۱۳۹۳ مهر ۲۶, شنبه

عالم اموات در عهد قدیم



عالم اموات در عهد قدیم
برخی از محققین کتاب مقدس عنوان می کنند که عبرانیان اولیه بر این باور بوده اند که مرگ پایانی نهایی هم برای جان و هم برای بدن است. در واقع تعدای نیز عنوان می کنند که عبرانیان اولیه معتقد بودند که جان جدای از بدن نمی تواند حیات داشته باشد. این حقیقت دارد که مفهوم کلمات عبری در عهد قدیم برای "جان" و "روح" به وضوح مفهوم کلمات یونانی در عهد جدید نیست. و این نیز حقیقت دارد که رستاخیز بدن به وضوح در شروع عهد قدیم مورد بررسی و تعلیم قرار نگرفته است. این تعلیم به آهستگی و در طی سراسر تاریخ اسرائیلیها بر آنها مکشوف شد. حتی در دوران عیسی، صدوقیان به عنوان یک گروه هنوز به رستاخیز ایمان نداشتند (مرقس 12: 18؛ اعمال 23: 8). عیسی آنها را برای برداشت اشتباه ایشان از خروج 3: 6 مورد سرزنش قرار داد آنها به این آیه برای حقانیت باور خود استفاده می کردند مبتنی بر اینکه انسانها علیرغم مرگ جسمانی، همچنان به حیات خود ادامه می دهند (مرقس 12: 24 27). اما عهد قدیم شامل متونی نیست که درباره رستاخیز واقعی جسمانی تعلیم دهد. یکی از پیشگام ترین آنها شاید در ایوب باشد، گرچه ترجمه لغات عبری نیز دشوار است: و بعد از آنكه این پوست من تلف شود، بدون جسدم نیز خدا را خواهم دید. و من او را برای خود خواهم دید. و چشمان من بر او خواهد نگریست و نه چشم دیگری (ایوب 19: 26-27). مدتها بعد، اشعیا برای اسرائیلیها زمانی را نبوت کرد که مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من خواهند برخاست (اشعیا 26: 19). و با نزدیک شدن به دوران عهد قدیم، دانیال رستاخیز و داوری نهایی را هم برای ایمانداران و هم برای غیر ایمانداران نبوت کرد (دانیال 12: 2).
تصور کلی عهد قدیم از "برزخ" (عالم اموات) اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می دهد. در نسخه های امروزی کتاب مقدس واژه عبرانی "برزخ" اغلب به هاویه یا گور ترجمه شده است، اما این واژه صرفا مکانی برای کفن و دفن و خاکسپاری نیست. برزخ اشاره به قلمرو مرگ و سرزمین مردگان دارد، اشاره به هاویه، و اسفل سافلین دارد که در اعماق زمین قرار گرفته است (تثنیه 32: 22؛ ایوب 10: 21-22). برزخ به مکانی پر از گرد و خاک، و انباشته از ظلمت و سایه وار، توصیف شده که در اعماق زمین قرار گرفته (ایوب 10: 21-22؛ 17: 13-16)، و پر از سکوت و فراموشی است (مزامیر 88 : 11-12. 94: 17؛ اشعیا 47: 5). برخی از آیات حکایت از ادامه حیات فردی در برزخ دارد. پادشاه بابل را که مرده است برای تو بیدار میسازد (اشعیا 14: 9؛ با حزقیال 32: 21 مقایسه شود). یعقوب انتظار داشت که در برزخ به پسر خود ملحق شود (پیدایش 37: 35). اشخاص نیک و بد هر دو در انتها به آنجا خواهند رفت (مزمور 89: 48)، هر چند که برخی از ایمانداران عهد قدیم امیدوار بودند که از برزخ به جای دیگری منتقل شوند (مزمور 16: 10).
محققین مسیحی در مورد مفهوم این آیات عهد قدیم با هم مباحثه دارند. برخی از آنها عنوان می کنند که واژه "برزخ" اشاره به یک سرزمین واقعی مردگان ندارد. آنها می گویند که واژه "برزخ" صرفا یک بیان تمثیلی است که اشاره به مردن و در گور قرار گرفتن دارد، گرچه عهد قدیم نیز جزئیاتی را بر اساس نظم شعری به آن اضافه می کند. شاید واژه گور در نظم شعری و در جاهای خاصی بویژه در کتابهای شعر داری مفهوم به خاک سپردن را داشته باشد. اما بسیاری از محققین بر این باورند که واژه "برزخ" اغلب به مفهوم دیگری و به معنای یک مکان واقعی است که روح یا جان مردگان به آنجا فرستاده می شود. اما مفهوم دقیق برزخ و اینگه چگونه در تناسب با الهیات مسیحیان اخیرالذکر قرار می گیرد کاملا روشن و واضح نیست.
در طی دوران مابین آخرین کتاب عهد قدیم و اولین نوشتارهای عهد جدید، یهودیان تعداد زیادی کتابهای مذهبی دیگری نیز نوشتند. گرچه این کتابها به عنوان بخشی از نوشتارهای الهام شده کتاب مقدس پذیرفته نشد، اما بسیاری از آنها به ما کمک می کند تا اعتقادات یهودیان را در دوران خدمت مسیح بهتر درک کنیم. تمامی این نوشتارها تایید می کنند که برزخ سرزمین مردگان است، برخی از آنها سرزمین مردگان را به دو بخش تقسیم می کنند. بخش برکت یافته که فردوس نامیده می شود و به عنوان "باغ خدا" برای مردگانی تدارک دیده شده که در هنگام زنده بودن به خداوند توکل داشته اند. باغ توصیف شده در اشعیا 51: 3 و حزقیال 31: 8-9 می تواند اشاره به همین بخش فردوس در برزخ داشته باشد.

دوزخ در عهد جدید

عهد قدیم سالها قبل از دوران مسیح به زبان یونانی ترجمه شده بود. چون واژه یونانی "دوزخ" تقریبا همانند واژه عبری "برزخ" است، مترجمین برای ترجمه لغت عبری برزخ (عالم اموات) در عهد قدیم از واژه دوزخ استفاده کردند. واژه دوزخ (جهنم) در جاهای متعددی از عهد جدید نیز مورد استفاده قرار گرفته است. دوزخ نیز همانند برزخ به عنوان مکانی تیره و تار که در اعماق قرار دارد توصیف شده (متی 11: 23)، و سرزمین موقتی مردگان و عالم اموات نیز ذکر شده است (مکاشفه 20: 13). عیسی وعده داد که حتی نیروها و ابواب جهنم نیز بر کلیسا غالب نخواهند شد (متی 16: 18). در دوران عهد جدید، بسیاری از یهودیان از نام دوزخ فقط به عنوان جایگاهی برای مردگان شریر استفاده کردند. عیسی در ماجرای ثروتمند و فقیر یک شکاف عمیق مابین دو مکانی قرار دارد که در یک طرف آن شخص فقیر در کنار ابراهیم به آسودگی بسر می برد و در طرف دیگر آن که دوزخ خوانده می شود مرد ثروتمند در رنج و عذاب بسر می برد (لوقا 16: 19-31). داستان عیسی به خوبی با باور یهودیان مبتنی بر تقسیم سرزمین مردگان به یک بخش برای مجازات شریران و یک بخش دیگر به نام فردوس برای نیکان و برکت یافتگان، کاملا همگونی دارد.
تجربه مرگ عیسی حتی شاید به ما در درک بیشتر این امر کمک کند. وقتی عیسی به دزد بر بالای صلیب وعده داد که، "امروز با من در فردوس خواهی بود" (لوقا 23: 43)، شاید منظور عیسی صرفا بهشت ​​بوده اما برای نامیدن آن از نام دیگری استفاده کرده باشد. گرچه بسیاری از مسیحیان معتقد هستند که عیسی بعد از مرگ فورا به بهشت ​​نرفت، بلکه در عوض به عالم اموات یا برزخ نزول کرد. این یکی از باورهای فهرست شده در اعتقاد نامه رسولان است جایی که برزخ گاهی اوقات به جهنم نیز ترجمه شده است (کادر مربوطه به «واژه" جهنم "به چه مفهومی است؟" مشاهده شود). بر طبق این دیدگاه، واژه فردوس در وعده عیسی به دزد همان بهشت ​​نبود، بلکه بخش مبارک و برکت یافته برزخ یا دوزخ بود که در نوشته های متأخر یهودیان توصیف شده است. در کتاب مقدس فقط چند بار به نزول عیسی به دوزخ اشاره شده است. عیسی گفت که او باید سه شبانه روز در شکم زمین باشد (متی 12: 40). عیسی حتی بعد از رستاخیزش گفت که هنوز نزد پدر خود بالا نرفته ام (یوحنا 20: 17)، و بهشت ​​یا آسمان اغلب به عنوان جایی توصیف شده که پدر در آنجا ساکن است (متی 6: 9؛ یوحنا 3: 13 و 17؛ مکاشفه 21: 10). بر طبق سخنان پطرس، داود نبوت کرده است که خداوند مسیح را از عالم اموات بر خواهد خیزاند (مزمور 16: 10، عالم اموات، اعمال 2: 25-32، هاویه). و پولس می نویسد که عیسی به هاویه نزول کرد و از مردگان بیرون آمد (رومیان 10: 7؛ با افسسیان 4: 9-10 مقایسه شود). اگر اینها صرفا تمثیلی از نظم شعری نباشند، مابین مرگ و قیام مسیح، جان او به سرزمین واقعی مردگان رفته است.
عیسی در عالم اموات چه کاری انجام داد؟ اگر نظریه فردوس درست باشد، پس ایمانداران عهد قدیم پس از مرگ یک راست به بهشت ​​نمی رفتند، بلکه در عوض به فردوس می رفتند. از اینرو بسیاری از مسیحیان عنوان می کنند که عیسی به بخش فردوس عالم اموات (یا دوزخ) رفت تا ایمانداران آنجا را از قدرت مرگ آزاد سازد (یوحنا 5: 25). در واقع در زمان مرگ مسیح، قبرها گشاده شد و برخی از ایمانداران مرده عملا برخاستند و از قبرهای خود بیرون آمده و بعد از رستاخیز عیسی از قبور بر آمده. . . و بر بسیاری ظاهر شدند (متی 27: 52-53). مسیح نوع بشر را با فدا کردن خود از بردگی مرگ آزاد ساخته و بهای فدیه ما برای خداوند را پرداخت (مرقس 10: 45؛ کولسیان 1: 13؛ مکاشفه 5: 9). این مسیحیان تعلیم می دهند که عیسی جایگاه انسانی در دوزخ را پذیرفت، تا ایمانداران را از سلطه شیطان که صاحب قدرت موت است رهایی بخشد (عبرانیان 2: 14). از آن به بعد، کلیدهای موت و عالم اموات در نزد عیسی مسیح است (مکاشفه 1: 18).
بسیاری از مسیحیان دلیل دیگری را برای نزول عیسی به عالم اموات عنوان می کنند مبنی بر اینکه تا در آنجا برای غیر ایمانداران موعظه کند. پطرس می نویسد که عیسی رفت و موعظه نمود به ارواحی که در زندان بودند، آنانی که در دوران نوح بی اطاعتی کرده بودند (اول پطرس 3: 19، 4: 5-6). عیسی در آنجا چه موعظه ای کرد؟ در حداقل ممکن، عیسی پیروزی خود بر گناه و شریر را اعلام کرده است. برخی معتقد هستند که عیسی در دوزخ خود را به همه مسایا معرفی کرد، و آنانی که در طی زندگی خود به خدای اسرائیل ایمان داشتند عیسی را به عنوان فدیه دهنده وعده داده شده مورد نظر قرار دادند. آنانی که در هنگام روبرو شدن با حقیقت، خداوند را رد کرده بودند خودشان نیز رد شدند، آنها نتوانستند تصمیمی را که در دوران حیات خود گرفته بودند تغییر دهند. تعداد اندکی از مسیحیان عنوان می کنند غیر ایماندارانی که هرگز در مورد خدای حقیقی چیزی نشنیده بودند و از اینرو حقیقتا او را رد نکرده بودند، امکان دارد که فرصت دیگری به آنها داده شده باشد تا عیسی را در همان زمان بپذیرند، اما کتاب مقدس در مورد چنین امکانی بوضوح چیزی به ما نمی گوید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر