هداياي روح القدس
خداوند در زمانهاي مختلفي به انسانها جهت استفاده از قدرت خود ("روح القدس") وكالت داده است. وليكن اين تحويل اختيارات هرگز به شكل يك "چك سفيد" نبوده و اينطور نيست كه آنها را قادر كرده باشد كه هركاري كه ميل دارند انجام دهند. استفاده از روحالقدس همواره جهت منظور خاصي صورت گرفته است كه پس از دستيابي به هدف مورد نظر هديه روح القدس باز پسگرفته ميشد. بايد به ياد داشته باشيم كه روح خداوند در جهت پيشبرد اهداف ذهن خداوند عمل مي نمايد. اهداف خداوند در بسياري از موارد درد و رنج كوتاه مدت را براي انسانها، جهت دستيابي به اهداف بلند مدت مجاز مي داند (به فصل 1-6 مراجعه كنيد)، بنابراين قابل پيش بيني است كه روح القدس الزاماً در جهت كاهش درد و رنج انساني در اين زندگي عمل نمي كند. پس هرگونه كمك و تسكين احتمالي از سوي روح خداوند به منظور هدفي عاليتر، بيان خاص خداوند به ما مي باشد.
اين ديدگاه به وضوح مخالف عقيده فعلي فرقه هاي رايج مسيحيت در مورد روحالقدس مي باشد. آنها اينطور القا ميكنند كه اعتقاد به مسيح به سبب فوايد آن در اين دنيا، مثل درمان بيماريها كه گفته ميشود توسط روحالقدس صورت مي گيرد، ارزشمند است. به همين دليل است كه در كشورهاي محل جنگ و ستيز مانند اوگاندا تعداد بسياري از مردم ادعا ميكنند كه توان درمان بيماريها از روح القدس به آنها هديه شده و تاريخ نشان مي دهد كه چنين ادعاهايي معمولاً همزمان با مشكلات و نيازمنديهاي بشري بسيار بوده است. اين موضوع به تنهايي جهت شك كردن در صحت ادعاهاي حاكي از تسخير شدن توسط روح الهي كافي است. اگر كسي به دنبال تجربه اي فراتر از وضعيت فعلي بشري باشد، ادعاي دستيابي به چنين شرايطي ساده است.
بسياري از "مسيحيان" امروزه ادعا مي كنند كه از سوي روح خداوند توان معجزه دريافت كردهاند، ولي هنگامي كه هدف دقيق استعداد الهي آنها پرسيده مي شود، پاسخ آنان با ترديدقابل ملاحظه اي همراه است. روح خداوند همواره از جانب وي جهت دستيابي به اهداف خاص و معيني فرستاده شده است. به همين دليل است كه افرادي كه واقعاً چنين استعدادهايي از روح خداوند دريافت كرده بودند، كاربرد اين استعدادها را دقيقاً ميدانسته و در نتيجه هرگز موفقيت آنان در استفاده از اين استعدادها نسبي يا ناقص نبوده است. اما تجربه شكستهاي بسيار و درمانهاي ناقص توسط افرادي كه امروزه مدعي برخورداري از استعداد الهي درمان هستند خلاف اين را ثابت ميكند.
مثالهاي زير همگي حاكي از وجود اهداف و دلايل معيني براي اعطا استعدادهاي الهي مي باشند. در هيچ يك از اين موارد صاحبان استعدادهاي الهي بي هدف نبوده و هرگز قادر به استفاده از استعدادهاي خود به شكل دلخواه خود نبودهاند. از آنجا كه راجع به روح خداوند صحبت مي كنيم، امكان استفاده مستقيم انسان از اين قدرت قابل درك نيست. واضح است كه اين قدرت به بعضي افراد اعطا شده تا به برخي خواسته هاي معين خداوند عمل كنند و نه اينكه صاحبان موقت اين استعدادها در جهت اميال خود از آن بهره بگيرند (ارميا 40:13).
- در دوره هاي آغازين تاريخ بني اسرائيل، به آنها فرمان داده شد كه چادري مجهز ("مرقد") جهت نگهداري صندوق عهد و ديگر اشياء مقدس بسازند. دستورات مفصلي داده شد و نحوه ساخت تمام اشيائي كه براي پرستش خداوند مورد نياز بود، كاملاً شرح داده شد. خداوند به منظور دستيابي به اين هدف روح خود را به بدن چند انسان فرستاد. به كساني "كه استعداد و مهارت در زندگي دادهام دستور بده لباسهاي هارون را تهيه كنند" (خروج 28:3).
- يكي از آن مردان به نام بصلئيل "را از روح خود پر ساختهام. او در كار خراطي وجواهرسازي و هر صنعتي استاد است."(خروج 31:3).
آيه 17-11:14 اعداد اظهار مي دارد كه بخشي از روح و قدرت فرستاده شده براي موسي از او گرفته شد و به بزرگان قوم بني اسرائيل داده شد تا بتوانند شكايات مردم را بررسي و عادلانه قضاوت كنند و در نتيجه موسي فشار كاري كمتري را تحمل نمايد. اين هديه الهي لحظه اي قبل از مرگ موسي از او به يوشع منتقل شد تا او نيز بتواند بندگان خدا را آنطور كه ميبايد هدايت كند (تثنيه 34:9).
- قوم بني اسرائيل از زمان ورود به سرزمين خود تا زمان حكومت اولين پادشاهشان (شائول)، تحت حاكميت مرداني كه داور ناميده ميشدند، زندگي مي كردند. در اين دوره زماني، آنها بارها مورد ظلم و ستم دشمنانشان قرار گرفته اند، اما كتاب داوران نشان ميدهد كه روح خداوند به بدن بعضي از داورها فرستاده شد تا به طور معجزهآميزي قوم بني اسرائيل را از تجاوز دشمنان نجات دهد. – عتنئيل (داوران3:10)، جدعون (داوران6:34) و يفتاح(داوران 11:29) نمونه هايي از اين مورد هستند.
- روح الهي به داور ديگري به نام سامسون نيز جهت كشتن يك شير (داوران 14:5.6) ، كشتن30 مرد (داوران 14:19) و پارهكردن طنابهايي كه با آن بسته شده بود (داوران 15:14) نيز اعطا شد. "روح القدس" در جسم سامسون باقي نماند بلكه به منظور دستيابي به اهدافي معين به بدن او فرستاده شده و سپس بازگرفته شد.
موارد فوق به وضوح نشان مي دهد كه استعداد و توانايي بكاربردن روح خداوند جهت هدفي معين به هيچ يك از معاني زير نيست:
- تضمين رستگاري
- چيزي كه تا پايان عمر شخص باقي بماند
- نيرويي اسرار آميز كه درون آنهاست
- چيزي كه از راه يك "تجربه شخصي" بدست بيايد.
لازم به ذكر است كه ابهامهاي زيادي در مورد استعدادهاي الهي و هداياي روحالقدس وجود دارد. بسياري از مردم مدعي "دريافت روح القدس" بودهاند و در بسياري از كليساها كشيش نزد آناني كه در فكر "پذيرش مسيح" هستند، آواز وعده "دريافت هداياي الهي" را سر مي دهد. اما پرسشي كه بايد مورد تأكيد قرار گيرد اين است كه كدام هدايا؟ شكي نيست كه انسان دقيقاً نمي داند كه داراي چه استعدادهايي است. به سامسون استعداد و توانايي كشتن يك شير داده شد (داوران 14:5.6)، او زماني كه با يك شير غرشكنان روبرو شد دقيقاً مي دانست كه روح الهي به چه منظور در اختيارش قرار گرفت. قطعاً شكي در ذهن او وجود نداشت. اما در مورد بسياري از افراد كه امروزه مدعي دريافت هداياي روح القدس هستند، اما قادر به انجام هيچ عمل خاصي نميباشند، و نميدانند كه چه هديه و استعدادي به آنها داده شده است، وضع كاملاً متفاوت است.
دلايل هداياي الهي اعطايي قرن اول
آخرين فرمان مسيح به حواريون عزيمت آنان به سراسر جهان به منظور موعظه كتاب مقدس بود (مرقس 16:15.16). آنها نيز به اين فرمان عمل كردند و مرگ و رستاخيز مسيح را محور اصلي پيام خود قرار دادند. ولي به ياد داشته باشيد كه در آن زمان، عهد جديد آنچنان كه امروزه آن را ميشناسيم، وجود نداشت . داستاني كه آنها در بازارها و كنيسه ها از مردي به نام مسيح كه اهل نزارت بود تعريف مي كردند، احتمالاً عجيب به نظر مي رسيد. داستان نجاري از قوم بني اسرائيل كه داراي كمال بوده، در راستاي تحقق دقيق پيشگويي عهد عتيق جان سپرده و سپس مورد رستاخيز قرار گرفته و اكنون از آنان مي خواهد كه تعميد شده و راه او را دنبال كنند.
در آن روزها افراد بسياري سعي در بنا نهادن مكاتب و آيينهاي مختلف مينمودند. در نتيجه بايد به شكلي به دنيا ثابت ميشد كه پيام مسيحيان از جانب شخص خداوند بوده و فلسفه يك گروه ماهيگير از شمال اسرائيل نيست.
ما امروزه جهت اثبات اين امر كه پياممان همان پيام خداست، از نوشتههاي عهد جديد در مورد اعمال و آيين مسيح كمك مي گيريم. اما در آن روزها كه عهد جديد مكتوب و موجود نبود، خداوند به واعظين اجازه داد جهت تأكيد بر حقيقت و صحت گفتههايشان از روحالقدس كمك بگيرند. هدف و دليل معين استفاده از هداياي الهي در مقابل چشم جهانيان همين مسئله بود. فقدان نسخ كتبي عهد جديد تقويت ايمان دسته هاي جديدي از مؤمنين را نيز با مشكل روبرو مي كرد. راه حلي براي مشكلات عملي متعددي كه در جمع آنان پيش ميآمد وجود نداشت و مراجع بسيار كمي براي ارشاد آنان جهت تقويت ايمانشان به مسيح در دسترس بود. به دلايل فوقالذكر هداياي روح القدس در اختيار اولين دسته از مؤمنين قرار گرفته و با الهام پيامهايي براي آنان فرستاده شد تا اينكه اين پيامها و تعليمات مسيح در عهد جديد مكتوب و منتشر شد.
كما فيالسابق دلايل اعطا روح القدس با وضوح فراوان بيان شدند:
- "وقتي او (مسيح) ظفرمندانه به آسمان بازگشت، به مردم هدايا بخشيد...مسيح اين هدايا را با اين هدف به ما بخشيد كه ايمانداران مجهز شوند تا بتوانند بهتر او را خدمت كنند و باعث پيشرفت كليسا يعني بدن او گردند و كليسا به رشد و كمال لازم برسد." (افسسيان 4:8.12).
- پولس نيز نامه اي به مؤمنين رم نوشت: "زيرا بسيار مشتاق ديدارتان هستم تا بتوانم شما را از بركات خدا برخوردار سازم و باعث تقويت ايمانتان شوم." (روميان 1:11).
در مورد استفاده از استعدادهاي الهي جهت تأييد نصايح كتاب مقدس آمده است كه:
- "زماني كه پيغام انجيل را به شما اعلام نموديم، آن را كلمات و سخناني بيمعني نپنداشتيد، بلكه با علاقه بسيار به آن گوش فرا داديد." (اول تسالونيكيان 1:5 اول قرنتيان 1:5.6)
- پولس از اين سخن مي گفت كه "مسيح مرا وسيلهاي قرار داده براي هدايت غيريهوديان بسوي خدا. من با پيام انجيل، رفتاري شايسته و معجزاتي كه نشانههايي از جانب خدا هستند، ايشان را بسوي خدا هدايت نمودم."(روميان 15:18.19" .
- در مورد نصايح كتاب مقدس آمده است كه "خدا نيز با علامات، كارهايي شگفتانگيز، معجزات گوناگون و عطايايي كه روحالقدس مطابق اراده خود ميبخشيد، صحت كلام ايشان را ثابت كرد." (عبرانيان 2:4)
- معجزاتي به پشتيباني از واعظين كتاب مقدس در قبرس صورت گرفت كه در نتيجه "وقتي فرماندار اين را ديد، از قدرت پيام خدا متحير شد و ايمان آورد."(اعمال رسولان 13:12).
بنابراين معجزات صورت گرفته سبب شد كه او به آيين مورد تعليم احترام زيادي بگذارد. در قونيه نيز "خداوند به ايشان قدرت داد تا معجزاتي بزرگ و حيرتآور انجام دهند."(اعمال رسولان 14:3)
در اشاره به اطاعت حواريون از فرمان موعظه و تبليغ دين، به طور خلاصه آمده است كه: "شاگردان به همه جا رفته، پيغام انجيل را به همه رساندند. خداوند نيز با ايشان كار ميكرد و با معجزاتي كه عطا مينمود، پيغام ايشان را ثابت ميكرد.(مرقس 16:20)
كارهاي معين در زمانهاي معين
به هر حال از مجموعه اشتهادات فوق ميتوان نتيجه گرفت كه هداياي الهي جهت انجام كارهاي معيني در زمانهاي معين اعطا شدهاند. بنابراين اين ادعا كه هديه الهي معجزه تجربهاي دائمي بوده كه تا پايان عمر شخص دوام مي يابد، رد ميشود. حواريون، منجمله پطرس، در جشن پنجاهه و مدت كوتاهي پس از معراج مسيح "سرشار از روحالقدس" بودند (اعمال رسولان 2:4). هديه الهي اين بود كه آنها جهت موعظه كتاب مقدس مسيحيت به گونه اي شكوهمند قادر به تكلم به زبانهاي خارجي بودند. هنگامي كه مأمورين حكومتي سعي در دستگيري آنان داشتند، "پطرس كه سرشار از روحالقدس بود" بوسيله هديه الهي موفق شد با پاسخ خود آنان را قانع كند (اعمال رسولان 4:8). پس از آزادي از زندان هديه الهي آنان را قادر ساخت كه به موعظه ادامه دهند. "آنان از روحالقدس پر شدند و پيغام خدا را با جرأت به مردم رساندند" (اعمال رسولان 4:31).
اگر با دقت كتاب مقدس را مطالعه كنيد متوجه مي شويد كه گفته نمي شود كه "آنها كه از قبل سرشار از روحالقدس بودند" آن كارها را انجام دادند. روح القدس به منظور انجام برخي كارها در اختيار آنان قرار گرفته بود ولي بايد به منظور دستيابي به هدف بعدي خداوند مجدداً به آنها اعطا مي شد. پولس نيز هنگام تعميد خود "سرشار از روحالقدس" بود ولي سالها طول كشيد تا بتواند با كور كردن مرد شروري به منظور تنبيه وي مجدداً "سرشار از روح القدس" باشد (اعمال رسولان 9:17 و 13:9).
پولس در رابطه با فيوضات معجزه اينگونه نوشته است كه مؤمنان اوليه آن را "طبق صلاح ديد و ميزان مسيح" دارا بودند. كلمه يوناني "ميزان" به معناي "درجه يا مقدار محدود" است. فقط مسيح بود كه اين هديه را بدون هيچ محدوديتي دارا بود، يعني اينكه داراي اختيار كامل بود تا از آنها آنگونه كه صلاح ميديد استفاده نمايد (يوحنا 3:34).
خداوند در زمانهاي مختلفي به انسانها جهت استفاده از قدرت خود ("روح القدس") وكالت داده است. وليكن اين تحويل اختيارات هرگز به شكل يك "چك سفيد" نبوده و اينطور نيست كه آنها را قادر كرده باشد كه هركاري كه ميل دارند انجام دهند. استفاده از روحالقدس همواره جهت منظور خاصي صورت گرفته است كه پس از دستيابي به هدف مورد نظر هديه روح القدس باز پسگرفته ميشد. بايد به ياد داشته باشيم كه روح خداوند در جهت پيشبرد اهداف ذهن خداوند عمل مي نمايد. اهداف خداوند در بسياري از موارد درد و رنج كوتاه مدت را براي انسانها، جهت دستيابي به اهداف بلند مدت مجاز مي داند (به فصل 1-6 مراجعه كنيد)، بنابراين قابل پيش بيني است كه روح القدس الزاماً در جهت كاهش درد و رنج انساني در اين زندگي عمل نمي كند. پس هرگونه كمك و تسكين احتمالي از سوي روح خداوند به منظور هدفي عاليتر، بيان خاص خداوند به ما مي باشد.
اين ديدگاه به وضوح مخالف عقيده فعلي فرقه هاي رايج مسيحيت در مورد روحالقدس مي باشد. آنها اينطور القا ميكنند كه اعتقاد به مسيح به سبب فوايد آن در اين دنيا، مثل درمان بيماريها كه گفته ميشود توسط روحالقدس صورت مي گيرد، ارزشمند است. به همين دليل است كه در كشورهاي محل جنگ و ستيز مانند اوگاندا تعداد بسياري از مردم ادعا ميكنند كه توان درمان بيماريها از روح القدس به آنها هديه شده و تاريخ نشان مي دهد كه چنين ادعاهايي معمولاً همزمان با مشكلات و نيازمنديهاي بشري بسيار بوده است. اين موضوع به تنهايي جهت شك كردن در صحت ادعاهاي حاكي از تسخير شدن توسط روح الهي كافي است. اگر كسي به دنبال تجربه اي فراتر از وضعيت فعلي بشري باشد، ادعاي دستيابي به چنين شرايطي ساده است.
بسياري از "مسيحيان" امروزه ادعا مي كنند كه از سوي روح خداوند توان معجزه دريافت كردهاند، ولي هنگامي كه هدف دقيق استعداد الهي آنها پرسيده مي شود، پاسخ آنان با ترديدقابل ملاحظه اي همراه است. روح خداوند همواره از جانب وي جهت دستيابي به اهداف خاص و معيني فرستاده شده است. به همين دليل است كه افرادي كه واقعاً چنين استعدادهايي از روح خداوند دريافت كرده بودند، كاربرد اين استعدادها را دقيقاً ميدانسته و در نتيجه هرگز موفقيت آنان در استفاده از اين استعدادها نسبي يا ناقص نبوده است. اما تجربه شكستهاي بسيار و درمانهاي ناقص توسط افرادي كه امروزه مدعي برخورداري از استعداد الهي درمان هستند خلاف اين را ثابت ميكند.
مثالهاي زير همگي حاكي از وجود اهداف و دلايل معيني براي اعطا استعدادهاي الهي مي باشند. در هيچ يك از اين موارد صاحبان استعدادهاي الهي بي هدف نبوده و هرگز قادر به استفاده از استعدادهاي خود به شكل دلخواه خود نبودهاند. از آنجا كه راجع به روح خداوند صحبت مي كنيم، امكان استفاده مستقيم انسان از اين قدرت قابل درك نيست. واضح است كه اين قدرت به بعضي افراد اعطا شده تا به برخي خواسته هاي معين خداوند عمل كنند و نه اينكه صاحبان موقت اين استعدادها در جهت اميال خود از آن بهره بگيرند (ارميا 40:13).
- در دوره هاي آغازين تاريخ بني اسرائيل، به آنها فرمان داده شد كه چادري مجهز ("مرقد") جهت نگهداري صندوق عهد و ديگر اشياء مقدس بسازند. دستورات مفصلي داده شد و نحوه ساخت تمام اشيائي كه براي پرستش خداوند مورد نياز بود، كاملاً شرح داده شد. خداوند به منظور دستيابي به اين هدف روح خود را به بدن چند انسان فرستاد. به كساني "كه استعداد و مهارت در زندگي دادهام دستور بده لباسهاي هارون را تهيه كنند" (خروج 28:3).
- يكي از آن مردان به نام بصلئيل "را از روح خود پر ساختهام. او در كار خراطي وجواهرسازي و هر صنعتي استاد است."(خروج 31:3).
آيه 17-11:14 اعداد اظهار مي دارد كه بخشي از روح و قدرت فرستاده شده براي موسي از او گرفته شد و به بزرگان قوم بني اسرائيل داده شد تا بتوانند شكايات مردم را بررسي و عادلانه قضاوت كنند و در نتيجه موسي فشار كاري كمتري را تحمل نمايد. اين هديه الهي لحظه اي قبل از مرگ موسي از او به يوشع منتقل شد تا او نيز بتواند بندگان خدا را آنطور كه ميبايد هدايت كند (تثنيه 34:9).
- قوم بني اسرائيل از زمان ورود به سرزمين خود تا زمان حكومت اولين پادشاهشان (شائول)، تحت حاكميت مرداني كه داور ناميده ميشدند، زندگي مي كردند. در اين دوره زماني، آنها بارها مورد ظلم و ستم دشمنانشان قرار گرفته اند، اما كتاب داوران نشان ميدهد كه روح خداوند به بدن بعضي از داورها فرستاده شد تا به طور معجزهآميزي قوم بني اسرائيل را از تجاوز دشمنان نجات دهد. – عتنئيل (داوران3:10)، جدعون (داوران6:34) و يفتاح(داوران 11:29) نمونه هايي از اين مورد هستند.
- روح الهي به داور ديگري به نام سامسون نيز جهت كشتن يك شير (داوران 14:5.6) ، كشتن30 مرد (داوران 14:19) و پارهكردن طنابهايي كه با آن بسته شده بود (داوران 15:14) نيز اعطا شد. "روح القدس" در جسم سامسون باقي نماند بلكه به منظور دستيابي به اهدافي معين به بدن او فرستاده شده و سپس بازگرفته شد.
موارد فوق به وضوح نشان مي دهد كه استعداد و توانايي بكاربردن روح خداوند جهت هدفي معين به هيچ يك از معاني زير نيست:
- تضمين رستگاري
- چيزي كه تا پايان عمر شخص باقي بماند
- نيرويي اسرار آميز كه درون آنهاست
- چيزي كه از راه يك "تجربه شخصي" بدست بيايد.
لازم به ذكر است كه ابهامهاي زيادي در مورد استعدادهاي الهي و هداياي روحالقدس وجود دارد. بسياري از مردم مدعي "دريافت روح القدس" بودهاند و در بسياري از كليساها كشيش نزد آناني كه در فكر "پذيرش مسيح" هستند، آواز وعده "دريافت هداياي الهي" را سر مي دهد. اما پرسشي كه بايد مورد تأكيد قرار گيرد اين است كه كدام هدايا؟ شكي نيست كه انسان دقيقاً نمي داند كه داراي چه استعدادهايي است. به سامسون استعداد و توانايي كشتن يك شير داده شد (داوران 14:5.6)، او زماني كه با يك شير غرشكنان روبرو شد دقيقاً مي دانست كه روح الهي به چه منظور در اختيارش قرار گرفت. قطعاً شكي در ذهن او وجود نداشت. اما در مورد بسياري از افراد كه امروزه مدعي دريافت هداياي روح القدس هستند، اما قادر به انجام هيچ عمل خاصي نميباشند، و نميدانند كه چه هديه و استعدادي به آنها داده شده است، وضع كاملاً متفاوت است.
دلايل هداياي الهي اعطايي قرن اول
آخرين فرمان مسيح به حواريون عزيمت آنان به سراسر جهان به منظور موعظه كتاب مقدس بود (مرقس 16:15.16). آنها نيز به اين فرمان عمل كردند و مرگ و رستاخيز مسيح را محور اصلي پيام خود قرار دادند. ولي به ياد داشته باشيد كه در آن زمان، عهد جديد آنچنان كه امروزه آن را ميشناسيم، وجود نداشت . داستاني كه آنها در بازارها و كنيسه ها از مردي به نام مسيح كه اهل نزارت بود تعريف مي كردند، احتمالاً عجيب به نظر مي رسيد. داستان نجاري از قوم بني اسرائيل كه داراي كمال بوده، در راستاي تحقق دقيق پيشگويي عهد عتيق جان سپرده و سپس مورد رستاخيز قرار گرفته و اكنون از آنان مي خواهد كه تعميد شده و راه او را دنبال كنند.
در آن روزها افراد بسياري سعي در بنا نهادن مكاتب و آيينهاي مختلف مينمودند. در نتيجه بايد به شكلي به دنيا ثابت ميشد كه پيام مسيحيان از جانب شخص خداوند بوده و فلسفه يك گروه ماهيگير از شمال اسرائيل نيست.
ما امروزه جهت اثبات اين امر كه پياممان همان پيام خداست، از نوشتههاي عهد جديد در مورد اعمال و آيين مسيح كمك مي گيريم. اما در آن روزها كه عهد جديد مكتوب و موجود نبود، خداوند به واعظين اجازه داد جهت تأكيد بر حقيقت و صحت گفتههايشان از روحالقدس كمك بگيرند. هدف و دليل معين استفاده از هداياي الهي در مقابل چشم جهانيان همين مسئله بود. فقدان نسخ كتبي عهد جديد تقويت ايمان دسته هاي جديدي از مؤمنين را نيز با مشكل روبرو مي كرد. راه حلي براي مشكلات عملي متعددي كه در جمع آنان پيش ميآمد وجود نداشت و مراجع بسيار كمي براي ارشاد آنان جهت تقويت ايمانشان به مسيح در دسترس بود. به دلايل فوقالذكر هداياي روح القدس در اختيار اولين دسته از مؤمنين قرار گرفته و با الهام پيامهايي براي آنان فرستاده شد تا اينكه اين پيامها و تعليمات مسيح در عهد جديد مكتوب و منتشر شد.
كما فيالسابق دلايل اعطا روح القدس با وضوح فراوان بيان شدند:
- "وقتي او (مسيح) ظفرمندانه به آسمان بازگشت، به مردم هدايا بخشيد...مسيح اين هدايا را با اين هدف به ما بخشيد كه ايمانداران مجهز شوند تا بتوانند بهتر او را خدمت كنند و باعث پيشرفت كليسا يعني بدن او گردند و كليسا به رشد و كمال لازم برسد." (افسسيان 4:8.12).
- پولس نيز نامه اي به مؤمنين رم نوشت: "زيرا بسيار مشتاق ديدارتان هستم تا بتوانم شما را از بركات خدا برخوردار سازم و باعث تقويت ايمانتان شوم." (روميان 1:11).
در مورد استفاده از استعدادهاي الهي جهت تأييد نصايح كتاب مقدس آمده است كه:
- "زماني كه پيغام انجيل را به شما اعلام نموديم، آن را كلمات و سخناني بيمعني نپنداشتيد، بلكه با علاقه بسيار به آن گوش فرا داديد." (اول تسالونيكيان 1:5 اول قرنتيان 1:5.6)
- پولس از اين سخن مي گفت كه "مسيح مرا وسيلهاي قرار داده براي هدايت غيريهوديان بسوي خدا. من با پيام انجيل، رفتاري شايسته و معجزاتي كه نشانههايي از جانب خدا هستند، ايشان را بسوي خدا هدايت نمودم."(روميان 15:18.19" .
