۱۳۹۳ آبان ۷, چهارشنبه

خدا آسمانها و زمين را آفريد.

آفرينش
      در ابتدا، خدا آسمانها و زمين را آفريد. 2 وزمين تهي و باير بود و تاريكي بر روي لجه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.
3 و خدا گفت: «روشنايي بشود" و روشنايي شد. 4 و خدا روشنايي را ديد كه نيكوست و خدا روشنايي را از تاريكي جدا ساخت. 5 و خدا روشنايي را روز ناميد و تاريكي را شب ناميد. و شام بود و صبح بود، روزي اول.
6 و خدا گفت: «فلكي باشد در ميان آبها و آبها را از آبها جدا كند" 7 و خدا فلك را بساخت و آبهاي زير فلك را از آبهاي بالاي فلك جدا كرد. و چنين شد. 8 و خدا فلك را آسمان ناميد. و شام بود و صبح بود، روزي دوم.
9 و خدا گفت: «آبهاي زير آسمان در يكجا جمع شود و خشكي ظاهر گردد" و چنين شد. 10 و خدا خشكي را زمين ناميد و اجتماع آبها را دريا ناميد. و خدا ديد كه نيكوست. 11 و خدا گفت: «زمين نباتات بروياند، علفي كه تخم بياورد و درخت ميوهاي كه موافق جنس خود ميوه آورد كه تخمش در آن باشد، بر روي زمين" و چنين شد. 12 و زمين نباتات را رويانيد، علفي كه موافق جنس خود تخم آورد و درخت ميوهداري كه تخمش در آن، موافق جنس خود باشد. و خدا ديد كه نيكوست. 13 و شام بود و صبح بود، روزي سوم.
14 و خدا گفت: «نيرها در فلك آسمان باشند تا روز را از شب جدا كنند و براي آيات و زمانها و روزها و سالها باشند. 15 و نيرها در فلك آسمان باشند تا بر زمين روشنايي دهند. "و چنين شد. 16 و خدا دو نير بزرگ ساخت، نير اعظم را براي سلطنت روز و نير اصغر را براي سلطنت شب، و ستارگان را. 17 و خدا آنها را در فلك آسمان گذاشت تا بر زمين روشنايي دهند، 18 و تا سلطنت نمايند بر روز و بر شب، و روشنايي را از تاريكي جدا كنند. و خدا ديد كه نيكوست. 19 و شام بود و صبح بود، روزي چهارم.
20 و خدا گفت: «آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالاي زمين بر روي فلك آسمان پرواز كنند" 21 پس خدا نهنگان بزرگ آفريد و همة جانداران خزنده را، كه آبها از آنها موافق اجناس آنها پر شد، و همة پرندگان بالدار را به اجناس آنها. و خدا ديد كه نيكوست. 22 و خدا آنها را بركت داده، گفت: «بارور و كثير شويد و آبهاي دريا را پر سازيد، و پرندگان در زمين كثير بشوند" 23 و شام بود و صبح بود، روزي پنجم.
24 و خدا گفت: «زمين، جانوران را موافق اجناس آنها بيرون آورد، بهايم و حشرات و حيوانات زمين به اجناس آنها" و چنين شد. 25 پس خدا حيوانات زمين را به اجناس آنها بساخت و بهايم را به اجناس آنها و همة حشرات زمين را به اجناس آنها. و خدا ديد كه نيكوست.
26 و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهايم و بر تمامي زمين و همة حشراتي كه بر زمين ميخزند، حكومت نمايد"
27 پس خدا آدم را بصورت خود آفريد. او را بصورت خدا آفريد. ايشان را نر و ماده آفريد. 28 و خدا ايشان را بركت داد و خدا بديشان گفت: «بارور و كثير شويد و زمين را پر سازيد و در آن تسلط نماييد، و بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و همة حيواناتي كه بر زمين ميخزند، حكومت كنيد" 29 و خدا گفت: «همانا همة علفهاي تخمداري كه بر روي تمام زمين است و همة درختهايي كه در آنها ميوة درخت تخمدار است، به شما دادم تا براي شما خوراك باشد. 30 و به همة حيوانات زمين و به همة پرندگان آسمان و به همة حشرات زمين كه در آنها حيات است، هر علف سبز را براي خوراك دادم. "و چنين شد. 31 و خدا هر چه ساخته بود، ديد و همانا بسيار نيكو بود. و شام بود و صبح بود، روز ششم.
ترجمه تفسیری
در آغاز، هنگامي كه خدا آسمانها و زمين را آفريد، 2 زمين، خالي و بي شكل بود، و روح خدا روي تودههاي تاريك بخار حركت ميكرد. 3 خدا فرمود: «روشنايي بشود" و روشنايي شد. 4 خدا روشنايي را پسنديد و آن را از تاريكي جدا ساخت. 5 او روشنايي را «روز» و تاريكي را «شب» ناميد. شب گذشت و صبح شد. اين، روز اول بود.
6 سپس خدا فرمود: «تودههاي بخار از هم جدا شوند تا آسمان در بالا و اقيانوسها در پايين تشكيل گردند" 7 و 8 خدا تودههاي بخار را از آبهاي پايين جدا كرد و آسمان را به وجود آورد. شب گذشت و صبح شد. اين، روز دوم بود.
9 و 10 پس از آن خدا فرمود: «آبهاي زير آسمان در يكجا جمع شوند تا خشكي پديد آيد" و چنين شد. خدا خشكي را «زمين» و اجتماع آبها را «دريا» ناميد و خدا اين را پسنديد. 11 و 12 سپس خدا فرمود: «انواع نباتات و گياهان دانهدار و درختان ميوه دار در زمين برويند و هر يك، نوع خود را توليد كنند" همينطور شد و خدا خشنود گرديد. 13 شب گذشت و صبح شد. اين، روز سوم بود.
14 و 15 سپس خدا فرمود: «در آسمان اجسام درخشاني باشند تا زمين را روشن كنند و روز را از شب جدا نمايند و روزها، فصلها و سالها را پديد آورند" و چنين شد. 16 پس خدا دو روشنايي بزرگ ساخت تا بر زمين بتابند: روشنايي بزرگتر براي حكومت بر روز و روشنايي كوچكتر براي حكومت بر شب. او همچنين ستارگان را ساخت. 17 خدا آنها را در آسمان قرار داد تا زمين را روشن سازند، 18 بر روز و شب حكومت كنند، و روشنايي و تاريكي را از هم جدا نمايند. و خدا خشنود شد. 19 شب گذشت و صبح شد. اين، روز چهارم بود.
20 سپس خدا فرمود: «آبها از موجودات زنده پر شوند و پرندگان بر فراز آسمان به پرواز درآيند" 21 و 22 پس خدا حيوانات بزرگ دريايي و انواع جانوران آبزي و انواع پرندگان را آفريد. خدا از اين نيز خشنود شد و آنها را بركت داده، فرمود: «موجودات دريايي بارور و زياد شوند و آبها را پرسازند و پرندگان نيز روي زمين زياد شوند" 23 شب گذشت و صبح شد. اين، روز پنجم بود.
24 سپس خدا فرمود: «زمين، انواع جانوران و حيوانات اهلي و وحشي و خزندگان را به وجود آورد" و چنين شد. 25 خدا انواع حيوانات اهلي و وحشي و تمام خزندگان را به وجود آورد، و از كار خود خشنود گرديد.
26 سرانجام خدا فرمود: «انسان را شبيه خود بسازيم، تا بر حيوانات زمين و ماهيان دريا و پرندگان آسمان فرمانروايي كند" 27 پس خدا انسان را شبيه خود آفريد. او انسان را زن و مرد خلق كرد 28 و ايشان را بركت داده، فرمود: «بارور و زياد شويد، زمين را پر سازيد، بر آن تسلط يابيد، و بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و همه حيوانات فرمانروايي كنيد. 29 تمام گياهان دانهدار و ميوههاي درختان را براي خوراك به شما دادم، 30 و همه علفهاي سبز را به حيوانات و پرندگان و خزندگان بخشيدم. "
31 آنگاه خدا به آنچه آفريده بود نظر كرد و كار آفرينش را از هر لحاظ عالي ديد. شب گذشت و صبح شد. اين، روز ششم بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر