. به فکر تصاحب غلام و کنیز، گاو و الاغ، و اموال همسایه ات نباش." این فرمانیست برخلاف طمع کردن به آنچیزی که مالک آن شخص دیگریست. طمع می تواند به شکستن یکی از فرمانهای بالا بینجامد، یعنی قتل، زنا، و دزدی. اگر انجام کاری اشتباه است، اشتیاق به انجام آن هم اشتباه است.

خیلی از مردم به اشتباه به ده فرمان بعنوان یک سری قانون نگاه می کنند که اگر آنها را دنبال کنند، بعد از مرگ ورود آنها را به بهشت تضمین می کند. بر عکس، منظور از ده فرمان این است که مردم متوجه شوند که نمی توانند قانون را کاملا رعایت کنند (رومیان 7: 7-11)، و در نتیجه به فیض و رحمت خدا نیاز دارند. برخلاف ادعای مرد ثروتمند جوان در متی 19: 16، هیچکس نمی تواند کاملا از ده فرمان اطاعت کند(جامعه 7: 20). ده فرمان نشان می دهد که ما همه گناه کرده ایم (رومیان 3: 23) و به رحمت و فیض خدا که تنها از طریق ایمان به عیسی مسیح امکان پذیر است نیاز مندیم.

۱۳۹۴ آبان ۲۵, دوشنبه

من چگونه میتوانم ارادۀ خداوند را برای زندگیم درک نمایم؟


برای درک ارادۀ خداوند در رابطه با موقعیت پیش آمده، دو نکته کلیدی وجود دارند: 1) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، کاری نباشد که کلام خدا آنرا منع نموده باشد. 2) مطمئن شوید که آنچه از خدا سئوال میکنید یا قصد انجام آن را دارید، منجر به جلال خداوند و رشد روحانی شما خواهد شد. حال اگر این دو امر مصداق دارند و خداوند هنوز پاسخ درخواست شما را نداده است، احتمالاً خواستۀ شما در ارادۀ او نیست و یا اینکه شما باید بیشتر انتظار بکشید. بعضی اوقات درک نقشۀ الهی کار دشواری است. مردم میخواهند که خداوند به شکلی واضح به آنها بگوید که چه کار کنند، کجا کار کنند، کجا زندگی کنند، با چه کسی ازدواج کنند و ... رومیان 12: 2 به ما میگوید که "همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادۀ نیکوی پسندیده کامل خدا چیست".

خداوند به ندرت اطلاعاتی مشخص و کامل به ما میدهد. او به ما حق انتخاب داده است. تنها وقتی با انتخاب ما مخالف است که بر مبنای گناه و برخلاف ارادهاش باشد. خداوند میخواهد که تصمیمات ما بر وفق ارادهاش باشند. پس چگونه خواهید فهمید که ارادۀ او چیست؟ اگر تقرّب جسته با او قدم بردارید و حقیقتاً ارادۀ او را برای زندگیتان طلب نمایید، او ارادۀ خود را در قلبتان خواهد نهاد. کلید مسئله این است که ارادۀ او را بر ارادۀ خود ترجیح دهید. "در خداوند تمتع ببر، پس مسئلت دل تو را به تو خواهد داد" ( مزمور 37: 4). اگرتصمیم تو بر علیه معیار کلام خدا نیست و به لحاظ روحانی تو را نفع خواهد بخشید، کلام خدا این اجازه را به تو میدهد و میتوانی آنچه را در دل نهادهای عمل نمایی.

۱۳۹۴ آبان ۲۲, جمعه

موعظه بر فراز کوه ( زیباترین بخش کتاب مقدس)

خوشا به حال فقیران در روح
زیرا پادشاهی آسمان در آن ایشان است
خوشا به حال ماتمیان زیرا آنان تسلی خواهند یافت
خوشا به حال نرم خویان زیرا آنان زمین را به میراث خواهند برد
خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت زیرا آنان سیر خواهند شد
خوشا به حال رحیمان زیرا برآنان رحم خواهند دید
خوشا به حال صلح جویان زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد.
خوشا به حال آنان که در راه پارسایی آزار می بینند.
زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان است.

متی 7

بخواهید که به شما داده خواهد شد ، بجویید که خواهید یافت. ، بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد زیرا هر که بخواهد به دست آورد و هر که بجوید یابد و هر که بکوبد در به رویش گشوده شود .

چرا خدا به ما چهار انجیل داد؟

 چرا خدا به ما چهار انجیل داد؟
 در اینجا چند دلیل برای اینکه چرا خدا به جای یک انجیل، چهار انجیل داده مطرح شده است:

1) برای اینکه تصویر کاملتری از مسیح ارائه دهد. در حالیکه تمام کتاب مقدس الهام خداست (دوم تیموتائوس 16:3)، اما خدا از نویسندگان بشری با پیش زمینه ها و شخصیتهای متفاوت استفاده کرده تا مقاصدش را از طریق نوشته هایشان محقق کند. هر یک از نویسندگان اناجیل در پسِ انجیل خود هدف متمایزی را داشته اند و در اجرای مقاصد خود، هریک بر جنبه های متفاوتی از شخصیت و خدمت عیسی مسیح تاکید کردند.

متی برای مخاطب عبرانی می نوشت، و یکی از مقاصدش این بود که از نسب نامه ی عیسی و تحقق نبوتهای عهد عتیق نشان دهد که او همان مسیحایی بود که از قدیم انتظارش کشیده می شد، و از اینرو می بایست به او ایمان داشت. تاکید متی این است که عیسی، "پادشاه موعود"، و "پسر داود" است که تا ابد بر تخت سلطنت اسراییل خواهد نشست.

مرقس، پسرعموی برنابا (کولسیان 10:4)، شاهد عینی رویدادهای زندگی عیسی و همچنین دوست پطرس رسول بود. مرقس برای مخاطبان غیر یهودی نوشت چرا که چیزهایی را که برای خوانندگان یهودی مهم بوده (نسب نامه ها، مجادله عیسی با رهبران یهودی زمان او، ارجاعات مکرر به عهد عتیق و ...) را در انجیل خود نیاورد. مرقس بر مسیح به عنوان خادم رنج دیده تاکید می کند، کسی که نيامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهاي رهايي به عوض بسياري بدهد (مرقس 45:10).

لوقا، "پزشک محبوب" (کولسیان 14:4)، مبشر، و همنشین پولس رسول، هم انجیل لوقا و هم اعمال رسولان را نوشت. لوقا تنها نویسنده غیر یهودی عهد جدید است. او مدتهاست که به عنوان یک تاریخ دان سخت کوش و ماهر توسط آنانیکه از نوشته هایش در مطالعات تاریخی و نسب نامه ای استفاده می کنند، پذیرفته شده است. به عنوان یک تاریخ نویس، او بیان می دارد که این تمایل اوست که امور زندگی مسیح را بر پایه گزارشات شاهدان عینی به ترتیب تالیف کند (لوقا 1:1-4). از آنجاییکه او به طور خاص خطاب به تئوفیلوس نوشته است، که ظاهراً از مقامات غیر یهودی بوده، انجیل او با ذهنیت یک مخاطب غیر یهودی نوشته شد، و گرایش او این است که نشان دهد که ایمان مسیحی بر مبنای رویدادهای قابل اعتماد و قابل تایید است. لوقا اغلب به مسیح به عنوان "پسر انسان" اشاره می کند و بر انسانیت او تاکید می کند، و جزئیات بسیاری را که در سایر اناجیل یافت نمی شود، به اشتراک می گذارد.

انجیل یوحنا، که توسط یوحنای رسول نوشته شده، متمایز از سه انجیل دیگر است و شامل محتوای الهیاتی بیشتری درباره شخص مسیح و مفهوم ایمان است. متی، مرقس و لوقا، به دلیل سبکهای مشابه شان و گزارش خلاصه ای از زندگی مسیح، به عنوان "اناجیل هم نظر" تلقی می شوند. انجیل یوحنا با تولد یا خدمت زمینی عیسی آغاز نمی شود بلکه پیش از آنکه او انسان شود، با فعالیت و شخصیت پسر خدا آغاز می شود (یوحنا 14:1). انجیل یوحنا بر الوهیت مسیح تاکید می کند، همانطور که در استفاده از عباراتی نظیر «کلام، خدا بود» (یوحنا 1:1)، «منجی جهان» (یوحنا 42:4)، «پسر خدا» (بارها بکار گرفته شده)، و «خداوند و ... خدا» (یوحنا 28:20) دیده می شود. عیسی در انجیل یوحنا الوهیتش را با عبارات متعدد «من هستم» تصدیق می کند؛ قابل ملاحظه ترین در میان این اظهارات مربوط به یوحنا 58:8 است که می گوید «پیش از آنکه ابراهیم باشد، من هستم» (مقایسه کنید با خروج 13:3-14). اما یوحنا بر حقیقت انسانیت عیسی نیز تاکید می کند و تمایل دارد که اشتباه بدعت مذهبی آن زمان یعنی ناستیکی را نشان دهد که بر انسانیت مسیح ایمان نداشتند. انجیل یوحنا هدف کلی نگارشش را مشخصاً بیان داشته است: «عيسي آيات بسيارِ ديگر در حضور شاگردان به‌‌ظهور رسانيد که در اين کتاب نوشته نشده است. امّا اينها نوشته شد تا ايمان آوريد که عيسي همان مسيح، پسر خداست، و تا با اين ايمان، در نام او حيات داشته باشيد.»

بنابراین، با در دست داشتن چهار گزارش متمایز اما به یک اندازه صحیح از مسیح، جنبه های مختلف شخصیتی و خدمتش آشکار می شود. این چهار گزارش مثل نخهایی با رنگهای مختلف است که در یک پرده نقش دار در کنار یکدیگر بافته شده است تا تصویر کاملتری از این شخص که در ورای توصیف است را شکل بدهد. و از آنجاییکه ما هرگز همه چیز را درباره عیسی مسیح نخواهیم فهمید (یوحنا 30:20)، از طریق چهار انجیل می توانیم به اندازه کافی بدانیم و درک کنیم که او کیست و برای ما چه کرده است تا اینکه از طریق ایمان به او حیات داشته باشیم.

2) تا ما را قادر سازد که به طور عینی صداقت گزارشاتشان را وارسی کنیم. کتاب مقدس، از اولین دوران، بیان می کند که دادرسی در یک دادگاه قانون تنها با شهادت یک شاهد عینی بر ضد یک شخص انجام نخواهد گرفت، مگر با شهادت حداقل دو یا سه نفر (تثنیه 15:19). با توجه به این موضوع، گزارشات مختلف از شخصیت و خدمات زمینی عیسی مسیح ما را قادر می سازد که صحت اطلاعاتی را که درباره او داریم، ارزیابی بکنیم.

سیمون گرینلیف، مقام صلاحیت دار مشهور و شناخته شده در حوزه مدارک قابل قبول در یک دادگاه، چهار انجیل را از نقطه نظر قانونی مورد بررسی قرار داد. او متذکر شد که نوع گزارشات شهودی که در چهار انجیل داده شده – گزارشاتی که هم رای هستند، اما هر نویسنده خواسته که جزئیاتی را برای تفاوت داشتن با یکدیگر حذف یا اضافه کند – نوعی از منابع قابل اعتماد و مستقل هستند که در یک دادگاه قانون به عنوان شواهد قوی مورد پذیرش قرار می گیرند. اگر اناجیل شامل دقیقاً اطلاعات یکسان با جزئیات یکسان می شدند، و از یک چشم انداز نوشته می شدند، این نشانگر تبانی می شد، به عبارت دیگر در یک زمانی نویسندگان پیشاپیش با هم جمع شده اند که داستانهای خود را راست و ریست کنند تا نوشته هایشان به نظر معتبر بیایند. اختلافات بین اناجیل، حتی تناقضات ظاهری، جزئیات در بررسی اولیه دال بر طبیعت مستقل هر کدام از نوشته هاست. از اینرو، طبیعت مستقل گزارشات چهار انجیل، که در اطلاعاتشان هم رای، اما در چشم انداز، مقدار جزئیات، و اینکه کدام رویداد ثبت شده است، تفاوت دارند، نشان می دهد که ثبتی را که ما از زندگی و خدمت مسیح در اناجیل داریم واقعی و قابل اعتماد است.

3) تا جویندگان سخت کوش را پاداش دهد. با مطالعه ی تکی هر انجیل چیزهای بسیاری بدست می آید، اما با مقایسه و در مقابل هم قرار دادن گزارشات متفاوت رویدادهای خاص از خدمت عیسی، چیزهای حتی بیشتری بدست می آید. به طور مثال، در متی 14 گزارش خوراک دادن به 5000 تن و راه رفتن عیسی روی آب داده شده است. در متی 22:14 گفته شده که «عيسي بي‌درنگ شاگردان را بر‌آن داشت تا در آن حال که او مردم را مرخص مي‌کرد، سوار قايق شوند و پيش از او به آن سوي دريا بروند.» کسی ممکن است بپرسد که چرا عیسی چنین کاری را انجام داد؟ در گزارش متی هیچ دلیل آشکاری ذکر نشده است. اما وقتی که آن را با گزارش مرقس در فصل 6 ترکیب می کنیم، می بینیم که هنگامی که عیسی شاگردان را دو به دو اعزام کرده بود و بدیشان اقتدار بخشیده بود که دیوها را اخراج کنند و مردم را شفا دهند، آنان از این ماموریت برگشته بودند. اما آنان با خودبینی برگشتند و جایگاه خود را فراموش کردند و اکنون آماده شدند تا حتی به او دستورالعمل ارائه دهند (متی 15:14). بنابراین، در مرخص کردن آنان هنگام غروب که به آنسوی دریای جلیل بروند، او دو چیز را بدیشان آشکار می سازد. از آنجاییکه آنان به خاطر خودبینی شان تا ساعات اولیه صبح گرفتار طوفان و امواج شدند، متوجه دو چیز شدند: 1) با توانایی شخصی شان هیچ چیزی را نمی توانند برای خدا بدست آورند و 2) هیچ چیز غیر ممکن نیست، اگر او را صدا بزنند و در وابستگی به قدرت او زندگی کنند. قسمتهای بسیاری از کلام وجود دارد که شبیه به "جواهرات" هستند که توسط دانش آموز سخت کوش کلام خدا می تواند پیدا شود، یعنی کسی که برای مقایسه متون کتاب مقدس با هم، وقت می گذارند.

اهمیت شام خداوند/ عشاء ربانی مسیحیان چیست؟

 اهمیت شام خداوند/ عشاء ربانی مسیحیان چیست؟

 مطالعه دربارة عشاء ربانی تجربه ایست که بعلت عمق مطلب جان را تکان می دهد. در عید قدیمی فصح و غروب مرگش بود که عیسی غذای دسته جمعی مهمی ترتیب داد که ما تا به امروز آنرا انجام می دهیم. این قسمت مهمی از پرستش مسیحیان است. این ما را بیاد مرگ خداوندمان و قیام او می اندازد و اینکه منتظر بازگشت پر جلالش در آینده باشیم.

عید فصح مقدسترین عید سال دینی یهودیان بود. این عید بلای آخر در مصر را بیاد آنها می آورد که نخست زادة مصریان مردند و اسرائیلیان بعلت خون بره ای که به چهار چوب در هایشان پاشیده بودند زنده ماندند. بعد بره را پختند و با نان فطیر خوردند. فرمان خدا این بود که این عید نسل اندر نسل برگزار شود. این داستان در کتاب خروج 12 نوشته شده است.

در ضمن شام آخر- عید فصح – عیسی نان را گرفت و خدا را شکر کرد. در حالیکه نان را پاره می کرد و به شاگردان می داد، گفت، "این است جسد من که برای شما داده می شود. اینرا بیاد من بجا آرید و همچنین بعد از شام پیاله را گرفت و گفت این پیالة عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته می شود" (لوقا 22 : 19-21). او عید را با یک سرود خاتمه داد (متی 26 :30)، و شب به کوه زیتون رفتند. در آنجا بود که همانطور که نبوت شده بود یهودا به عیسی خیانت کرد. روز بعد او مصلوب شد.

موضوع عشاء ربانی در اناجیل آمده است (متی 26: 26-29 ، مرقس 14 : 17-25 ، لوقا 22: 7-22 و یوحنا 13 : 21-30). پولس رسول در مورد عشاء ربانی در 1 قرنتیان 11: 23-29 نوشته است. پولس عبارتی گفته است که در اناجیل نوشته نشده است: "پس هر که بطور ناشایسته نانرا بخورد و پیالة خداوند را بنوشد مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود. اما هر شخص خود را امتحان کند و بدینطور از آن نان بخورد و از آن پیاله بنوشد. زیرا هر که می خورد و می نوشد فتوای خود را می خورد و می نوشد اگر بدن خداوند را تمییز نمیکند" (1 قرنتیان 11: 27-29). ممکن است ما بپرسیم منظور از "بطور ناشایسته" در نان و پیاله شریک شدن یعنی چه. ممکن است معنی آن این باشد که معنی واقعی نان و پیاله از بین برود و بهای سنگینی که نجات دهندة ما برای نجات ما پرداخت فراموش شود. و یا ممکن است معنی آن این باشد که مراسم مراسمی مرده و تشریفاتی بشود و یا اشخاص با گناه اعتراف نشده به شام خداوند نزدیک شوند. برای انجام دستور عمل پولس، قبل از اینکه نان بخوریم و از پیاله بنوشیم، باید خودمان را تفتیش کنیم.

عبارت دیگری که پولس گفت و در اناجیل نیست این است که "زیرا هر گاه این نانرا بخورید و این پیاله را بنوشید موت خداوند را ظاهر می نمایید تا هنگامیکه باز آید" (1 قرنتیان 11 : 26). این به دوران انجام مراسم زمان مشخصی می دهد – تا بازگشت خداوند. از این عبارات مختصر یاد می گیریم که چطور عیسی دو عنصر ضعیف را بعنوان سمبل بدن و خونش انتخاب کرد و از آنها بعنوان نشانه ای از مرگش استفاده کرد. این نشانه یک مرمر کنده کاری شده و یا قالب برنجی نبود، بلکه نان بود و شراب.

او اعلام کرد که نان سمبل بدن اوست که شکسته می شود. استخوان شکسته ای در کار نبود، اما بدن او آنقدر شکنجه شده بود که بسختی قابل تشخیص بود (مزمور 22 : 12-17، اشعیاء 53 : 4-7). شراب سمبل خون اوست، نشانة مرگ وحشتناکی که باید بزودی تجربه می کرد. او، پسر کامل خدا، نبوتهای بیشماری را که در عهد عتیق دربارة نجات دهنده پیشگویی شده بود تکمیل کرد (پیدایش 3 : 15، مزمور 22 ، اشعیاء 53). وقتی او گفت، "این را بیادگاری من انجام دهید،" منظورش این بود که این رسم باید در آینده هم ادامه پیدا کند. بعلاوه منظورش این بود که عید فصح، که باید یک بره قربانی می شد و سمبل قربانی شدن برة خدا بود که گناه جهان را بر می دارد، در شام خداوند تکمیل شد. عهد جدید جای عهد عتیق را گرفت وقتیکه مسیح، برة عید فصح (1 قرنتیان 5 :7)، قربانی شد (عبرانیان 8: 8-13). دیگر به مراسم قربانی احتیاجی نبود (عبرانیان 9: 25-28). شام خداوند/عشاء ربانی مسیحیان یک یادآوریست از آنچه مسیح برای ما انجام داد و جشنیست برای آنچه ما در نتیجة قربانی او دریافت می کنیم. 

: میوه ی روح القدس چیست؟

: میوه ی روح القدس چیست؟

جواب: غلاطیان۲۳:۵-۲۲ به ما می گوید: " امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری،فروتنی و خویشتنداری است. " میوه ی روح القدس اثر حضور او در زندگی یک مسیحی است. کتاب مقدس روشن می سازد که همه ی افراد در لحظه‌ای که به عیسی مسیح معتقد می شوند روح القدس را دریافت می کنند (رومیان۹:۸؛ اول قرنتیان ۱۳:۱۲؛ افسسیان ۱۴:۱-۱۳). یکی از اهداف اولیه ی ورود روح القدس به زندگی یک مسیحی ، تغییرآن زندگی است. این کار روح القدس است که ما را با تصویر مسیح مطابقت دهد، و ما را بیشتر شبیه او سازد.

میوه ی روح القدس در تقابل مستقیم با اعمال طبیعت نفسانی در غلاطیان ۲۱:۵-۱۹ است : " اعمال نفس روشن است: بی‌عفتی، ناپاکی، و هرزگی؛بت‌پرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزه‌ جویی، رشک، خشم؛ جاه‌ طلبی، نفاق، دسته‌بندی،حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز می‌گویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به‌میراث نخواهند برد. " این عبارات همه ی مردم، ازطبقات مختلف ، هنگامی که مسیح را نمی شناسند و در نتیجه تحت تاثیر روح القدس نیستند را توصیف می کند. طبیعت نفسانی ما انواع خاصی از میوه را که منعکس کننده طبیعت ماست تولید می کند، و روح القدس انواع میوه را که منعکس کننده ماهیت اوست تولید می کند.

زندگی مسیحی نبرد طبیعت نفسانی در برابر طبیعت جدید داده شده توسط مسیح است (دوم قرنتیان ۱۷:۵ ).به عنوان انسان هبوط کرده ما هنوز در بدنی که خواهان چیزهای گناه آلوده است اسیریم (رومیان ۲۵:۷-۱۴). به عنوان مسیحیان، ما روح القدس را درون خود داریم که میوه ی خود را در ما تولید می کند و قدرت او در دسترس ماست تا بر اعمال طبیعت نفسانی فائق بیاییم ( دوم قرنتیان ۱۷:۵، فیلیپیان ۱۳:۴). یک مسیحی هرگز به طور کامل در به بار آوردن همیشگی میوه ی روح القدس پیروز نخواهد بود.هر چند، این یکی از اهداف اصلی زندگی مسیحی است، به تدریج اجازه می دهیم که روح القدس به تولید بیشتر و بیشتر میوه های خود در زندگی ما بپردازد و اجازه می دهیم تا روح القدس خواسته های نفسانی را به تسخیر در آورد. خداوند می‌خواهد که زندگی ما نمایانگر میوه ی روح باشد و این با کمک روح القدس، امکان پذیراست.

۱۳۹۴ آبان ۱۹, سه‌شنبه

تولد عیسی مسیح

تولّد عیسی مسیح
تا اینکه سر انجام وعدۀ عظیم خدا به وقوع پیوست. نوری عظیم در تاریکی درخشید.پادشاهی متولّد شد که پادشاهی او ابدی می باشد. کاهنی متولد شد که برای ما یک بار برای همیشه باید قربانی گناه را می گذراند. گناهانی که قرنها بر روی دوشِ بشریّت سنگینی می کرد. و نتایج آن دامنگیر همه خلقت شده بود. خلقتی که در دردی همچون درد زایمان به خود می پیچید. محبت عظیم خدا و کلام نجات بخش او جسم پوشیدیوحنا 1:1 .

این است داستان نجات دهنده ما،عیسی مسیح.بعد از ملاقات فرشته خداوند با مریم و مژده ظهور منجی از طریق وی سرانجام نجات دهنده چشم به جهانِ تاریک گشود. جهانی که تاریخ آن دستخوش تولد عیسی مسیح شد. خدا در جسم انسانی خود را آشکار کرد. کولسیان 2 :9« زیرا الوهیّت به طور كامل در مسیح مجسم شد» از آنجایی که انسان در اثر گناه شناخت خود را از خدا از دست داده بود. خدا در جسم انسانی یا( فرا باشنده ) در بُعد تاریخ ظاهر شد تا انسان درک درستی از خالق خود داشته باشد و بتواند راه گم شده خود را پیدا کند. عیسی مسیح فرمود هر کس مرا دیده پدر را دیده و هر کس به من ایمان آورد به فرستنده من ایمان آورده است. یوحنا 9:14-11 .

مرقس 12

ما مسیحیان از آزادی کامل برخوردار می باشیم، ولی بایستی مطابق یک اصل مهم زندگی کنیم، نام این اصل، قانون محبت می باشد (مرقس ۱۲: ۲۹-۳۱؛ یوحنا ۱۳: ۳۴-۳۵). ما آزادیم که یکدیگر را در محبت خدمت کنیم. ما آزادیم که در محبت، از سخنان دیگران اطاعت نماییم. اطاعت و خدمت یک غلام، ازروی ترس و اجبار وظیفه است. او هرگز آزادانه و از روی محبت ارباب خود را اطاعت وخدمت نمی کند. ولی ما که در مسیح آزاد می باشیم، بایستی یکدیگر را در محبت خدمت و اطاعت کنیم. زیرا فقط یک فرد آزاد، قدرت خدمت کردن از روی محبت را دارا می باشد. ما مسیحیان از گناه آزاد گردیده ایم، ولی در عین حال باید آزادانه، خود را به خدا و قوانین او تسلیم کنیم و خود را نسبت به خدا بنده محسوب نماییم (رومیان ۶: ۲۲). ما از اسارت ارباب قدیمی یعنی شریعت و قوانین مذهبی که منتهی به موت و هلاکت می گردید، آزاد گردیده ایم؛ ولی اینک ما خادمین اربابی جدید (عیسی مسیح) هستیم و او ما را به سوی حیات جاودانی رهبری می کند. سابقاً ما به خاطر ترس و اجبار از شریعت و قوانین مذهبی پیروی می کردیم، ولی اینک با کمال میل از سر مهر و محبت و به طور داوطلبانه از مسیح پیروی و اطاعت می نماییم. چرا؟ چونکه او را دوست داریم وعاشق عیسی مسیح هستیم (یوحنا ۱۴: ۱۵-۲۱؛ اول یوحنا ۴: ۱۸).

یوحنا 8 و رومیان 8

شکر برای  کلام زنده و حیات بخش انجیل که به ما می آموزد  و در خود بنا می کند ، اگر عنان زندگی خود را به او ( روح القدس ) بسپاریم ( غلاطیان پنج آیه شانزده ) در کلام شیرین انجیل سلامتی می خوانیم ؛ خدا انسان را برای  آزادی و آزاد بودن، و نه بندگی آفریده است (یوحنا ۸: ۳۲-۳۶؛ رومیان ۸: ۲؛ غلاطیان ۵: ۱). پولس رسول هشدار می دهد که زنهار آزادی خود را فرصت جسم مگردانید .
ما مسیحیان کاملاً آزادیم. ولی این آزادی به ما اجازه ارتکاب گناه را نمی دهد (رومیان ۶: ۱-۲، ۱۲-۱۴). ما از بند و بندگی شریعت و مقررات مذهبی آزاد گردیده ایم، ولی آزاد نیستیم که قوانین خدا را بشکنیم. هرچند که از آزادی کامل برخورداریم، ولی زندگی ما باید نمونۀ قدوسیّت و پاکی باشد (متی ۵: ۴۸؛ اول پطرس ۱: ۱۵-۱۶). 
ممکن است پیروان ادیان دیگر، ما مسیحیان را به بی حرمتی نسبت به شریعت متهم کنند. متأسفانه در بعضی موارد این اتهامها وارد است! ولی زندگی ما نباید اینگونه باشد.

۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه

در آغاز کلمه بود


در آغاز [کلمه] بود و [کلمه] با خدا بود و [کلمه] خدا بود؛ همان در آغاز با خدا بود.. همه‌ چیز به‌واسطۀ او پدید آمد، و از هرآنچه پدید آمد، هیچ‌چیز بدون او پدیدار نگشت...
در او حیات بود و آن حیات، نور آدمیان بود.. این نور در تاریکی می‌درخشد و تاریکی آن را درنیافته است...
مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود؛ نامش یحیی بود. او برای شهادت دادن آمد، شهادت بر آن نور، تا همه به‌واسطۀ او ایمان آورند. او خودْ آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. آن نور حقیقی که بر هر انسانی روشنایی می‌افکَنَد براستی به جهان می‌آمد...
او در جهان بود، و جهان به‌واسطۀ او پدید آمد؛ امّا جهان او را نشناخت. به مُلک خویش آمد، ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند...امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر‌کس که به نام او ایمان آورد؛ آنان که نه با زادنی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا زاده شدند...
و کلام، انسان خاکی شد و در میان ما مسکن گزید. و ما بر جلال او نگریستیم، جلالی درخور آن پسر یگانه که از جانب پدر آمد، پر از فیض و راستی.. یحیی بر او شهادت می‌داد و ندا می‌کرد که «این است کسی که درباره‌اش گفتم: ”آن که پس از من می‌آید بر من برتری یافته، زیرا پیش از من وجود داشته است“.» از پُری او ما همه بهره‌مند شدیم، فیض از پی فیض .. زیرا شریعت به‌واسطۀ موسی داده شد، و فیض و راستی به‌واسطۀ عیسی مسیح آمد... هیچ‌کس هرگز خدا را ندیده است. امّا آن خدای یگانه که در بَرِ پدر است، شناسانید.... * آمين* GBU

۱۳۹۴ آبان ۱۱, دوشنبه

۱۳۹۴ مهر ۱۲, یکشنبه

اعتقادنامۀ مسیحی

اعتقادنامۀ مسیحی
 
ما ایمان داریم به یک خدا، پدر قادر مطلق، آفرینندۀ آسمان و زمین و همۀ چیزهای دیدنی و نادیدنی.
و ایمان داریم به یک خداوند، عیسای مسیح، پسر یگانۀ خدا، مولود ازلی از پدر، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، مولود و نه مخلوق، که او را با پدر یک ذات است، و به واسطۀ او همه چیز آفریده شد، و به خاطر ما و برای نجات ما از آسمان نزول کرد، و به واسطۀ روحالقدس از مریم باکره جسم گرفت و انسان شد، و در حکومت پَنتیوس پیلاتس به خاطر ما مصلوب شد، و رنج کشیده، بمرد و مدفون گشت، و روز سوم، بر حسب کتب مقدس، از مردگان برخاست و به آسمان صعود کرد و به دست راست پدر نشسته است، و بار دیگر با جلال میآید تا زندگان و مردگان را داوری کند و سلطنت او را پایانی نخواهد بود.
و ایمان داریم به روحالقدس، خداوند و بخشندۀ حیات، که از پدر (و از پسر) صادر میگردد، و با پدر و با پسر پرستیده میشود و جلال مییابد، و به واسطۀ انبیا سخن گفته است.
و ایمان داریم به یک کلیسای جامع و مقدس که کلیسای رسولان است. و به یک تعمید برای آمرزش گناهان اذعان داریم، و رستاخیز مردگان و حیات عالم آینده را انتظار میکشیم. آمین.

مزمور 51

عهد جدید

 

دوستان عزیز،

خدا را حمد و سپاس که فیض‌اش ما را قادر ساخت ترجمۀ هزارۀ نو از عهد جدید (انجیل) را که "دقیق‌ترین، شیواترین و جدیدترین" ترجمۀ فارسی است به‌صورت تکست در اختیار شما قرار دهیم.
کتاب‌مقدس به‌عنوان یکی از پرفروشترین آثار مکتوب جهان بیش از هر کتاب دیگر زندگی انسان‌ها را متحول ساخته است. به شما اطمینان می‌دهیم که از طریق مطالعۀ این کتاب می‌توانید با عیسی مسیح ملاقاتی زنده داشته باشید.
عهد جدید شامل چهار انجیل است که نویسندگان آنها، هر یک با دیدگاه خاص خود و با هدفی مشخص به‌شرح زندگی و تعالیم عیسی مسیح می‌پردازند.
همچنین حاوی کتاب اعمال رسولان است که چگونگی پدیدآیی کلیسای اولیه را بیان می‌کند. نامه‌های رسولان عیسی مسیح به کلیساهای اولیه نیز قسمتی دیگر از عهد جدید را تشکیل می‌دهد. کتاب مکاشفۀ یوحنای رسول نیز به‌عنوان کتاب پایانی عهدجدید مشّوقی است برای مسیحیانی که برای ایمان‌شان آزار می‌بینند.

صلیب

در عهدجدید دو دیدگاه مشخص در مورد مرگ مسیح در جلجتا وجود دارد. در اناجیل وقایعی می‌‌بینیم از قبیل: دسیسه‌‌های دشمنان، شهادت‌‌های دروغ و تمسخرشان در محاکمۀ عیسی، اعمال سربازان، فریادها، آب دهان انداختن بر او، لعن و نفرین، صادر کردن حکم صلیب، کوبیدن میخ بر دستان عیسی، و ریخته شدن خونش بر صلیب. همۀ این وقایع را می‌‌توان در عبارت "مصلوب کردن" خلاصه کرد.

۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

گناه

 گناه در کتاب مقدس بعنوان تجاوز از قانون خدا (1 یوحنا 3: 4) و طغیان بر علیه خدا (تثنیه 9: 7، یوشع 1: 18) تعریف شده است. گناه از لوسیفر شروع شد، که احتمالا زیباترین و قدرتمندترین فرشته در میان فرشتگان بود. او به این مقامش قانع نبود و می خواست بالاتر از خدا باشد، که این باعث سقوط او و شروع گناه شد (اشعیا 14: 12-15). شیطان اسم جدیدش شد و او گناه را در باغ عدن وارد نسل بشر کرد، یعنی جایی که آدم و حوا را با همان وسوسه، گول زد " مانند خدا خواهید بود". پیدایش 3 توضیح می دهد که آدم و حوا بر علیه خدا و فرمان او طغیان کردند. از آن زمان به بعد گناه در انسان از نسلی به نسل بعد وارد شد و ما که از نسل آدم هستیم، گناه را از او به ارث برده ایم. رومیان 5: 12 به ما می گوید که از طریق آدم گناه وارد دنیا شد، و بنابراین مرگ به همة انسانها رسوخ کرد " زیرا که مزد گناه موت است" (رومیان 6: 23).

شش چیز است که خداوند از آنها نفرت دارد.

"شش چیز است که خداوند از آنها نفرت دارد. بلکه هفت چیز که نزد جان وی مکروه است 1) چشمان متکبر، 2) زبان دروغگو، 3) دستهایی که خون بیگناهرا می ریزد،4) دلیکه تدابیر فاسد را اختراع می کند، 5) پایهاییکه در زیانکاری تیزرو می باشند، 6) شاهد دروغگو که بکذب متکلم شود، 7) کسیکه در میان برادران نزاعها می پاشد. " بهر حال این لیست چیزی نیست که بیشتر مردم بعنوان هفت گناه کشنده می دانند.

1 قرنتیان 6: 12

بیاد داشته باشید که عیسی مسیح خداوند و نجات دهندة ماست، و چیز دیگری نباید بتواند بر تبدیل ما به ارادة او تقدم یابد. نه هیچ عادتی و نه هیچ مخلوقی و یا خواسته ای اجازه دارد کنترل زندگی ما را داشته باشد، فقط مسیح این اقتدار را دارد. "همه چیز برای من جایز است لکن همه چیز مفید نیست. همه چیز برای من رواست لیکن نمی گذارم که چیزی بر من تسلط یابد" (1 قرنتیان 6: 12). و "آنچه کنید در قول و فعل همه را بنام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را بوسیلة او شکر کنید" (کولسیان 3: 17).

چرا خدا به ما چهار انجیل داد؟


جواب: 
در اینجا چند دلیل برای اینکه چرا خدا به جای یک انجیل، چهار انجیل داده مطرح شده است:

1) برای اینکه تصویر کاملتری از مسیح ارائه دهد. در حالیکه تمام کتاب مقدس الهام خداست (دوم تیموتائوس 16:3)، اما خدا از نویسندگان بشری با پیش زمینه ها و شخصیتهای متفاوت استفاده کرده تا مقاصدش را از طریق نوشته هایشان محقق کند. هر یک از نویسندگان اناجیل در پسِ انجیل خود هدف متمایزی را داشته اند و در اجرای مقاصد خود، هریک بر جنبه های متفاوتی از شخصیت و خدمت عیسی مسیح تاکید کردند.

متی برای مخاطب عبرانی می نوشت، و یکی از مقاصدش این بود که از نسب نامه ی عیسی و تحقق نبوتهای عهد عتیق نشان دهد که او همان مسیحایی بود که از قدیم انتظارش کشیده می شد، و از اینرو می بایست به او ایمان داشت. تاکید متی این است که عیسی، "پادشاه موعود"، و "پسر داود" است که تا ابد بر تخت سلطنت اسراییل خواهد نشست.

مرقس، پسرعموی برنابا (کولسیان 10:4)، شاهد عینی رویدادهای زندگی عیسی و همچنین دوست پطرس رسول بود. مرقس برای مخاطبان غیر یهودی نوشت چرا که چیزهایی را که برای خوانندگان یهودی مهم بوده (نسب نامه ها، مجادله عیسی با رهبران یهودی زمان او، ارجاعات مکرر به عهد عتیق و ...) را در انجیل خود نیاورد. مرقس بر مسیح به عنوان خادم رنج دیده تاکید می کند، کسی که نيامد تا خدمتش کنند، بلکه آمد تا خدمت کند و جانش را چون بهاي رهايي به عوض بسياري بدهد (مرقس 45:10).

لوقا، "پزشک محبوب" (کولسیان 14:4)، مبشر، و همنشین پولس رسول، هم انجیل لوقا و هم اعمال رسولان را نوشت. لوقا تنها نویسنده غیر یهودی عهد جدید است. او مدتهاست که به عنوان یک تاریخ دان سخت کوش و ماهر توسط آنانیکه از نوشته هایش در مطالعات تاریخی و نسب نامه ای استفاده می کنند، پذیرفته شده است. به عنوان یک تاریخ نویس، او بیان می دارد که این تمایل اوست که امور زندگی مسیح را بر پایه گزارشات شاهدان عینی به ترتیب تالیف کند (لوقا 1:1-4). از آنجاییکه او به طور خاص خطاب به تئوفیلوس نوشته است، که ظاهراً از مقامات غیر یهودی بوده، انجیل او با ذهنیت یک مخاطب غیر یهودی نوشته شد، و گرایش او این است که نشان دهد که ایمان مسیحی بر مبنای رویدادهای قابل اعتماد و قابل تایید است. لوقا اغلب به مسیح به عنوان "پسر انسان" اشاره می کند و بر انسانیت او تاکید می کند، و جزئیات بسیاری را که در سایر اناجیل یافت نمی شود، به اشتراک می گذارد.

انجیل یوحنا، که توسط یوحنای رسول نوشته شده، متمایز از سه انجیل دیگر است و شامل محتوای الهیاتی بیشتری درباره شخص مسیح و مفهوم ایمان است. متی، مرقس و لوقا، به دلیل سبکهای مشابه شان و گزارش خلاصه ای از زندگی مسیح، به عنوان "اناجیل هم نظر" تلقی می شوند. انجیل یوحنا با تولد یا خدمت زمینی عیسی آغاز نمی شود بلکه پیش از آنکه او انسان شود، با فعالیت و شخصیت پسر خدا آغاز می شود (یوحنا 14:1). انجیل یوحنا بر الوهیت مسیح تاکید می کند، همانطور که در استفاده از عباراتی نظیر «کلام، خدا بود» (یوحنا 1:1)، «منجی جهان» (یوحنا 42:4)، «پسر خدا» (بارها بکار گرفته شده)، و «خداوند و ... خدا» (یوحنا 28:20) دیده می شود. عیسی در انجیل یوحنا الوهیتش را با عبارات متعدد «من هستم» تصدیق می کند؛ قابل ملاحظه ترین در میان این اظهارات مربوط به یوحنا 58:8 است که می گوید «پیش از آنکه ابراهیم باشد، من هستم» (مقایسه کنید با خروج 13:3-14). اما یوحنا بر حقیقت انسانیت عیسی نیز تاکید می کند و تمایل دارد که اشتباه بدعت مذهبی آن زمان یعنی ناستیکی را نشان دهد که بر انسانیت مسیح ایمان نداشتند. انجیل یوحنا هدف کلی نگارشش را مشخصاً بیان داشته است: «عيسي آيات بسيارِ ديگر در حضور شاگردان به‌‌ظهور رسانيد که در اين کتاب نوشته نشده است. امّا اينها نوشته شد تا ايمان آوريد که عيسي همان مسيح، پسر خداست، و تا با اين ايمان، در نام او حيات داشته باشيد.»

بنابراین، با در دست داشتن چهار گزارش متمایز اما به یک اندازه صحیح از مسیح، جنبه های مختلف شخصیتی و خدمتش آشکار می شود. این چهار گزارش مثل نخهایی با رنگهای مختلف است که در یک پرده نقش دار در کنار یکدیگر بافته شده است تا تصویر کاملتری از این شخص که در ورای توصیف است را شکل بدهد. و از آنجاییکه ما هرگز همه چیز را درباره عیسی مسیح نخواهیم فهمید (یوحنا 30:20)، از طریق چهار انجیل می توانیم به اندازه کافی بدانیم و درک کنیم که او کیست و برای ما چه کرده است تا اینکه از طریق ایمان به او حیات داشته باشیم. 

2) تا ما را قادر سازد که به طور عینی صداقت گزارشاتشان را وارسی کنیم. کتاب مقدس، از اولین دوران، بیان می کند که دادرسی در یک دادگاه قانون تنها با شهادت یک شاهد عینی بر ضد یک شخص انجام نخواهد گرفت، مگر با شهادت حداقل دو یا سه نفر (تثنیه 15:19). با توجه به این موضوع، گزارشات مختلف از شخصیت و خدمات زمینی عیسی مسیح ما را قادر می سازد که صحت اطلاعاتی را که درباره او داریم، ارزیابی بکنیم.

سیمون گرینلیف، مقام صلاحیت دار مشهور و شناخته شده در حوزه مدارک قابل قبول در یک دادگاه، چهار انجیل را از نقطه نظر قانونی مورد بررسی قرار داد. او متذکر شد که نوع گزارشات شهودی که در چهار انجیل داده شده – گزارشاتی که هم رای هستند، اما هر نویسنده خواسته که جزئیاتی را برای تفاوت داشتن با یکدیگر حذف یا اضافه کند – نوعی از منابع قابل اعتماد و مستقل هستند که در یک دادگاه قانون به عنوان شواهد قوی مورد پذیرش قرار می گیرند. اگر اناجیل شامل دقیقاً اطلاعات یکسان با جزئیات یکسان می شدند، و از یک چشم انداز نوشته می شدند، این نشانگر تبانی می شد، به عبارت دیگر در یک زمانی نویسندگان پیشاپیش با هم جمع شده اند که داستانهای خود را راست و ریست کنند تا نوشته هایشان به نظر معتبر بیایند. اختلافات بین اناجیل، حتی تناقضات ظاهری، جزئیات در بررسی اولیه دال بر طبیعت مستقل هر کدام از نوشته هاست. از اینرو، طبیعت مستقل گزارشات چهار انجیل، که در اطلاعاتشان هم رای، اما در چشم انداز، مقدار جزئیات، و اینکه کدام رویداد ثبت شده است، تفاوت دارند، نشان می دهد که ثبتی را که ما از زندگی و خدمت مسیح در اناجیل داریم واقعی و قابل اعتماد است.

3) تا جویندگان سخت کوش را پاداش دهد. با مطالعه ی تکی هر انجیل چیزهای بسیاری بدست می آید، اما با مقایسه و در مقابل هم قرار دادن گزارشات متفاوت رویدادهای خاص از خدمت عیسی، چیزهای حتی بیشتری بدست می آید. به طور مثال، در متی 14 گزارش خوراک دادن به 5000 تن و راه رفتن عیسی روی آب داده شده است. در متی 22:14 گفته شده که «عيسي بي‌درنگ شاگردان را بر‌آن داشت تا در آن حال که او مردم را مرخص مي‌کرد، سوار قايق شوند و پيش از او به آن سوي دريا بروند.» کسی ممکن است بپرسد که چرا عیسی چنین کاری را انجام داد؟ در گزارش متی هیچ دلیل آشکاری ذکر نشده است. اما وقتی که آن را با گزارش مرقس در فصل 6 ترکیب می کنیم، می بینیم که هنگامی که عیسی شاگردان را دو به دو اعزام کرده بود و بدیشان اقتدار بخشیده بود که دیوها را اخراج کنند و مردم را شفا دهند، آنان از این ماموریت برگشته بودند. اما آنان با خودبینی برگشتند و جایگاه خود را فراموش کردند و اکنون آماده شدند تا حتی به او دستورالعمل ارائه دهند (متی 15:14). بنابراین، در مرخص کردن آنان هنگام غروب که به آنسوی دریای جلیل بروند، او دو چیز را بدیشان آشکار می سازد. از آنجاییکه آنان به خاطر خودبینی شان تا ساعات اولیه صبح گرفتار طوفان و امواج شدند، متوجه دو چیز شدند: 1) با توانایی شخصی شان هیچ چیزی را نمی توانند برای خدا بدست آورند و 2) هیچ چیز غیر ممکن نیست، اگر او را صدا بزنند و در وابستگی به قدرت او زندگی کنند. قسمتهای بسیاری از کلام وجود دارد که شبیه به "جواهرات" هستند که توسط دانش آموز سخت کوش کلام خدا می تواند پیدا شود، یعنی کسی که برای مقایسه متون کتاب مقدس با هم، وقت می گذارند.

۱۳۹۴ مهر ۱۰, جمعه

کتاب مقدس دربارة پیدایش و تکامل چه می گوید؟



جواب: 
هدف این جواب بحث علمی دربارة پیدایش و تکامل نیست. ما توصیه می کنیم که برای بحث علمی دربارة پیدایش و یا بحث برخلاف تئوری تکامل به جواب های در قسمت پیدایش رجوع کنید. هدف این مقاله این است که بر اساس کتاب مقدس توضیح بدهیم که اصلا چرا بحث پیدایش یا تئوری تکامل وجود دارد. رومیان 1: 25 می گوید "ایشان حق خدا را بدروغ مبدل کردند و عبادت و خدمت نمودند مخلوق را بعوض خالقیکه تا ابدالاباد متبارکست آمین."

یک عامل کلیدی در بحث این است که اکثر دانشمندان که به تئوری تکامل اعتقاد دارند به خدا اعتقاد ندارند. بعضی از آنها هستند که به نوعی از تکامل خدایی اعتقاد دارند و بعضی این دید رااز خدا دارند که خدا وجود دارد اما در امور دنیا دخالت نمی کند و همه چیز دورة طبیعی خود را می گذراند. بعضی دیگر از آنها هستند که خالصانه به اطلاعات نگاه می کنند و به این نتیجه می رسند که تئوری تکامل با اطلاعات موجود قابل تطبیق تر است، اما بهر حال اینها درصد کمی از دانشمندان هستند که تئوری تکامل را تشویق و ترغیب می کنند. بیشتر دانشمندان طرفدار تئوری تکامل فکر می کنند که حیات بدون هیچگونه دخالت نیرویی برتر در جریان است. تکامل در لغت یعنی علم طبیعی.

در بی ایمانی به خدا باید توضیحی بغیر از وجود یک آفریننده وجود داشته باشد – که دنیا و حیات چطور بوجود آمد. اگر چه ایمان به یک نوعی از تکامل حتی قبل از چارلز داروین هم بوده، اما او اولین شخصی بود که طرحی قابل توجه برای مراحل تکامل درست کرد – انتخاب طبیعی. داروین زمانی خود را مسیحی می خواند، اما بخاطر وقایع ناگواری که در زندگی او اتفاق افتاد بعدها مسیحیت و وجود خدا را انکار کرد. تئوری تکامل بوسیلة کسی تدوین شد که به وجود خدا اعتقاد نداشت. هدف داروین این نبود که ثابت کند خدا نیست، بلکه این یکی از نتایجی است که خود بخود از این تئوری گرفته می شود. تئوری تکامل یک روش حمایت از بی خداییست. دانشمندانی که به تئوری تکامل عقیده دارند احتمالا نمی گویند که هدف آنها بیان یک تئوری برای منشا حیات و در نتیجه پایه ای برای رد وجود خداست، اما بر اساس کتاب مقدس این دقیقا هدف وجود تئوری تکامل است.

کتاب مقدس به ما می گوید، "احمق در دل خود می گوید که خدایی نیست" (مزمور 14: 1 ، 53: 1). کتاب مقدس همچنین می گوید که مردم برای باور نکردن خدا بعنوان خالق هیچ بهانه ای ندارند. "زیرا که چیزهای نادیدة او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بوسیلة کارهای او فهمیده و دیده می شود تا ایشانرا عذری نباشد" (رومیان 1: 20). بر اساس کتاب مقدس، هر کس که وجود خدا را انکار کند احمق است! معنی حماقت کمبود هوش و اطلاعات نیست. بیشتر دانشمندای که به تکامل عقیده دارند افرادی بسیار باهوش هستند. حماقت یعنی قادر نبودن به استفادة صحیح از اطلاعات. امثال سلیمان 1: 7 به ما می گوید "ترس یهوه آغاز علم است، لیکن جاهلان حکمت و ادب را خوار میشمارند." 

دانشمندان طرفدار تکامل پیدایش را مسخره می کنند و خالقی مافوق طبیعی را که در آزمایشات علمی نمی گنجد غیر علمی می دانند. آنها می گویند برای اینکه بتوانیم به چیزی "علمی" بگوییم باید قادر باشیم که آنرا مشاهده کرده روی آن آزمایش کنیم، و باید طبیعی باشد. پیدایش در لغت یعنی "مافوق طبیعی." خدا و چیزهای مافوق طبیعی نمی توانند مشاهده یا آزمایش شوند (در اینباره بحث طولانیست)، بنابراین، پیدایش و یا طرح هوشمندانه نمی تواند علم بحساب بیاید. البته تئوری تکامل هم نمی تواند مشاهده یا آزمایش شود، اما بنظر نمی آید این برای طرفداران تکامل مشکلی باشد. در نتیجه، همة اطلاعات با از پیش شکل گرفتن، از پیش فرض شدن و از پیش قبول شدن تئوری تکامل غربال شده، بدون اینکه عقاید دیگر در نظر گرفته شوند. 

بهر حال، منشا دنیا و منشا حیات را نمی توان مشاهده یا امتحان کرد. علی رغم منشا پیدایش و منشا تئوری تکامل هر دو آنها سیستمهایی بر اساس ایمان هستند. هیچکدام را نمی توان امتحان کرد چون ما نمی توانیم به بیلیونها یا هزاران سال برگردیم و منشا دنیا و یا حیات را در دنیا مشاهده کنیم. دانشمندان طرفدار تکامل منشا علمی پیدایش را با دلایلی رد می کنند که همان دلایل آنها را وادار می کند که تکامل را هم رد کنند. حداقل درمورد منشا، همانقدر که پیدایش در تعریف "علم" آنها نمی گنجد تکامل هم در این تعریف قرار نمی گیرد . تصور می شود که تکامل تنها توضیحی در بارة منشا دنیا است که می توان آنرا آزمایش کرد. بنابراین تنها تئوریی است که می توان آنرا "علمی" تلقی کرد. این حماقت است! دانشمندانی که از تئوری تکامل حمایت می کنند یک تئوری قابل توجه منشا دنیا را رد می کنند بدون اینکه حتی صادقانه چیزهای مثبت آنرا امتحان کنند، تنها به این دلیل که در تعریف غیر منطقی و کوچک آنها از "علم" نمی گنجد. 

اگر پیدایش حقیقت است، پس یک خالق وجود دارد که ما باید به او حساب پس بدهیم. تئوری تکامل به کسانی که به خدا ایمان ندارند اساسی می دهد که توضیحی برای منشا حیات بدون وجود خدایی خالق داشته باشند. تئوری تکامل نیاز به وجود خدایی را که در جریان دنیا دست دارد انکار می کند. "تئوری تکامل"، "تئوری پیدایش" است برای مذهب بی خدایی. براساس کتاب مقدس انتخاب واضح است. ما می توانیم به کلام خدای قادر و دانا اعتماد کنیم و یا می توانیم توضیح غیر منطقی و غلط "علمی" نادانان را باور نماییم.

چطور می توانم جواب دعاهایم را از خدا بگیرم؟



جواب: 
خیلی از مردم عقیده دارند که دعایی که از خدا خواسته شده و انجام می شود، جواب داده شده است. اگر دعایی انجام نشود، فکر می کنند که آن دعا جواب داده نشده است. بهر حال، این درک اشتباهی از دعاست. خدا هر دعایی را که به حضور او آورده می شود، جواب می دهد. گاهی خدا می گوید "نه" یا "صبر کن". خدا فقط قول داده است که دعاهایی را جواب مثبت بدهد که بر طبق اراده اش هستند. و این است آن دلیری که نزد وی داریم که هر چه بر حسب ارادة او سوال نماییم ما را می شنود. و اگر دانیم که هر چه سوال کنیم ما را می شنود، پس می دانیم که آنچه از او در خواست کنیم می یابیم ( 1 یوحنا 5 : 14-15).

دعا کردن بر طبق ارادة خدا یعنی چه؟ دعا کردن بر طبق ارادة خدا یعنی دعا برای چیزهایی که خدا را جلال می دهند و یا برای چیزهایی که کتاب مقدس واضحا آنها را ارادة خدا معرفی می کند. اگر ما برای چیزی دعا کنیم که خدا را جلال نمی دهد و یا بر طبق ارادة خدا برای زندگی ما نیست، خدا آنچه می خواهیم به ما نمی دهد. چطور می توانیم بدانیم ارادة خدا چیست؟ خدا قول می دهد که اگر از او بخواهیم، به ما حکمت بدهد. یعقوب 1: 5 می گوید، "اگر از شما کسی محتاج به حکمت باشد سوال بکند از خدائیکه هر کس را بسخاوت عطا می کند و ملامت نمینماید و به او داده خواهد شد". جای خوبی که می توان از آنجا شروع کرد 1 تسالونیکیان 5: 12-24 است، که ارادة خدا را برایمان آشکار می کند. هر چه بهتر ارادة خدا را بفهمیم، بهتر می دانیم برای چه دعا کنیم (یوحنا 15: 7). هر چه بهتر بدانیم برای چه دعا کنیم، بیشتر خدا به دعاهایمان جواب بله می دهد.

آیا این قابل قبول است که برای یک چیز مکررا دعا کنیم؟ آیا باید برای هر چیزی فقط یکبار دعا کرد؟



جواب: 
در لوقا 18: 1-7، عیسی مثالی بکار می برد تا اهمیت پافشاری در دعا را به ما نشان بدهد. او داستان بیوه زنی را می گوید که نزد یک قاضی ناعادل رفت تا حق او را از طرف مقابلش بگیرد. بعلت پافشاری او در دعا، قاضی به او دادرسی کرد. منظور عیسی این بود که اگر یک قاضی بی عدالت بخاطر اصرار یک شخص برای دریافت عدالت، او را دادرسی میکند، چقدر بیشتر خدا که ما را دوست دارد- " برگزیدگان او" (آیة 7)- جواب ما را می دهد وقتی که مرتب دعا کنیم؟ این مثل، بر خلاف این تصور اشتباه، به ما تعلیم نمی دهد که وقتی دعایی را مرتب تکرار کنیم، خدا موظف می شود که آن را به ما بدهد. بلکه، خدا وعده می دهد که انتقام می کشد از کسانی که به فرزندان او خطا کنند، دشمن آنها باشند، و آنها را آزار برسانند و او عدالت را برقرار کرده آنها را از دشمنا نشان می رهاند. او اینکار را بخاطر عدالتش، تنفرش از گناه و بخاطر قدوسیتش انجام می دهد، و در جواب دادن به دعا وعده های خود حفظ کرده، قدرتش را ظاهر می سازد.

عیسی تصویر دیگری از دعا مشابه آن مَثَل دربارة قاضی بی انصاف در لوقا 11: 5-12 به ما می دهد. پیغام عیسی در این قسمت این است که اگر یک انسان خودش را به زحمت می اندازد تا نیاز دوست محتاجش را برطرف کند، خدا خیلی بیشتر احتیاجات ما را تامین می نماید، چون هیچ درخواستی برای او زحمت نیست. در اینجا باز، وعده این نیست که ما آنچه درخواست کنیم بدست می آوریم. وعدة خدا به فرزندانش قول برطرف کردن نیازهای ماست، نه خواسته های ما. و او نیازهای ما را بهتر از خود ما می داند. همان وعده در متی 7: 7-11 و در لوقا 11: 13 داده شده است، "عطای نیکو" را می توان روح القدس برداشت کرد. 

هر دوی این قسمتها ما را به دعا و ادامه در دعا تشویق می کنند. اشکالی ندارد که برای یک چیز درخواستمان را مرتب تکرار کنیم. تا جایی که آنچه برای آن دعا می کنیم در حیطة ارادة خدا باشد (1 یوحنا 5: 14-15)، مرتب بخواهید تا خدا درخواست شما را بدهد یا اشتیاق آنرا از دل شما بردارد. گاهی خدا ما را وا میدارد که برای جواب دعایی صبر کنیم تا به ما درس صبر و پشتکار بدهد. گاهی ما برای چیزی دعا می کنیم که ارادة خدا برای ما نیست و او می گوید "نه" دعا فقط ارائة لیست نیازهای ما به خدا نیست، بلکه دریافت ارادة خدا در قلب ماست. مرتب دعا کنید، مرتب در بزنید، و مرتب بجویید تا خدا در خواست شما را بدهد و یا شما را قانع کند که انجام آن در اراده اش نیست. 

اینکه به اسم عیسی مسیح دعا کنیم یعنی چه؟


جواب: 
دعا به اسم عیسی مسیح در انجیل یوحنا 14 : 13-14، گفته شده است "و هر چیزی را که به اسم من سوال کنید بجا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال یابد. اگر چیزی به اسم من طلب کنید من آنرا بجا خواهم آورد." بعضی این آیه را اشتباه برداشت می کنند و فکر می کنند گفتن "به اسم عیسی مسیح" در آخر دعا باعث می شود که خدا همیشه هر چه از او بخواهیم به ما بدهد. در واقع با این فکر به "به اسم عیسی مسیح" بعنوان یک فرمول سحرآمیز نگاه می کنند. این برخلاف کلام خداست.

دعا در نام عیسی مسیح یعنی دعا با اقتدار و درخواست از پدر که در مورد دعای ما عمل کند، چون ما به اسم پسرش عیسی مسیح آمده ایم. دعا به اسم عیسی مسیح همان معنی را می دهد که دعای بر طبق ارادة خدا، "و اینست آن دلیری که نزد وی داریم که هر چه بر حسب ارادة او سوال نماییم ما را می شنود. و اگر دانیم که هر چه سوال می کنیم ما را می شنود، پس می دانیم که آنچه از او در خواست کنیم می یابیم" (1 یوحنا 5 : 14-15). دعا در نام عیسی مسیح دعایی است که برای جلال نام او کرده می شود.

گفتن "به نام عیسی مسیح" در آخر دعا یک فرمول سحر آمیز نیست. اگر آنچه ما می خواهیم برای جلال نام خدا و طبق ارادة او نباشد، گفتن "به نام عیسی مسیح" بی معنی است. آنچه مهم است دعای خالصانه ایست که به نام عیسی مسیح و برای جلال نام او باشد، نه اینکه لغات مخصوصی را در آخر دعا بگوییم. کلمات نیستند که که در دعا مهمند، بلکه مقصود پشت دعا. دعا برای چیزهایی که در اتحاد با ارادة خدا هستند اساس دعایی است که به نام عیسی مسیح کرده می شود. 

آخـریـــن رقـص بــرگــها



فرستادن به ایمیل
هیچ اتفاق خاصی نیفتاده
Fallهیچ بیرحمی و ظلم و شقاوتی صورت نگرفته
هیچ دعـایی هـم بی جواب نمانده
وهیچ برنده و بازنده ای هم در کار نیست نه برگها بازنده اند ونه باد ها برنده شده اند
فقط فصل عوض شده و بخاطر به مرخصی رفتن تابستان پاییز وارد صحنه شده است
و برگها دوره خود را بکمال رسانده و با آخرین رقص به مرحله دیگری از موجودیتشان میپیوندند همین وبس
در چشمان ما باور رفتن برگها سخت است زیرا که به آنها عادت کرده ایم
گاهی به برگها نمیاندیشیم بلکه برگها داروی تسکین دهنده اعتیاد چشمانمان هستند
گاهی یکدنیا حرفـمان را میگذاریم برای بعد از رفتن ها
گاهی بهنگام خداحافظی بیاد میآوریم که هنوز بدرستی سلام نکرده ایم
گاهی یک خداحافظی ساده بدون شکستن قلب و بهم فشردن دستها و ترکیدن بغض گلو
و جاری شدن سیل اشک و از دست دادن حس امنیت از دهانمان بیرون نمیآید
مشکل ما با رفتن ها و خداحافظی کردن ها چیست ؟
ما اسیر یکنواختی شده ایم ما از تغییر می هراسیم چون از تبدیل میگریزیم
اما طبیعت زندگی هیچ خصومتی با احساس و تمایلات ما ندارد
قــانـون طـبـیـعـت قــانـون تـغــیــیـر اسـت انـعـطاف پــذیــر بــودن را فــرا بـگیــر

طبیعت میگوید " هر آمـدنی رفـتـنی دارد " تغییر شرایط زندگی اجتناب نا پذیر است
اگر قانون بازی طبیعت زندگی را فرا نگیری تـرا میشــکنـد
اگــر با پیچیدن جاده زندگی ماشینت نـپـیـچـد از جاده بیرون افکنده میشوی
بجای غمگین بودن در آخرین رقص برگها بخاطر رفتن و نبودنشان
در وقت بـودنـشان با آنها وقت بگذران و مهربانی و ملاطفت کن

خــدا را بـس کـن ایـن مــرده پــرستــی
کنــون قــدرم بــدان تــا زنـــده هــستـی

پولس در دوم تیموتائوس فصل 4 آیات 7 و 8 میگوید
در زندگی پیروزمندانه جنگیده ام و دوره خود را به کمال رسانیده و باورهایم را محفوظ داشته ام و بعد ازا ین تاج عدالت را دریافت میکنم
تـبدیل شـدن را بـپـذیـر تـا تـغیـیر کـردن را بتـوانـی هــضـم کـنی

۱۳۹۴ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

اعتراف

می‌توانید با یک دعای ساده و صمیمی که از روی ایمان باشد، اینطور با خدا صحبت کنید: ای خدای پاک و مقدس، من می‌دانم که بر طبق کلام تو، کتاب مقدس، گناهکار و از جلال تو محروم هستم. من قبول دارم که عیسی مسیح خداوند، بخاطر گناهان من، به صلیب کشیده شد و جانش را برای پرداخت جریمه گناهان من داد. قبول دارم که او سومین روزبعد از مرگ دوباره زنده شد و زنده است. پدر آسمانی، از تو خواهش می‌کنم گناهان مرا بیامرز و پاک کن و به من حیاتی جدید و ابدی در خودت ببخش. به اسم عیسی مسیح دعا می‌کنم،پس این لحظه ، با ایمان قلبی اعتراف میکنم که عیسی مسیح را به عنوان منجی ، پادشاه و خداوند زندگیم می‌‌پذیرم و به واسطهٔ این اعتراف، مقام فرزندی و وراثت خداوند فیض را دریافت میکنم. آمین.

۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

مرگ مسیح

خون مسیح کلید بهشت است. (توماس بروکس)
اصول مرگ مسیح در واقع اصل انجیل است. (استفان چارنک)

صلح با خدا





صلح با خدا
وقتی زندگیمان و این دنیا را می‌بینیم، آیا می‌توانیم منتظر آرامش یا صلح بادوامی باشیم؟ آیا صلحی ثابت هرگز وجود داشته؟ کشورهای مختلف بارها با یکدیگر پیمان آشتی امضا می‌کنند، امّا پس از چندی دوباره آن آرامش از بین رفته و جنگ شروع می‌شود. قرارداد هیچ وقت ضمانت صلح نیست.
هر روزه بسیاری از جنگ و ناآرامی کشور خود با زحمت به جایهای دیگر فرار کرده و درخواست پناهندگی می‌کنند. هزاران ایرانی از ایران به کشورهای دیگر برای آرامش زندگی مهاجرت کرده‌اند. امّا سؤال این است، آیا آن آرامش را پیدا کرده‌اند؟ آیا در این کشور و محلی که زندگی می‌کنید آرامش زندگی بین مردم وجود دارد؟ آیا در خانۀ خود و دیگران صلح پیدا می‌شود؟ طلاق و جدایی و سواستفاده از کودکان تقریباً در همه‌جا دیده می‌شود. پس صلح و آرامش واقعی کجاست؟
در دنیای اطرافمان آرامش و صلح واقعی نیست. ولی در درون خود چه؟ آیا آرامش قلب را دارید؟ شاید به دیگران لبخندی نشان داده، می‌گوییم که زندگیمان حالا آرام است. امّا در زمان تنهایی با خود چه می‌گویی؟ خداوند در کتاب‌مقدس می‌گوید، کسانی هستند که به خود و دیگران می‌گویند: «سلامت، سلامت، درحالتی که سلامتی نیست.»(۱) آیا شما اینطور هستید؟ آرامش و صلح وانمودی هیچ‌وقت شما را به طور دائمی و پایدار راضی نگه نمی‌دارد.
جنگ و ناآرامی از وقتی شروع شد که ”آدم“ در بهشت گناه کرد. و تمامی بشر و اقوام بعد از او از آن‌ به بعد، هم با خدا و هم با یکدیگر جنگ کرده، ناآرام هستند. سرچشمۀ اصلی مشکلاتمان این است. خداوند می‌گوید: «همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا کوتاه می‌آیند.»(۲) آن کلمۀ «همه» یعنی هر یک از ما انسانها. هیچ‌کس به آن درجۀ بالا – یعنی بی‌گناهی و معصومیت – نرسیده است. بدون خدا هیچ راهی برای صلح و آرامش نیست. بعضی‌ سعی می‌کنند با کارهای دینی و یا کارهای نیک و خیر با خدا صلح کنند و آرامش قلب پیدا کنند. امّا هر کاری که ما بکنیم کافی نیست. خدا دوباره می‌گوید: «همۀ اعمال پارسای ما مانند کُهنه‌های چرکین می‌باشد.»(۳) و این اعمال در دید خدا هیچ ارزش ندارد.

پس از کجا آرامش را بیابیم؟ خداوند راهی را به وجود آورده تا با او به وسیلۀ خداوندْ عیسی مسیح پارسا شویم. خواست خدا از پارسایی و عدالتِ کامل، کاملاً در عیسیِ خداوند برآورده شده. عیسی در این جهان آمد و به صلیب رفت و جان داد تا برای سزای گناه فدیّه شود و قرض گناهکاران را بپردازد. وی خود گناهکار نبود و نمی‌توانست گناه کند، ولی او را «در راه ما گناه ساخت.»(۴) و نتیجۀ آن این شد، که او «به خونِ صلیبش صلح را پدید آورد.»(۵)
این صلح در خداوندْ عیسی مسیح برای آنانیست که به وی ایمان آورند. کتاب‌مقدس در مورد قدوسیت خداوند چنین می‌گوید: «چشمان تو پاکتر است از اینکه به بدی بنگری»(۶) و ما همه گناهکاریم. گناهانمان باید شسته شود تا اینکه آرامشِ در مسیح را حس کنیم. هیچ روان‌پزشکی دارویی برای علاج ما ندارد. بلکه خدا گفته که: «خون پسرش عیسی مسیح ما را از هر گناه پاک می‌سازد.»(۷) شما باید اینک از این مژده سود برده و با نیروی پاکسازی خون مسیح که برای گناهکاران فدا شد روحت را پاک سازی.‏ خیلی مردم از سرتاسر دنیا این را در مسیح تجربه کرده‌اند، و شما نیز می‌توانید. چگونه؟ کتاب‌مقدس پاسخ می‌دهد: «به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه‌ات نجات خواهید یافت.»(۸) هیچ‌ اندازه رفتن به کلیسا یا جایهای مذهبی و اعمال نیک، گناهان شما را نمی‌شوید. فراموش نکن که، تمام کارهای پارسای ما در دید خدا مانند کُهنه‌های چرکین می‌باشند.
تنها زمانی که به خداوندْ عیسی مسیح برای پاک کردن گناهانتان با ایمان روی کرده و از گناهانتان توبه کنید، می‌توانید از آن آرامش خداوند لذت برید. سپس دیگر روحتان در صلحِ مسیح راضی خواهد بود. وقتی به مسیح ایمان آورید دیگر می‌توان گفت: «چون به سبب ایمان پارسا شمرده شدیم، به وسیلۀ خداوندِ ما عیسی مسیح با خدا صلح داریم.»(۹) خداوندی که عیسی را از مرگ رستاخیز کرد شما را دعوت می‌کند تا با او خود را آشنا سازی و در صلح باشی.
«و حال در مسیحْ عیسی، شما که قبل از این دور بودید با خون مسیح نزدیک شده‌اید. زیرا که او صلح ماست…»(۱۰)
«و آرامش خدا که مافوق همه درک است، دلها و ذهنهای شما را در مسیحْ عیسی محفوظ خواهد داشت.»(۱۱)
مسیح گفت: «آرامش برای شما می‌گذارم، آرامش خود را به شما می‌دهم. نه چنانکه جهان می‌دهد، من به شما می‌دهم. دلِ شما مضطرب نشود و تراسان نباشد.»(۱۲)