- در مورد نصايح كتاب مقدس آمده است كه "خدا نيز با علامات، كارهايي شگفتانگيز، معجزات گوناگون و عطايايي كه روحالقدس مطابق اراده خود ميبخشيد، صحت كلام ايشان را ثابت كرد." (عبرانيان 2:4)
- معجزاتي به پشتيباني از واعظين كتاب مقدس در قبرس صورت گرفت كه در نتيجه "وقتي فرماندار اين را ديد، از قدرت پيام خدا متحير شد و ايمان آورد."(اعمال رسولان 13:12).
بنابراين معجزات صورت گرفته سبب شد كه او به آيين مورد تعليم احترام زيادي بگذارد. در قونيه نيز "خداوند به ايشان قدرت داد تا معجزاتي بزرگ و حيرتآور انجام دهند."(اعمال رسولان 14:3)
در اشاره به اطاعت حواريون از فرمان موعظه و تبليغ دين، به طور خلاصه آمده است كه: "شاگردان به همه جا رفته، پيغام انجيل را به همه رساندند. خداوند نيز با ايشان كار ميكرد و با معجزاتي كه عطا مينمود، پيغام ايشان را ثابت ميكرد.(مرقس 16:20)
كارهاي معين در زمانهاي معين
به هر حال از مجموعه اشتهادات فوق ميتوان نتيجه گرفت كه هداياي الهي جهت انجام كارهاي معيني در زمانهاي معين اعطا شدهاند. بنابراين اين ادعا كه هديه الهي معجزه تجربهاي دائمي بوده كه تا پايان عمر شخص دوام مي يابد، رد ميشود. حواريون، منجمله پطرس، در جشن پنجاهه و مدت كوتاهي پس از معراج مسيح "سرشار از روحالقدس" بودند (اعمال رسولان 2:4). هديه الهي اين بود كه آنها جهت موعظه كتاب مقدس مسيحيت به گونه اي شكوهمند قادر به تكلم به زبانهاي خارجي بودند. هنگامي كه مأمورين حكومتي سعي در دستگيري آنان داشتند، "پطرس كه سرشار از روحالقدس بود" بوسيله هديه الهي موفق شد با پاسخ خود آنان را قانع كند (اعمال رسولان 4:8). پس از آزادي از زندان هديه الهي آنان را قادر ساخت كه به موعظه ادامه دهند. "آنان از روحالقدس پر شدند و پيغام خدا را با جرأت به مردم رساندند" (اعمال رسولان 4:31).
اگر با دقت كتاب مقدس را مطالعه كنيد متوجه مي شويد كه گفته نمي شود كه "آنها كه از قبل سرشار از روحالقدس بودند" آن كارها را انجام دادند. روح القدس به منظور انجام برخي كارها در اختيار آنان قرار گرفته بود ولي بايد به منظور دستيابي به هدف بعدي خداوند مجدداً به آنها اعطا مي شد. پولس نيز هنگام تعميد خود "سرشار از روحالقدس" بود ولي سالها طول كشيد تا بتواند با كور كردن مرد شروري به منظور تنبيه وي مجدداً "سرشار از روح القدس" باشد (اعمال رسولان 9:17 و 13:9).
پولس در رابطه با فيوضات معجزه اينگونه نوشته است كه مؤمنان اوليه آن را "طبق صلاح ديد و ميزان مسيح" دارا بودند. كلمه يوناني "ميزان" به معناي "درجه يا مقدار محدود" است. فقط مسيح بود كه اين هديه را بدون هيچ محدوديتي دارا بود، يعني اينكه داراي اختيار كامل بود تا از آنها آنگونه كه صلاح ميديد استفاده نمايد (يوحنا 3:34).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر