۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

رستاخیز عیسی، مهر تایید خدا ...



رستاخیز عیسی، مهر تایید خدا ... چرا زنده را از میان مردگان میطلبید؟ در این جا نیست بلکه برخاسته است ...
فرشتگان در اوج بهت و ورشکستگی و اضطراب زنانی که بر سر قبر عیسی آمده بودند چنین پیغامی را به آنها ابلاغ کردند، پیغامی که برای همیشه تاریخ ایمان مسیحی را دگرگون کرد وجهان بینی امروزما و سرنوشت فردای ما وابسته به پاسخی است که به این پیغام میدهیم .

شاگردان هراسان و لغزش خورده مسیح که داغ ننگ، انکار و ترس را بر قلب خویش حمل میکردند و حتی ...


صلیب عیسی حقیقت مسیحا بودن او را برایشان کمرنگ کرده بود با شنیدن این پیغام از زبان زنانی که خود حاملان این خبر بودند واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادند و چنانکه کلام خدا اذعان میکند در ابتدا این پیغام را از زبان زنان، هذیانی بیش نپنداشتند اما پس از اینکه شخصا با مسیح قیام کرده رو در رو شدند، رستاخیز خداوند را باور کردند و کلیسا متولد شد.
بیش از 2000 سال از آن لحظه که عیسی قبر را خالی کرد میگذرد ولی هنوز پیغام آسمان در گوش بشر طنین انداز است که: چرا زنده را از میان مردگان میطلبید؟ در این جا نیست بلکه برخاسته است ...
گذر تاریخ و اعصار، رشد تکنولوژی و دوره پسامدرنیته هیچ کدام نتوانسته از قدرت و تاثیر این پیغام چالش برانگیز اندکی بکاهند. همانگونه که در همان روزگار صدر مسیحیت نیز این پیام برای عدهای هذیان و دروغ بنظر میرسید اما برای عدهای دیگر پیروزی عیسی و مهر تایید خدا بر خدمت و ماموریت عیسی بعنوان مسیح و نجات دهنده بشر.

رستاخیز مسیح یکی دیگر از مهمترین عناصر تشکیل دهنده پیام عهد جدید را تشکیل میدهد و اهمیت آن حتی به زعم بسیاری از متکلمین و متالهین بر سایر مفاهیم عهد جدیدی پیشی میجوید، پولس رسول نیز در رساله اول خود به کلیسای قرنتس در باب 15 به صراحت اعلام میکند که: اگر مسیح برنخاست باطل است وعظ ما و باطل است نیز ایمان شما.
طرز تفکر و نحوه پاسخگویی ما به این حقیقت است که موضع ما را در قبال ابدیت روشن میسازد. ما میتوانیم همچون برخی از ادیان بر این نقطه نظر باور داشته باشیم که اصلا عیسی مصلوب نشده است چه برسد به اینکه از میان مردگان رستاخیز کند که باور بر چنین تفکری خود ناقض یافتههای مسلم تاریخی و مغایر با اصل و ذات ایمان مسیحی است و یا بر این باور باشیم که عیسی برنخاست بلکه شاگردان جسد او را دزدیدند و چنین وانمود کردند که او برخاسته است که البته این طرز تفکر نیز در عهد جدید بعنوان تهمتی آشکار به این نهضت الهی ثبت گردیده است و شق سوم اینکه همچون تشنگانی اصیل پاسخی را در قلب خود بپذیریم و مطابق با آن زیست کنیم که شاگردان آن را پذیرفتند و بر اساس آن واکنش، کلیسایی زاده شد که ابواب جهنم بر آن استیلا نداشتهاند و 2000 سال است که به حیات خود ادامه میدهد و منادی حقیقت است.

حال باور بر چنین واقعیتی چه تاثیری بر ما دارد؟ ایمان بر عیسای مصلوب و قیام کرده که اینک زنده است و در ما بواسطه روح خدا ساکن میشود زیربنای تعریف رابطه انسان با خدا در دیدگاه مسیحی است بعبارت دیگر اینک مسیح زنده و صعود کرده نه تنها بواسطه ایمان و توسط روح القدس در قلوب مومنین ساکن میشود بلکه در آسمان و در حضور پدر بعنوان کاهن و شفیع برای آنانکه در این عهد تازه خدا وارد شدهاند شفاعت میکند.
ایمان بر رستاخیز یعنی ایمان بر اینکه خدایی که روحش عیسی را از مردگان برخیزانید بدنهای فانی ما را نیز زنده خواهد ساخت بوسیله روح خود که در ماست و قرارگیری در این باور است که زندگی ما را از باور به یک سلسله عقاید مذهبی به باور بر حقیقتی ملموس بدل میسازد، ارتباط با مسیح زنده چنان حقیقی است که میتوان آن را تا به حد دست گذاردن در جای زخمهای مسیح توسط توما (یکی از شاگردان) ملموس دانست.
رستاخیز مسیح ضمانت پیروزی خدا بر شرارت و نجات بشر توسط ایمان بر عیسی است. خدا، با برخیزاندن عیسی از مردگان حقیقی بودن عهد تازه خود با انسان و اصالت ادعای عیسی را تضمین کرد و بر عیسی و ادعایش مهر تایید نهاد.

از قیام مسیح به بعد بشریت وارد عصر تازهای شدهاست که با پاسخگویی به این ادعای کلیسا مبنی بر رستاخیز مسیح خود را در موضع ایمان و نجات و یا بیایمانی و داوری قرار میدهد.
پاسخ ما چیست؟ آیا میخواهیم جزو آن گروه افرادی باشیم که مصداق سخن مسیح هستند: خوشا به حال آنانکه نادیده ایمان آورند و یا میخواهیم در موضع بیایمانی و یا انتخابهای دیگر ابدیت را بیمسیح و خارج از عهد خدا سپری کنیم؟
انتخاب با ماست ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر